عکس ها با تبدیل گذشته به یک شی قابل تصرف، نوعی راه میان
براند. هر مجموعه عکس، وسیله ای برای مونتاژ سورئالیستی و خلاصه کردن سورئالیستی
تاریخ است. همان طورکه کورت شویترز و اخیرا بروس کانر و اد کینهولتز، اشیایی حیرت
اور و تابلوها و فضاهایی دیدنی از مواد دورْریختنی ساختند؛ حالا ما هم تاریخ را از
فضولات و آشغال های دور و برمان می سازیم و نوعی فضیلت، ان هم از نوع مدنی ان، که
متناسب با جامعه دموکراتیک است، به این عمل الحاق شده است. مدرنیسم حقیقی ریاضت و
عسرت نیست، وفور چیزهای پست و بی ارزش است ـ تقلیدی مضحک و خودخواسته از رویای
بلندنظرانه والت ویتمن.
معماری همچون رابرت ونتوری، تحت تاثیر عکاسان و هنرمندان
پاپ آرت با آموخته هایش از لاس وگاس، میدان تایمز را جانشین مناسبی برای میدان سن
مارکو می داند؛ یا رینر بنهام معماریِ منظره شهری خلق الساعه لس انجلس را به خاطر
ازادی بخش بودنش می ستاید، به خاطر زندگی خوبی که در بین زیبایی و کثافت های
شهرهای اروپایی امکان پذیر نیست ـ به خاطر آزادی ای که از طرف جامعه ای عرضه می
شود که آگاهیش مصنوعی، خلق الساعه و از جنس آت و آشغال و خنزرپنزر است. آمریکا،
این کشور سورئال، مملو از اشیای یافته شده است. آت و آشغال هایمان تبدیل به هنر
شده اند. آت و آشغال هایمان تبدیل به تاریخ شده اند.