تغییرات تکنولوژیک، سازمان دهی شهرها را تغییر می دهند و از
اینها گذشته، بر ماهیت معماری تاثیر می گْذارند، این تغییرات تایپ های فاخر
ساختمانی تولید می کنند و البته نهایتا به رشد فرم هایی از سابجکتیویتی منجر می
شوند. درحالیکه مدرنیسم منجر به تولید پروتوتایپ هایی همچون دومینو و برج های
چلیپایی از درون خود شد، این [زیرْ] متن ها دوباره به کهنْ الگوهایی همچون آشغال
های بزک شده و آسمان خراش ها تقلیل یافتند، البته این فرم های جدید رابطه بین فضای
داخلی و خارجی، سازه و تزیینات، کارکرد و بازنمایی را به عمیقا به چالش کشیدند.
فرم متروپلیتنی ای که در هسته مرکزی نیویورک مهذون نوشته رم کولهاس قرار
دارد آسمان خراش است: بسطی از فضا که ماحصل تکثیر بی نهایت یک بستر ثابتِ برامده
از قاب بندی فولادی و اسانسور است. این فرم متروپلیتنی محاسبه جدیدی از حجم و
پوسته را سبب می شود: حجم داخلی ابژه های سه بعدی، به لحاظ ریاضی، در تداومی از
مکعب ها و پوش های دربرگیرنده رشد می کنند: کمینه شدن حداکثری پوسته به بیشینه
سازی حداکثری فعالیت های داخلی منجر می شود. به کمک اسانسور، انقطاع میان پوش و
محتواهایی که در خود جای می دهد به واسطه انفکاک های سفت و سخت میان بخش های جدایی
ناپذیر پروژه چندین برابر می شود. هر طبقه برای خوش هویت مستقلی دارد و در استقلال
کامل نسبت به طبقه دیگر، ازاد و رها به فانتزی های خودش پاسخ می دهد. در مجموعه
داون تاون اتلتیک کلاب که عملا ستایشی است از آسمان خراش، برنامه ها در هر طبقه،
یکی بر روی دیگری قرار گرفته است و هر کدام ترکیبی خاص از کارکرد و حال و هوای
مخصوص به خود را ارائه می دهد. در آسمان خراش، فشرده سازی ماهیتی متروپل هر برج را
به کولاژی عمودی از همْ کناری تجربیات و سابجکتیویتی ها بدل کرده است.
بر خلاف نیویورک در برهوتی خلاگون همچون لاس وگاس، گرایش
های متضاد در قالب همْ آیندی معمارانه میان کارکرد و نمادگرایی و در پارکینگ های
بزرگ مقیاس خودنمایی می کند، رابرت ونتوری و دنیس اسکات براون در کتاب از لاس وگاس بیاموزیم با ارجاع به کاخ های
ایتالیای دوران رنسانس بر مرز مبهم میان آیکونگرافی و سازه در معماری کلاسیک تاکید
می کنند. در شرایطی که تحت شمول سرعت و فضا تعریف می شود، امر کارکردی و امر
آیکونوگرافیک از یکدیگر مجزا می شوند، ان ها به لحاظ فضایی به کلیت های مجزایی
تبدیل می شوند که از معیارهای واگرای کارکردی تبعیت می کنند. دکوراسیون بنا به
مقیاس جدیدی دست می یابد تا به سرعت رانندگانی که از رو به روی بنا می گذرند پاسخ
دهد. در پناه این دکوراسیون بزرگ، یک بنای آشغال وجود دارد، که فضای داخلی اش با
نور مصنوعی و خنک کننده مکانیکی به فضایی قابل تحمل تبدیل شده است و فارغ از هر
نوع مانع طبیعی، گستره ی افقی رو به رویش را تحت تاثیر قرار می دهد.