1959
– 1943
نیویورک
وقتی
از رایت پرسیدند که چرا در این شاهکار خود به جای طبقات معمول موزه از سطح شیبدار
استفاده کرده، پاسخ داد که این طور حس می کند که برای بازدیدکننده از موزه راحت تر
این است که وارد ساختمان شود، با آسانسور به بالای سطح شیبدار برود، قدم زنان و به
نرمی از سطح شیبدار پایین بیاید و هر موقع که اراده کرد دوباره سوار آسانسور
شود،برگردد یا سریع تر به سطح همکف برسد، و یا این که سرانجام در انتهای این سفر
هنری، خود را نزدیک درب خروج بیابد.
رایت بعدها بازهم چنین استدلال کرد که در
بسیاری از موزه های عادی و قراردادی، بازدیدکنندگان از گالری های طولانی رد می
شوند و دست آخر مجبورند برای خروج راهی را که رفته اند دوباره برگردند. گوگنهایم
با شنیدن ایده ی مارپیچ بالارو بسیار هیجان زده شد و تا هنگام مرگش در سال 1949 از
ساخت موزه حمایت کرد. ساخت موزه در خلال سال های 1943 تا 1956 به دلیل تغییرات در
شرایط زمین، قوانین ساخت و ساز، تغییر برنانه های خود موزه، و افزایش قابل توجه
قیمت مواد و مصالح ساختمانی چندین بار دستخوش تعلل شد. اما سرانجام در روز شانزدهم
اوت سال 1956 عملیات خاکبرداری را آغاز و احداث پروژه آغاز شد. وقتی رایت در ماه
آوریل 1959 درگذشت.
ساختمان فی الواقع تکمیل شده و فقط نازک کاری آن باقی مانده
بود. شش ماه بعد در 21 اکنبر موزه افتتاح شد. وقتی ساختمان موزه در حال احداث بود،
نامه ای به امضای بسیاری از هنرمندان خطاب به مدیر و هیئت امنای موزه ارسال شد که
در آن چنین عنوان شده بود که دیوارهای شیب دار و سطح شیب دار موزه برای نمایش
تابلوهای نقاشی مناسب نیستند. پاسخی که به ایشان داده شد به سادگی چنین بود: "چرا فکر می
کنید که دیوارهای موزه ی سالومون آر. گوگنهایم بی جهت شیب ملایمی به سمت بیرون پیدا کرده اند؟ دلیل
این شیب ملایم این است که بنیانگذارو معمار موزه بر این اعتقاد بودند که تابلوها
وقتی بر روی دیوارهایی با اندکی شیب قرار گیرند بهتر از موقعی که به صورت مستقیم
به دیوار میخ شده اند پرسپکتیو را نمایش می دهند و نورپردازی می شوند. این خاصیت
اصلی ساختمان موزه است و فرض اولیه ای است که بنای موزه با استفاده از آن صورت
تحقق پذیرفته است. این ایده بعید اما صحیح است، ایده ای که می تواند به شکل
ذیقیمتی راهگشا باشد."