شهر فضایی است که در ان حاشیه نشینان قدرت می توانند تاریخ را رقم زنند. این بدان معنا نیست که شهر تنها فضای موجود است، اما به هر رو یکی از اساسی ترین فضاهاست. شهر به واسطه انکه مردم را بر هم اشکار می سازد و به ان ها امکان این را می دهد که به منصه ظهور رسند می تواند شخصیت عاری از قدرت بودگی را تغییر دهد.
البته من بین صورت های مختلف عاری از قدرت بودگی تفاوت قائل می شوم. عاری از قدرت بودگی را نمی توان صرفا وضعیتی مطلق دانست که به فقدان قدرت تعبیر شود. بسیاری از شورش ها و جنبش هایی که در افریقای شمالی و خاورمیانه شاهدش هستیم نخواهند توانست به قدرت دست یابند، بلکه در عمل تاریخ ساز خواهند شد و سیاست را رقم خواهند زد. این ایده که فقدان قدرت می تواند به پیچیدگی دامن زند را می توان برای تدقیق شرایطی به کار برد که الزاما به توان مندسازی جنبش فرودستان شهری منتهی نمی گردد. عاری از قدرت بودن می تواند پیچیده باشد حتی اگر در ان هیچ توانمندسازی ای حادث نشود. تفسیر این روند بر این منش می تواند بر اهمیت و منزلت این شورش ها بیافزاید، شورش هایی که غالبا به شراکت در قدرت نمی انجامند اما در رقم زدن تاریخ نقشی بسزا ایفا می کنند.
برگردان مصاحبه آرک دیلی با ساسکیا ساسن را می توانید در اینجا مطالعه فرمایید.