ظهور ترامپ، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، قدرتگیری راست
افراطی در اروپا، اخراج مهاجران از اروپا، تلاش برای حل منازعات در مقیاس های
منطقه ای، به قدرت رسیدن مجدد پوتین در روسیه و تلاش عمیق برای احیا هویت ملی،
امپریالیسم شرقی اردوغان در مواجهه با کردهای سوریه با ایده حمایت از هویت ملی و
مرزهای هویتی کشورش، درونگرایی سیاسی چین با مادام العمرسازی امکان ریاست جمهوری
به صورت قانونی و . . . همه و همه عناصری اند که موکدا احیای مجدد دولتْ ملت را به
عنوان آلترناتیوی برای جهانی سازی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یاداور می شود.
اما ساسکیا ساسن به عنوان یکی از مهمترین جامعه شناسان جهانی شدن عقیده ی دیگری
دارد، او در این مصاحبه تاکید می کند که جهانی شدن فرایندی است انعطاف پذیر که همیشه شاهد افت و
خیزهای اساسی بوده است و اکنون در حال بازتعریف مبانی شکل دهنده اش می باشد.
به گمان او بحران های پی در پی اقتصادی تاثیر عمیقی بر
ترتیبات دستگاه جهانی شدن برجای گذاشته و مناسبات میان امر محلی و امر جهانی را
دچار تغییر ژنتیکی کرده است، تغییری که خود را در مفهوم پهنه های مرزینه یا سرحدی
نشان می دهد، پهنه هایی که لبه هایشان دیگر یک "هسته در مرکز" را تعریف
نمی کنند بلکه در جغرافیایی متکثر پخش شده اند و در قالب یک نظام شبکه ای به واسطه
عناصر درونْ مرتبطشان با یکدیگر در تعامل اند، به بیان دیگر ما با پهنه های سرحدی
مدافع مرکز مواجه نیستیم ما با خرده مراکز متکثر فاقد جغرافیا و مکانمندی مواجه
ایم که هر کدامشان لبه های قوی ولی متعاملی دارند، لبه هایی که امر محلی را از امر
جهانی جدا می کنند و البته تعبیر کلاسیک از تقسیم کار را نیز تغییر می دهند.
نکته دیگری که ساسن بر ان تاکید می گذارد و می تواند مورد نظر طرفداران ایرانی
جهانی شدن قرار گیرد، تعریف جهانی شدن به مثابه یک ساختار حقوقی است و نه یک پدیده
سیاسی، پدیده ای حقوقی که در عین حال فرانهادی است و نهایتا از اخلاقی جهانی تبعیت
می کند.