"اين كتاب صرفا براي رفع چند مشكل مقدماتي كار شده است. من به اندازه هر كس ديگري ميدانم تحقيقاتي كه از آن سخن ميگويم و الان 10 سال است بدان دست زدهام، چقدر "ناخوشايند" در معناي دقيق كلمه است. ميدانم كه مطالعه گفتمانها نه بر مبناي خودآگاهي شيرين، صامت و صميمي كه در گفتمانها خود را بيان ميكند، بلكه بر مبناي مجموعهيي مبهم از قواعد بينام ممكن است اندكي آزاردهنده باشد. نشان دادن محدوديتها و ضرورتهاي يك كردار، آنجا كه عادت كرده بوديم گستردن بازي نبوغ و آزادي را در شفافيتي ناب ببينيم، مايه ناخرسندي است. مطالعهيي اين تاريخ گفتمانها به منزله مجموعهيي از دگرگونيهاي ناراحتكننده است، تاريخي كه تاكنون دگرديسيهاي اطمينان بخش حيات يا پيوستگي عمدي امر زيسته بدان جان بخشيده بود. "
"ديرينهشناسي دانش" يكي ديگر از آثار ميشل فوكو (1984-1926) فيلسوف فرانسوي است كه اگرچه پيش از آن توسط عبدالقادر سواري ترجمهيي به فارسي از آن صورت گرفته بود، اما اينبار افشين جهانديده و نيكو سرخوش ترجمهيي تازه از آن را به همراه نشر ني منتشر كردهاند. فوكو در اين كتاب چنان كه در مقدمه ميگويد ميخواهد طرحي را كه در آثار قبلياش يعني تاريخ جنون، تولد درمانگاه و كلمهها و چيزها آغاز كرده بود، به انجام برساند. او تاكيد ميكند كه روشي ساختارگرا را در بررسي نظامهاي دانايي انتخاب نميكند. او ميگويد اين كتاب "در آن حوزهيي جا ميگيرد كه پرسشهاي انسان، خودآگاهي، خاستگاه و سوژه در آن بروز ميكنند، با يكديگر تلاقي ميكنند، در هم ميآميزند و مشخص ميشوند. "
كتاب از پنج بخش تشكيل شده است. بعد از بخش نخست كه پيشگفتار است، در بخش دوم به موضوع قاعدههاي گفتماني ميپردازد. بخش سوم كتاب گزاره و بايگاني نام دارد و به تعريف گزاره و كاركرد و توصيف گزارهها ميپردازد. بخش چهارم توصيف ديرينه شناختي است. در اين بخش فوكو منظور خود را از ديرينهشناسي تشريح ميكند و در بخش پاياني نيز به جمعبندي ديدگاههايش ميپردازد.