انتشار یادداشت های مارتین هایدگر در آلمان اتفاقات تازه ای را درباره ی تفکرات این فیلسوف به وجود آورده است. "هایدگر" این یادداشت ها را از سال 1931 آغاز و جمعاً در ٣٣ دفتر نوشته بود. صفحه ی اندیشه ی روزنامه ی فرهیختگان در این خصوص روز چهارشنبه مصاحبه ای با سیاوش جمادی تحت عنوان " فلسفه اساسا می تواند خشن باشد" به چاپ رسانید که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:
به تازگی جلد گمشده ی یادداشت های هایدگر در آلمان پیدا شده و در آستانه ی انتشار قرار دارد. از سوی دیگر ما طی روزهای اخیر در فضای مجازی شاهد حملات گسترده ای به فلسفه ی هایدگر هستیم؛ حملاتی که بخش گسترده ای از آن به همکاری او با حزب نازی بر می گردد. اساساً یادداشت های هایدگر چرا تا این اندازه حساسیت بر انگیز شده است؟
قبل از هر چیز باید بگویم کتابی که به آن اشاره می کنید در سه جلد منتشرشده و نام آن "دفترهای سیاه" است. مدت ها بر سر چاپ این کتاب بحث بود و هرمان هایدگر پسر بزرگ مارتین هایدگر که وصی و وارث او از نظر نگهداری و چاپ آثار است، از چاپ یادداشت های هایدگر تحت عنوان "دفترچه های سیاه" امتناع داشت. تا اینکه بالاخره طی چند روز گذشته این کتاب چاپ شد و یک نسخه از آن نیز به دست من رسید که خلاصه ی مطالب سه جلد را در بردارد. هرازگاهی زمزمه هایی علیه پرونده ی سیاسی او بلند می شود که از سال 1933، 11 ماه ریاست دانشگاهی در دوران قدرت گیری نازی ها را برعهده داشته و از آن هولناک تر سکوت بعدی هایدگر تا آخر عمر او است؛ البته من درباره ی این سکوت نوشته ام که در سه جا آن را شکسته است. همه می دانیم همسر هایدگر یک سامی ستیز رسمی بوده و خود هایدگر در نقش ریاست دانشگاه فرایبورگ همکاری می کند اما مسأله تنها پذیرفتن ریاست دانشگاه نیست بلکه سخنرانی ها و نطق های بسیاری که از افق امروز، رذیلانه است و مداحی هایی که درباره ی هیتلر دارد، این انگاره را تقویت می کند.
بحث دیگری که در این باره مطرح می شود این است که شخصی چون امانوئل فایه کتابی دارد با عنوان "هایدگر: ورود فلسفه به نازیسم" که پیرامون فلسفی کردن نازیسم نگارش شده است. آیا می توان اصلاً چنین امری را به فلسفه هایدگر وارد دانست؟
قطعا چنین رویکردی را می توان انجام داد – همان گونه که کسانی چنین کرده اند - اما بحث مهم این است که چنین رویکردی آیا درست است یا غلط؟ درست و غلط مطلق هم وجود ندارد و من هم هایدگرشناس نیستم و نمی توانم به طور قطعی حرفی بزنم. هایدگر همواره مورد بحث و جدل است اما درخصوص اینکه "هستی و زمان" اساساً تئوریزه کردن فاشیسم است باید با تأمل و درنگ به قضایا نگاه کرد. صادر کردن حکم کاری ندارد.