پیتر آیزنمن در تببین تفاوت میان خاستگاه امر کلاسیک و امر مدرن با
امر ناـ کلاسیک و نسبتشان با مسئله خاستگاه به مفهوم امر پیوندی تمسک می جوید، در
تفسیر این وضعیت می توان بر سراغاز امر کلاسیک و امر مدرن و تفاوت ان با امر ناـ
کلاسیک موکد شد.
اگرچه خاستگاه امر کلاسیک از نظم قدسی یا طبیعی و خاستگاه امر مدرن از
استدلال قیاسی برمی اید، خاستگاه های امر ناـ کلاسیک به شدت خودسر و به سادگی به
نقاط اغازین فارغ از ارزش [های پیشینی و مستقر و پیرامونی] تعلق دارند. امر ناـ
کلاسیک، خلافْ آمد وضعیت های جهان شمول، طبیعی و قدسی، تصنعی و نسبی و قراردادی
است. این وضعیت های تصنعی، از ان رو که عملا نقاطی خودْسر در زمان اند، در اغازِ
معماری سراغازها را در وضعیتی ازاد و رها از ارزش های جهان شمول تدقیق می کنند. یکی
از مثال های مناسب در توضیح خاستگاه امر تصنعی می تواند مفهوم پیوند graft باشد؛ درْنهاد insertion ژنتیکی عنصری بیگانه در میزبان
برای تولید نتیجه ای جدید.
خودْسری و خودْآیینی امر پیوندی در ژنتیکش نیست، خودْسری امر پیوندی
در ازادی اش از نظام ارزش های مقید non-arbitrariness یا همان امر کلاسیک است. خودْسری امر پیوندی در
ارائه امکانی برای خوانش درونْ متنی و بی نیاز از ارزش های بیرونی است.
برای مشاهده نگاه کلی پیتر آیزنمن نسبت به امر ناـ کلاسیک مشاهده بفرمایید
اینجا را.