زاها حدید 2016 - 1950 :در این مصاحبه اختصاصی، رم کولهاس معمار هلندی در مورد دوستی دیرینه اش با زاها حدید و انتقادش از اقدام مطبوعات غرب به عنوان سازمان عفو بین الملل نسبت به پروژه های زاها در کشورهای شرقی، می گوید. کولهاس روز پس از انتشار خبر فوت غیرمنتظره حدید در سن 65 سالگی با dezeen مصاحبه کرد.
کولهاس 71 ساله، حدید را "ترکیبی از زیبایی، قدرت و بسیار بخشنده" توصیف کرد. به گفته ی او "حدید فوق العاده سرگرم کننده بود". بدیهی است که همیشه نیست، به همین دلیل بسیاری از مردم به شدت ناراحت هستند و به خاطر کمک هایش، عمیقا عاشق او بودند و بسیار لذت بخش است که او زندگی ما را بنا کرده است.
هم چنین او اضافه کرد که "حدید اساسا یک خانواده بود"
این دو پس از ملاقات در انجمن مدرسه معماری لندن در دهه 1970، با یکدیگر دوست شدند و با وجود رقابت های کاری، آن ها بسیار موفق بودند ـ کولهاس با شرکت خود OMA در روتردام هلند و حدید با شرکت مستقر خود در لندن که در سال 1979 تاسیس شد.
او گفت: حدید شخصیتی با یک نوع نادر از شجاعت و دلیری بود. این یک شجاعت ساختگی نبود بلکه یک شجاعت اجتناب ناپذیر بود. او تنها برای این راه ساخته شده بود و تقریبا یک اتفاق طبیعی بود.
این نکته بسیار مهم است، زیرا در آن زمان همه ی ما در جست و جوی راه های جدیدی بودیم که می توانستید به یک معمار تبدیل شوید.
کولهاس گفت: این یک واقعیت است که تولد حدید در بغداد بسیار در کارش اهمیت داشته و او، توصیف حدید را در اعلامیه فوتش به عنوان یک معمار انگلیسی به جای معمار عربی، بسیار عجیب و غریب دانست.
او گفت: من کار حدید را لزوما به عنوان یک فرم محرک و هیجان انگیز، از معماری غرب و توسعه معماری غربی نمی دانم، اما اساسا سبکی متفاوت است، من فکر می کنم ممکن است این بزرگترین دستاورد او باشد. او نسبت به انتقادهای شدید به کارهای زاها حدید در کشورهایی چون قطر، ابراز خشم کرد و این عمل را به عنوان یک اهانت شدید دانست.
"به طور کلی من از انتقاد کوته بینانه مطبوعات معماری، که به عنوان یک نوع سازمان عفو بین الملل از نظر قضاوت شرایط محلی بیش از وضعیت محلی عمل می کنند، ناراحت هستم و از این رو اساسا به سهم دیگر فرهنگ ها نسبت به آنچه که ما ظاهرا در غرب هستیم، نگاه خصمانه شده است".
متن ویرایش شده مصاحبه dezeen با رم کولهاس:
آنا وینستون:می توانید به برخی از خاطرات خود با زاها حدید، اینکه چگونه او را ملاقات کردید، تجربیات خود در مدرسه AAو سال های اولیه که با یکدیگر کار می کردید، اشاره کنید؟
رم کولهاس: ما در دهه 70 در مدرسه AA یکدیگر را ملاقات کردیم. به صورت ظاهری من در آنجا تدریس می کردم، در آن زمان فکر می کردم که تفاوت قابل توجهی بین آموزش و یادگیری نمی باشد. من با الیا زنگلیس، معمار یونانی در مدرسه AA تدریس می کردیم و او حضور مرا به عنوان دانش آموز خودش برای تدریس در واحد خود تصویب کرد و به همین طریق مشابه، زاها حدید را نیز پذیرفت. بنابراین این را می توان بیشتر شبیه یک ملاقات خویشاوندی، منافع مشترک و اکتشافات مشترک دانست تا یک وضعیت کلاسیک (دانش آموز ـ معلم)
هر کسی در آن زمان با زاها ملاقات می کرد، همواره به دو نکته پی می برد: ترکیبی از زیبایی و قدرت، اگرچه او در زبان انگلیسی کاملا شیوا و فصیح بود. او کسی است که در این راه ژرف تحت تاثیر فرهنگ عرب بود.
در این راه او اولین شخص عرب بود که من به تفضیل با او ملاقات کردم و از آن لحظه به بعد همدردی بزرگی با جهان عرب داشتم. من فکر می کنم که اگر در اعلامیه فوت او به جنبه عرب وی توجه داشتید، بسیار برجسته تر و با اهمیت تر بود. این بسیار عجیب است که آن ها در مورد یک معمار انگلیسی صحبت می کنند، در حالی که واقعا خلاف آن درست می باشد.
او شخصی با یک نوع نادر از شجاعت و دلیری بود. این شجاعت ساختگی نبود بلکه یک شجاعت اجتناب ناپذیر بود. او تنها برای این راه ساخته شده بود و این تقریبا یک اتفاق طبیعی بود. در آن زمان همه ی ما در جست و جوی راه های جدیدی بودیم که می توانستید یک معمار شوید و این بسیار مهم بود. حدید به چیزی که از آن خود بود، دست یافت. البته در برخی از موارد ما با هم کار می کردیم، اما با هم کار کردن لزوما تمایزی نسبت به زمانی که ما معلم و دانش آموز بودیم، نداشت. این رابطه و پیوستگی واقعا ذاتی بود، حتی زمانی که او راه و روش خود را شروع کرد، رابطه ما به صورت اساسی باقی ماند. من فکر می کنم این رابطه بستری برای به اشتراک گذاشتن بلندپروازی، همدلی، رغبت، انگیزه و برای چالش کشیدن موارد مختلف بود.
من به کار او فکر می کنم، به خصوص زمانی که برای اولین بار مرکز علمی فائبو در ولفسبورگ آلمان را دیدم، بسیار هیجان زده شدم. من احساس می کنم که او به چیزی که از آن خود است و دلایلی قانع کننده برای تفکر در مورد چیزهای مختلف دست یافته است.
من واقعا راه او را دوست دارم و شاید بزرگترین و منحصر به فردترین سهم او، این بود که بخشی از گذشته را برای ساخت آینده به صورت پیوسته و یکنواخت، به عنوان کار خود قرار داد. این نکاتی بودند که در مورد کار او باید می گفتم.
هیچ کس بر این واقعیت که او یک عرب بود، تاکید نمی کرد و من به خصوص منتظر چنین لحظه ای بودم که چنین معماری در نظام ارزشی غرب تعریف شود. به همین منظور من کتابی در مورد جنبش متابولیسم در دهه 50 و 60 میلادی نوشتم که در آن شاهد اولین لحظه ای هستیم که ملتی با فرهنگ دیگر، جنبش آوانگارد را برپا می کنند (اولین جنبش آوانگارد غیرغربی) و من فکر می کنم که زاها این چنین است.
بنابراین من کار حدید را لزوما به عنوان یک فرم محرک و هیجان انگیز از معماری غرب و توسعه معماری غرب نمی دانم، اما اساسا سبکی متفاوت است، من فکر می کنم ممکن است این، بزرگترین دستاورد او باشد.
به طور کلی من از انتقاد کوته بینانه مطبوعات معماری که به عنوان یک نوع سازمان عفو بین الملل از نظر قضاوت شرایط محلی بیش از وضعیت محلی، عمل می کنند، ناراحت هستم و از این رو اساسا به سهم دیگر فرهنگ ها نسبت به آنچه که ما ظاهرا در غرب هستیم، نگاه خصمانه شده است. به همین دلیل تمام درگیری های اقتصادی حدید در قطر و گفتگو هایی که در مورد موقعیت ساختمان در قطر داشت، عمیقا به او صدمه زد و من فکر می کنم روش آن ها بسیار توهین آمیز بود ـ اینکه غرب با هر ابزاری که در اختیار دارد به دفاع از خود می پردازد.
آنا وینستون: حدید به یک شخصیت باهوش و درخشان، مشهور بود، اما به نظر می رسد کسانی که او را می شناختند به عنوان یک فرد کاملا متفاوت می دانستند؟
رم کولهاس: بله، او فوق العاده سخاوتمند، شاد و هم چنین ساده بود. بنابراین او واقعا فوق العاده بود. بدیهی است که او همیشه نیست و به همین دلیل، بسیاری از مردم به شدت ناراحت هستند و به خاطر کمک هایش، عاشق او بودند و بسیار لذت بخش است که او زندگی ما را بنا کرده است.
چرا فکر می کنید او برای ساخت هر چیزی، مدت زمان زیادی را صرف می کرد؟
من فکر می کنم مدت زمان زیادی طول می کشد تا هر کس، آنچه می خواهد را بسازد. بنابراین به نظر من هیچ امر غیر طبیعی در آن وجود ندارد و شاید تنها عامل غیر طبیعی، رشد و توسعه اقتصادی بود که زاها نداشت. او سازنده طرح های شیوا و قوی بود که نیاز به زمان طولانی داشتند و این به خودی خود غیر طبیعی نیست.
با نگاه به گذشته، من مطمئن هستم که در 15 سال اخیر، دوره ی طولانی بیماری او نیز، انرژی باور نکردنی را از او نگرفته بود.
او شروع به گسترش در زمینه های دیگر کرد و دیدگاهی بسیار روشن که همه زمینه ها را در بر می گرفت، دارا بود؟
من فکر می کنم که او قادر به تبدیل کردن احساس خود به یک نظریه بود و این بسیار جالب است. افراد خاصی هستند که دارای یک زندگی نامه عجیب و غیرعادی می باشند. او در یک محیط سیاسی و دیپلماتیک عراق که در آن زمان بین المللی بود، بدنیا آمد و رو به رو شدن او با نمونه ای از فرهنگ های مختلف، او را به طور باور نکردنی از فرهنگ و ارزش های فرهنگی، جزئیات و پیچیدگی ها آگاه کرد. این، نوع زندگی او بود که به عنوان تحریکی بزرگ، باعث تبدیل شدن او به یک شخصیت همه جانبه شد.
به یاد دارم که او می گفت: پدر و مادرش زمانی که او کودک نوپا بود، عقیده او را در مورد طراحی اتاق خوابش پرسیده اند، بنابراین این یک شروع خیلی خوب برای او در یک محیط با استعدادهای غیرعادی یا هر نوع استعداد دیگری بود.
او بسیار در مورد این واقعیت که یک زن عرب بود و اینکه احساس می کرد با او به عنوان یک خارجی رفتار می شود، بسیار صحبت می کرد.
من فکر می کنم او به وضوح از آن چیزی که به عنوان یک زن، بدست آورد احساس افتخار می کرد. اما در نهایت، نیاز به هیچگونه دفاع یا بحث کردن در مورد معماری او نیست. بلکه من فکر می کنم او سهم بزرگی به عنوان یک زن داشته اما بیشترین سهم او به عنوان یک معمار بوده است.
آیا هیچ خاطره جذابی از زمانی که با یکدیگر کار می کردید، به یاد دارید؟
من فکر می کنم کمی بی معنی است که وارد داستان ها شویم، چون بخشی از آن ها شخصی هستند. اما برای مثال: ما در اواسط دهه ی 70 چندین بار با یکدیگر به اتحادیه جماهیر شوروی رفتیم و شما می توانید هر نوع ماجراجویی قابل تجربه ای را تصور کنید، اما با آنچه که امروزه وجود دارد، متفاوت بود. در واقع هر رویدادی که اتفاق می افتد در نهایت به درک بهتر جهان و در نتیجه درک عمیقی از کار، کمک می کند.
آیا شما فکر می کنید ایده های حدید به نوعی از زمان جلوتر بودند و تکنولوژی باید به ایشان می رسید؟
گمان نمی کنم، چون که فکر می کنم این تاکیدی است بر اینکه او چگونه قادر است که از گذشته برای ساخت آینده استفاده کند. اگر شما به کارهای هانس شارون یا اسکار نیمایر و یا هر نوع دیگر از کارهای نرم بتنی، نگاه کنید، یک نوع زبان خاص را در آن ها می بینید. من فکر می کنم این مستقل از نوع مصالح است. البته بتن استفاده شده نیز به عنوان ماده فوق العاده و باور نکردنی می باشد.
هم چنان که به کارهایتان توسعه می دادید و به طور عظیمی موفقیت کسب می کردید، آیا برای صحبت های عادی وقت کم نمی آوردید و کسب و کار جلوی دوستی تان را نمی گرفت؟
من فکر می کنم این بخش تاریک معماری امروز است. در این راه شما رقابت های دائمی با همکار خود دارید اما در برخی موارد این رقابت با بهترین و صمیمی ترین دوستانتان است، اما هرگز سدی را در دوستی ایجاد نمی کند. حدید اساسا یک خانواده بود. او به فرزندان من بسیار نزدیک بود و این حس صمیمیت باقی می ماند.