نگاهی به اثار پیتر زمتر، استیون هال، هانس شارون و کالین سنت جان ویلسن به وضوح تاثیر مارتین هایدگر را تبیین می کند، نقد هایدگر بر تکنلژی، قوام و قوتی که او برای تجربیات فیزیکی و احساسی قائل شد و انگاره هایی که بر مکان و سکونت مطرح کرد همگی تاثیری عمیق بر فرهنگ معماری معاصر گذاشته اند، شاید از همین رو بررسی زیست/سکونت گاه هایدگر بتواند تبیینی عمیق تر از افکار او در مواجه با مفاهیم مشترک میان فلسفه و معماری ارائه دهد.
مارتین هایدگر در سال 1922 کلبه ایی کوچک با سه اتاق خواب در بلک فاستر مانتینز واقع در جنوب المان اختیار کرد، طی سال ها هایدگر بسیاری از اثار مشهورش، از مقاله های نسبتا ساده اولیه تا اخرین متون بی نهایت پیچیده و غریبش را، در این کلبه به رشته تحریر در اورد، او با کلبه و محیط اطرافش هم ذات پنداری عمیق و ارتباط عاطفی شدیدی برقرار کرد، این امیزش تا ان جا پیش رفت که او جایی می گوید منظر اطراف بر سیاقی کاملا بلافصل در او حلول می کند، آدام شـَـر؛ معمار، با هدف پی گیری همین نگاه کتابی نگاشته به نام کلبه هایدگر Heidegger's Hut و در ان به کاوش بر این رابطه عمیق میان شخص، مکان و ماهیت غور و تفکر می پردازد. کلبه کوهستانی هایدگر برای بسیاری، از جمله معمارانی که متون هایدگر بر سکونت dwelling و مکان را خوانده اند بی نهایت شگفت اور و شیفته کننده بوده است، متن شَر نیز به ما یاداوری می کند که نزدیک شدن و فهم نوشته های هایدگر در گرو درک موقعیت هایی است که فیلسوف ان چنان که خودش بارها اذعان داشته، خود را به واسطه ان ها در ریتم خود اثر غرق می کرده است. ظاهر گوشه گیر و منزوی هایدگر و علقه اش به رمانتیسم البته ریشه ایی عمیق در رابطه بحث برانگیز او با المان نازی در اوایل دهه 1930 نیز دارد. شَر برای نگارش کتاب دست به تحقیقی جامع می زند، تحقیقی برامده از مصاحبه با بازماندگان هایدگر، نوشته های هایدگر بر کلبه و نوشته های بازدیدکنندگان از کلبه. تصاویر بی نظیر کتاب نیز نماهایی معمارانه و خوش منظر می باشند که بخشی توسط خود نگارنده برداشته شده و تعدادی نیز توسط فتوژرنالیست مشهور دیگنا مِلِر مارکوویچ. ره یافت های متعددی برای تحلیل کلبه هایدگر وجود دارد، برخی کلبه و محوطه پیرامونش را محل مجادله ایی اساطیری میان فیلسوف و هستی خوانده اند، برخی ان را پناه گاهی بورژوایی خوانده اند برای فرار رمانتیکی ره گم کرده، هستند کسانی که کلبه را جایی می بینند مدفون زیرسایه فاشیسم و دیگرانی نیز هستند که کلبه را صرفا یک خانه نقلی می بینند. البته کلبه هایدگرهیچ علقه ایی به هیچ یک از این خوانش ها ندارد بلکه تمام تلاشش را بر رسیدن مخاطب به درکی کاملا شخصی از اهمیت کلبه معطوف می کند.
کتاب که متاسفانه با ترجمه ایی نه چندان موثق، موسع، هم گن، خوانا، قابل فهم و گویا توسط ایرج قانونی به فارسی برگردانده شده و از سوی نشر ثالث روانه باز گردیده از سوی بسیاری مورد تمجید قرار گرفته است، روزنامه لس انجلس تایمز در مورد کتاب نوشته است: کلبه هایدگر هم کتابی است بر کلبه و هم نیست، کتاب شرحی است از چگونه تاثیر مکان بر یک عمر تلاش فکری، تلاشی که نظریه معماری مدرن را نیز مشحون خود ساخت، کلبه از ان چنان صحت و قدرتی برخوردار است که خواننده در انتهای کتاب نتیجه می گیر شاید حتی فعالیت فکری فیلسوف تا اندازه ایی در سایه عمق نفوذ کلبه، گذرا و متاثر از سایه سنگینِ مکان بعضا غیر واقعی باشد.
جاش کوهن در تایم ان لاین در مورد کتاب می نویسد: شَر توصیف موثق و واضح ساختاری و پدیدارشناسانه ایی از کلبه ارائه می دهد، شَر ما را با بنایی درگیر می کند که نه فقط مفاهیم بنیادین تفکر هایدگر که سبک بی نظیر فکری او را نیز بر ما اشکار می سازد. کتاب پرادزشی فاخر و به غایت زیبا دارد، سبک نگارش کتاب ثبتی است بصری از منظر پیرامون، فضای داخلی و پیکره بیرونی، تصاویر دیگنه ملر مارکوویچ بر منوالی بی رقیب از مناسبات میان تفکر و سکونت در تفکر هایدگر پرده بر می دارد.
آندرا واکر نیز در بوک فروم می نویسد: همان گونه که ادام شَر در مطالعه بی نظیرش بر کلبه هایدگر وصف می کند، کلبه چوبی هایدگر که در ابتدا به اب اشامیدنی دست رسی نداشت و حداقل تا یک دهه از نعمت برق بی بهره بود را می توان مکان تعمق، فراری رمانتیک و یا جایی دانست که به ماهیت از نظر سیاسی بغرنج و مشکل دارمتون هایدگر فحوایی فاشیستی و به ناچا و عملا عقب مانده و معوق بدهد.
اتووود پیش از این مقاله معروف" تفکر هایدگر بر معماری" نوشته کریستین نوربرگ ـ شولتز را در سه بخش
بخش اول ـ جهان، چیزها و زبان هستی
بخش دوم ـ هستی شناسی مکان، شعروارگی سکونت، روح مکان و خاطره جمعی
بخش سوم ـ معماری و بود و باشِ متفکرانه هستنده ها
منتشر کرده است