فرانسوا میتران
مسابقه: 1989
ساخت: 6-1992
اثر: دومینیک پرو
پاریس هنوز کتابخانه های قدیمی
ای دارد که سالن مطالعه آن ها به صورت دست نخورده باقی مانده است. موارد شایان
توجه عبارتند از کتابخانه ملی در رودو ریشلیو و کتابخانه سن ژانیو در نزدیکی
پانتئون که هر دو قرن نوزدهم و توسط هانری لابروست ساخته شده اند. امروزه این
کتابخانه ها، در مقایسه با تعداد زیاد افرادی که از آن استفاده می کنند، بسیار
کوچک و ناکافی به نظر می رسند. فرانسوا میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، برای جبران این کاستی هدیه ای به عنوان یادگار
به تمام فرانسویان تقدیم کرد و آن کتابخانه ملی فرانسه بود که ظرفیت آن به 12
میلیون جلد کتاب می رسد. در روز سی ام مارس 1995، میتران، در حالی که تنها چند
هفته ی برای ترک کاخ الیزه وقت داشت، تصمیم گرفت که به وعده های انجام نشده اش وفا
کند. افتتاحیه ی رسمی در پایان سال 1996 انجام شد. کتابخانه ملی جدید، عنوان
کتابخانه تحقیقاتی مرکزی فرانسه، دستیابی مراجعین به اطلاعات نامحدودی را آسان می
نماید و هیچ ممانعتی برای استفاده ی همزمان مراجعین فراوان وجود ندارد.
مسابقه طراحی کتابخانه ی جدید
در سال 1989 برگزار شد و شرکت کنندگان
شامل 20 معمار بودند که توسط کمیسیونی از قبل گزینش شده و برنده شگفت آور
این مسابقه دومینیک پرو از فرانسه بود که در آن زمان تنها 36 سال داشت طرح
پیشنهادی او کاملا واضح و تعیین کننده بود.
چهار برج راست گوشه که مانند
چهار کتاب باز روبروی هم قرار گرفته بودند، فضایی نمادین را در میان خود محصور می
کردند. ارتفاع برج ها در ابتدا، برابر 100 متر در نظر گرفته شده بود که بعدها به
79 متر کاهش یافت. این ساختمان های بلند، نمودی از توده علم و یا توده علم دست
نیافته است.
بنا به گفته ی معمار، ایده ی
طرح های او از توصیفات گرافیکی مانند برجی از کتاب، انبارها، قفسه های کتاب بسیار
عظیم و یا مارپیچ های عمودی نشات گرفته است. برج ها به قسمت های مختلفی تقسیم می
شوند که شامل: 6 طبقه بخش های اداری، 10 طبقه انبارها و 2 طبقه نیز تجهیزات
تکنولوژی می باشند.
برعکس پلان اولیه، نیمی از
کتابخانه ها که حدود 300 کیلومتر از قفسه بندی ها را شامل می شود، در برج ها قرار
گرفته و بقیه در انباری پشت سالن مطالعه جای گرفته اند. چه قفسه ها پر باشند و چه
خالی، کتاب ها در داخل برج از خارج نمایان نیستند. چرا که دیوار دیگری در پشت شیشه
های دو جداره و جدا کننده های چوبی تاشونده برای تنظیم نور و جلوگیری از حریق قرار
داده شده است. ایده ی اولیه ی معمار، در طراحی این ساختمان این بوده که مردم در
طول سال ها، از بیرون برج های شیشه ای مملو از کتاب را ببیند که البته این ایده
عملی نمی شود. کتاب ها از طریق سیستمی اتوماتیک به نام داک انتقال داده می شوند.
در این سیستم، کتاب یا سند درخواستی، در جعبه ای قرار داده می شود و از طریق واگن
کوچکی که روی ریل حرکت می کند، به مقصد رسانده می شود ریل های عمودی در برج ها به
بخس تکنولوژیک ساختمان که مانند کمربندی انبارهای زیرزمین را احاطه کرده است، می
رسند. از آن جا ریل ها به سمت سالن های مطالعه شاخه شاخه می شوند. حداکثر زمان
برای اتنقال یک کتاب از مخزنی در مرتفع ترین طبقه
ی برج، به دورترین سالن مطالعه 12 دقیقه می باشد (زمان متوسط برای هر کتاب
5/4 دقیقه است).
افرادی که عناوین کتبی که می
خواهند مطالعه کنند را می دانند، همین طور از زمان و مکان مطالعه ی خود باخبر
هستند، می توانند از طریق مینی تل (بانک اطلاعاتی قابل دسترسی از طریق تلفن که
توسط اداره مخابرات فرانسه کنترل می شود) خود در خانه، یک جا برای خود در کتابخانه
رزرو کنند و در ساعت مقرر از کتابخانه استفاده نمایند.
فضاهای خالی تعریف شده بین چهار برج از ساختار خود برج ها،
تاثیر بیشتری روی بیننده دارند. در میان آن ها، میدان مرکزی قرار دارد و به اندازه
ی میدان کنکورد بزرگ است. در نقطه ی میانی، حیاط مرکزی کتابخانه قرار گرفته که
معمار از آن به عنوان باغ رهبانی صلح و تفکر یاد می کند. درختان مخروطی شکل
از پوشش گیاهی جنگل ها، برای اولین بار با
موفقیت به آن جا منتقل و کاشته شد. این درختان از مکانی به نام نورماندی انتخاب
شدند و از حدود سه سال قبل برای انتقال آماده گشتند. این درختان توسط کابل های
فولادی برای مدتی نگه داشته می شدند.
مراجعین از طریق پلکان عظیمی که
از زیر زمین شروع می شود و تا بالا ادامه دارد به کتابخانه می رسند. گوشه های
باریک سایت، توسط آلومینیوم قاب بندی شده است. در پلکان و میدان که در کل گردشگاه
نامیده می شود از چوب های مناسب شرایط اقلیمی که از چوب درختان استوایی تهیه شده
است، برای کف پوش استفاده گردیده است که البته این امر به شدت مورد مخالفت سنت
گرایان قرار گرفت. رمپ هایی که در کناره های کوتاه حیاط مرکزی قرار دارند، دسترسی
به ورودی اصلی را امکان پذیر می کنند. با وجود سیل عظیم تماشاگران، فضای وسیع و
بادخیز میدان مکان مناسبی برای ماندن نیست. همان طور که میتران قصد داشت عملکرد
اصلی این میدان بیان نمادین از عظمت مخزن علم فرانسه باشد. تنها منظره زیبا، دید
به سمت رودخانه ی سن و پارک برسی که در طرف دیگر رودخانه قرار دارد می باشد. به
عبارت دیگر، میدانی که بنا به ایده ی معمار قرار بود یک فضای دعوت کننده برای عموم
باشد، تنها وسیله ای شد برای رد موانعی که باعث محصور شدن حیاط مرکزی داخلی می
گشت. سالن های مطالعه، اتاق های پذیرش و رستوران ها در دو سطح در طرفین حیاط مرکزی
گرد آمدند. سطح بالاتر برای ورود عموم باز است و سطح پایین تنها در صورت قرار
قبلی، برای پژوهشگران می باشد و برای آن ها حتی اتاقک های جداگانه ای نیز در نظر
گرفته شده است. هر کدام از پل ها سالن های مطالعه تحتانی را به هم می
پیوندد و به طرف راهروی سرپوشیده بیرون زده شده است. هر پل شامل 18 سلول کامپیوتری
شده می باشد که کاربران آن می توانند در درون آن ها به فعالیت بپردازند.
خوانندگان کتاب
بعد از عبور از سالن های پذیرش فوقانی و قبل از اینکه به مکان مورد نظر خود برسند،
با "شکافی" دراماتیک که همتای آن در تاریخ معماری دیده نشده و با ارتفاعی
حدود 30 متر برخورد می کنند که در آن دیواره ها با پرده های نقش دار فولادی تزئین
شده اند. نقوش و جنسیتی که بیشتر در پالایش و یا در وضعیت هوانوردی و تکنولوژی
فضایی استفاده می شود. افرادی که علاقه دارند به سرعت به کتاب های مورد علاقه خود
رجوع کنند، می توانند از فضای آرام و صندلی ای راحت در "کانون جستجو"
استفاده کنند.
پرو، هم چنین برای
سقف های معلق خود از مصالح فولادی غیر معمولی استفاده کرد. طول زیادی از سقف به
روی سالن مطالعه پیش آمده است و به علت کششی بودن آن، در وسط کلی شکم داده است.
گستره هایی از صفحات موج دار بین گالری ها و سالن های مطالعه قرار گرفته و به
عنوان حائل دید عمل می کند. آن ها دید از اطاق های مجاور را محدود می کند. آن را
تبدیل به لکه های رنگی کرده و شکل و اندام انسان را به اشکال مبهم تغییر می دهد.
محل قرارگیری کتابخانه برای گسترش آتی شهر بسیار مهم است. مکان آن، یکی از
فضاهای محدود داخل جاده کمربندی پاریس است که در آن هنوز فضای کافی برای ساخت یک
منطقه کامل و مناسب شهری وجود دارد. منطقه سن ریو گاش که کتابخانه را احاطه کرده،
قرار است بنا به گسترش سنتی شهری در امتداد سن، بازسازی شود. سه ما پا نام شرکت
توسعه است که اکثریت مردم برای انجام پروژه بر روی آن سرمایه گذاری کرده اند. ریل
های ایستگاه کالای تولبیاک و ایستگاه آسترلیتز که تمامی منطقه را تحت نفوذ خود
گرفته بودند به کلی محو شده اند و در مراحل بعدی بازسازی خواهند شد. شبکه ای از
ساختمان های مسکونی و اداری که با توجه به محور دید ساخته شده اند در حال رشد در
زمین های اطراف می باشند. ایستگاه قدیمی باید بازسازی شود، اما نظراتی که حاکی از
طراحی یک شاهراهی که از روی ریل ها و از میان محل اجتماعات ایستگاه قدیمی عبور کند
در حال بررسی است. در سال های اخیر مستقل از کتابخانه، بخش توسعه یافته ی برسی در کنار رود سن در محل
سابق انبار نوشیدنی به وجود آمد. پس از ساخته شدن پل عابر پیاده که از روی رودخانه
می گذشت، با چند دقیقه پیاده روی، این بخش جدید به گردشگاه کتابخانه منتهی می شود.
با وجود پارک بزرگ در آن طرف رودخانه که طرحی زیبا دارد، 1200 خانه ی مسکونی و
مرکز آمریکایی فرانک گری این منطقه همسایه، نمایانگر اهمیت ویژه ای است که از لحاظ
بصری به استفاده کنندگان کتابخانه داده شده است. طرح توسعه کتابخانه در چهارچوب
قوانین خاصی برای طرحی که دارای نمادهای مشابه و در عین حال متنوع، اداره می شود.
معماران برجسته ای مانند کریستین پورتزامپارک، ایولیون و هنری سیریانی ماموریت
طراحی بلوک های منفرد را دارا هستند