هنر گفت و گو نام اثری سترگ از هنرمند سورئال رنه مگریت است؛ در چشم اندازی از غول هایی در نبرد یا از اغاز جهان، دو انسان کوچک در گفت و گویند، سخنی ناشنیدنی جاری است که در سکوت سنگ ها جذب می شود، اما در پای سنگ های تل انبار شده مجموعه حروفی شکل گرفته اند: رویا، صلح یا مرگ که تلاش دارند به اشوب سنگ ها نظمی دهند. اتووود گفت و گوهایش را زیر عنوان این ستون خواهد آورد.
معمار انگلیسی عراقی، زاها حدید، یکی از مشهورترین معماران جهان است که در سال 2004 موفق به دریافت پریتزکر پرایز به عنوان اولین زن جهان گشت؛ جایزه ای که به هر سال به یک معمار در قید حیات که تعهد، بینش و استعدادش به ارتقای بشر کمک نموده، تعلق می گیرد. ساختمان های سیال او در هر جای جهان قایل یافت می باشد، از خانه اپرای گوانگژو ( همچنین در این خبر، این خبر و این خبر ) و مرکز فرهنگی حیدر علی اف در باکو تا مرکز بازی های آبی لندن که برای المپیک 2012 ( و در این خبر ) ساخته شده است. وی در لندن زندگی می کند.
هر چند وقت مسافرت می کنید؟
تا دو ماه پیش، تقریبا هر هفته. زمستان گذشته دیوانه کننده بود؛ از کار در ژاپن و چین تا تدریس در دانشگاه های امریکا و استرالیا.
برای تعطیلات به کجا می روید؟
در سال های پیش، برای تعطیلات به هاوایی، تایلند و یا بالی می رفتم؛ در آن زمان هیچ گوشی همراهی وجود نداشت و اتاق ها تلویزیون نداشتند. اما در حال حاضر، به خاطر کارهایی که در سراسر جهان گرفته ام، دوست دارم که در دسترس باشم. به همین دلیل تعطیلات من بیشتر در شهرها سپری می شود.
خصوصا به چه شهرهایی می روید؟
من عاشق ریو [ دوژانیرو] هستم ؛ مناظر عالی و ساحل های بزرگ. و بیروت، جایی که من به دانشگاه رفتم و خانواده دارم. لبنان اینقدر کوچک است که می توانید در حدود سه ساعت از کل آن عبور کنید. هنگامی که دانشجو بودم، به دره ی بقاع می رفتیم و در سدار اسکی می کردیم و شب ها را در کلاب های بیروت می گذاراندیم.
چه مقصدهای دیگری را دوست دارید؟
استانبول. این شهر، بهترین در جهان است : معماری عثمانی، غذاهای باورنکردنی، موسیقی هیجان انگیز، یک بازار جذاب و مردمی فوق العاده. اولین بار که این شهر را دیدم، کودک بودم و بعد در سال 1994 برای یک سخنرانی به استانبول رفتم و حالا تقریبا هر سال به آن جا برمی گردم. من اولین بار ملکه را نیز در گالری هنر مدرن استانبول ملاقات کردم و پس از آن به یک مهمانی باورنکردنی در یک آشیانه هواپیما رفتم. این شهر، همان انرژی شدیدی را دارد که نیویورک پیش تر داشت.
در استانبول، کجا اقامت می کنید؟
در هتل کمپینسکی که در کنار بوسفور قرار دارد و من عاشق نشستن در کنار استخر زیبای هتل و تماشای قایق هایی که از این رودخانه رد می شوند، هستم.
نکته ای هست که دوست نداشته باشید؟
ترافیک. در استانبول ساعت ها طول می کشد تا به مقصدتان برسید.
به نظر شما، یک روز کامل در تعطیلات چه روزی ست؟
روزی که زود از خواب برخیزید و بفهمید که هوا آفتابی ست و هیچ کس مزاحم شما نشود. من عاشق خورشید هستم. هنگامی که در بیروت زندگی می کردم، به توریست هایی که از هواپیما پیاده می شدند و مستقیم به خورشید نگاه می کردند و بعد تمام بدنشان را زیر آفتاب می سوزاندند، می خندیدم. اما حالا، این دقیقا کاری ست که می خواهم انجام دهم. به خاطر زندگی کردن به مدت طولانی در لندن، من واقعا به آفتاب نیاز دارم تا استخوان هایم را گرم کند. پیشتر وقتی در بیروت و بغداد زندگی می کردم، بسیار شنا می کردم. دلم برای شنا کردن بسیار تنگ شده است، چون این تنها سرگرمی محبوب من است.
آیا احساس می کنید که مجبور به تماشای معماری های جدید در هنگام سفر می باشید؟
همیشه. در دانشگاه، ما هر سال به یک شهر جدید می رفتیم تا درباره ی معماری شهرهای دیگر یاد بگیریم: هنر پاریس، باروک رم یا معماری روم باستان. من فکر میکنم، همین باعث عشق من به ساختمان ها شده است و حالا که به یک شهر سفر میکنم، نمی توانم با خودم مقابله کنم.
سبک خاصی را هم دنبال می کنید؟
مدرنیسم، به این دلیل که به هر جا که می روم بسیار متفاوت است؛ مدرنیسم روسیه به هیچ عنوان شبیه به مدرنیسم در برزیل نیست و به نظرم، باورنکردنی ترین مدرنیسم را می توان در مکزیکو سیتی و شیکاگو دید؛ آسمانخراش های شیکاگو، پیشتازان برج های شیشه ای در سراسر جهان می باشند.
در مورد باکو به ما بگویید.
این شهر بسیار جالب است و به سرعت در حال تغییر است. من بازار و رستوران هایی مثل باغ هنر، کاروانسرا، کلاب موقام، که در مکان های قدیمی شهر قرار دارند، را بسیار دوست دارم. جاهایی که در زمان های بسیار قدیم، مسافران از اروپا و آسیا در هنگام سفرهای طولانی شان در آن ها استراحت می کرده اند.
از چه تجملاتی نمی توانید صرفه نظر کنید؟
من باید یک اتاق تمیز، با یک تختخواب خوب با ملحفه های نرم و حمام زیبا داشته باشم.
بهترین هتل هایی که در آن اقامت داشتید، کدامند؟
من همیشه هتل امان را دوست داشته ام. به جز آن، هتل ساخوتای در بانکوک و پارک هیات در پکن را می پسندم.
چه عاملی یک هتل خوب را تبدیل به یک هتل عالی می کند؟
خدمات. این تنها دلیلی ست که من در طول بیست سال گذشته در هنگ کنگ فقط در هتل ماندارین اقامت کرده ام و البته هتل مرکر نیویورک را نیز دوست دارم.
چه بخشی می تواند بدترین قسمت هتل ها باشد؟
من واقعا مکان هایی با فرش ها و پرده های شلوغ و رنگارنگ را دوست ندارم. اما یک حمام می تواند یک هتل را به بهترین و یا بدترین هتل تبدیل کند. اتاق های هتل امپریال وین، دارای سقف های 20 فوتی و دکورهایی همانند قصر ورسای می باشد، اما حمام هایی با پرده های پلاستیکی وحشتناک دارد. نکات ساده ای مثل گرم کننده های کف حمام های سرد و یا حتی نزدیکی آویز حوله به دوش می تواند تغییرات بزرگی ایجاد کند.
آیا از ورزش های زمستانی لذت می برید؟
خیر. من در سوئد به دانشگاه رفته ام و از آنجا متنفر بودم و برای مدت های طولانی حتی پایم را در این کشور نمی گذاشتم.
آیا سبک سفر می کنید؟
من مجبورم اما همیشه وسائلی هست که به آن ها نیاز دارم. به همین دلیل، حالا یک چمدان پر از کیف و یک چمدان پر از کفش و چمدان دیگری برای بقیه وسائلم به سفر می برم.
آیا سوغاتی و یادگاری های کشورهای مختلف را جمع آوری می کنید؟
هنگامی که در روسیه بودم این کار را می کردم و تمام وسائل پلاستیکی یادگاری را می خریدم، مثل نمونه های یادگاری ماهواره های روسی و راکت ها. اما امروزه، خرید کردن لطف چندانی ندارد چرا که جهان بسیار همگن و یکنواخت شده است؛ البته به غیر از ژاپن و چین.
بهترین شرکت هواپیمایی از نظر شما کدامست؟
بیریتیش ایرویز، با اینکه خدمات آن به خوبی شرکت های هواپیمایی آسیایی نمی باشد. من همینطور هواپیمایی لوفتهانزا را دوست دارم که برنامه ی طول سفر بسیار خوبی دارد؛ درست برعکس بی اِی، که گویی یک روز از زندگی تان را باید بدهید تا سفارش شما به دستتان برسد.
محبوب ترین مکان برایتان در بریتانیا کجاست؟
خانه ام.
برای اشنایی بیشتر با زاها حدید می توانید ببینید
نوشتار زاها حدید، بدویت عظیم و تمدن شکسته را به قلم سم جیکب
و نوشتار
پارادایم جدید در معماری و تاثیر زاها حدید بر ان را به قلم محمدرضا هل فروش
وهمچنین
یادداشت زاها حدید چیست؟ را