هنر گفت و گو نام اثری سترگ از هنرمند سورئال رنه مگریت است؛ در چشم اندازی از غول هایی در نبرد یا از اغاز جهان، دو انسان کوچک در گفت و گویند، سخنی ناشنیدنی جاری است که در سکوت سنگ ها جذب می شود، اما در پای سنگ های تل انبار شده مجموعه حروفی شکل گرفته اند: رویا، صلح یا مرگ که تلاش دارند به اشوب سنگ ها نظمی دهند. اتووود گفت و گوهایش را زیر عنوان این ستون خواهد آورد.
معمار پرتغالي ادواردو سوتو دي مورا، برنده پريتزكر پرايز به تازگي ( همراه با مقامات متروي پورتو) موفق به دريافت جايزه سبز ورونيكا راج در طراحي شهري از دانشگاه تحصيلات تكميلي طراحي هاروارد شده است. طرح وي براي متروي پورتو در پرتغال، مورد ستايش هيئت داوران قرار گرفته است تا آنجا كه رائول مهروتا، يكي از داوران اين پروژه را " نشاندهنده ي سخاوت به بخش غيرمعمول عمومي در پروژه هاي زيربنايي ِ معاصر" خوانده است.
پس از دريافت جايزه، رئيس متروي پورتو، جائائو كاروالهو، از تلاش هاي سوتو دي مورا براي " انقلاب شهري" تشكر كرد و از پورتو به عنوان مقصدي كه در آن مردم فعالانه و با شور و شوق، در طلب معماري ِ سوتو دي مورا و همينطور معمار پرتغالي، آلوارو سيزا مي باشند، ستايش كرد.
در اين مصاحبه سوتو دي مورا، به توصيف چالش ها و پاداش هاي كار بر روي پروژه ي ساخت 60 ايستگاه جديد در طي ده سال بر روي سايت حساس شهر پورتو، يك ميراث جهاني ثبت شده توسط يونسكو، مي گويد.
آرك ديلي : نظر شما در مورد جوايز معماری چیست؟
ادواردو سوتو دي مورا : نمي خواهم متواضع باشم، من دوست دارم كه نظرم را توضيح دهم؛ زيرا در اين حرفه، رسيدن به يك سطح بالايي از كيفيت بسيار سخت و دشوار است. بنابراين وقتي شما يك جايزه دريافت مي كنيد، مانند اينست كه تلاش هاي شما تاييد شده است. اما نكته ي ديگر اينست كه هر پروژه، كاري انفرادي نيست و يك كار جمعي مي باشد. هنگامي كه يك جايزه، مطبوعات و مردم وجود داشته باشند؛ " افراد ناشناس" به ديدن اين پروژه مي روند و درباره ي آن بحث و انتقاد مي كنند. اين چيزي ست كه به من انگيزه مي دهد تا اين حرفه را ادامه دهم و البته هر بار مشكل تر مي شود.
آرك ديلي: كار كردن در پروژه هاي بزرگ همانند يك سيستم حمل و نقل شهري، كه ذينفعان و كاربران متفاوتي دارد، چگونه است؟ شما اينگونه پروژه ها را ترجيح مي دهيد يا طرح هاي كوچك را؟
سوتو دي مورا: من پروژه هاي بزرگ را ترجيح مي دهم. آن ها بيشتر چاش برانگيزند اما بسيار پيچيده اند؛ يك پروژه ي فني، اعمال ايده ها را براي من به عنوان يك معمار و نه يك مهندس بسيار دشوار مي كند. در آغاز اين پروژه، هيچ طراحي وجود نداشت؛ تنها مورد، هماهنگي بود و من توانستم نقش قابل احترامي در اين پروسه داشته باشم. آن ها به من مي گفتند" به عنوان يك معمار، شما فقط رنگ سراميك ها را انتخاب كن." آن ها كم كم متوجه شدند كه سودمندي يك معمار، تنها جهت تخصص در تشخيص اشيا نيست، بلكه به عنوان يك هماهنگ كننده است.
اما اين پروژه، يك تجربه ي باورنكردني بود، زيرا ما بر روي 70 كيلوتر و با مقياس يك به يك كار مي كرديم. ما كوه ها را مي بريديم اما مي دانستيم كه براي بهبود جهان كار مي كنيم و براي يك ميليون نفر، كه هر روز از اين مترو استفاده خواهند كرد، موثريم. اين مي توانست تسلايي براي همه ي كارهاي سخت باشد و زندگي را براي خيلي از كاركنان آسان تر سازد. اين پروژه به من نشان داد كه ما يك هنر اجتماعي ست؛ نه همچون هنرهاي مستقل مثل موسيقي؛ حتي اگر يك هنر نباشد؛ چون من مطمئن نيستم كه يك هنر ست يا نه و اين بحثي ست كه من هميشه با خودم داشته ام. سيزار فكر مي كند كه معماري يك هنر است اما من نمي دانم ( مي خندد)، نه اينگونه فكر نمي كنم. من شك هاي خودم را دارم.
آرك ديلي: در پايان، شما فكر مي كنيد كه مهندسين و ساير افرادي كه در اين پروژه كار كرده اند، احترام بيشتري نسبت به معماري پيدا كرده اند؟
سوتو دي مورا: اين تفكر وجود دارد كه مهندسين و معماران با يكديگر نيستند. اين ايده كاملا اشتباه ست. معماري بدون وجود مهندسين ميسر نخواهد بود و برعكس. در معماري ِ من، مهندسين كمك بسزايي مي كنند؛ در ساختارهاي بسيار ساده، مي گويند كه چه متريال هايي بيش از حد استفاده شده است و براي هدف ما ساخته نشده است. اين يك تلاش براي ساده سازي و غلبه بر درك اشياء مي باشد.