هانا آرنت آزادی را در ارتباط مستقیم با هنر و حوزه عمومی
تعبیر می کند، البته فهم او از آزادی در قالب یک کنش درونی شکل نمی گیرد، بلکه
بیشتر نوعی از امکان عمومی شدن را هدف قرار می دهد، آزادی عمومی برای او در شکل
گیری یک زبان مشترک محقق می شود، زبان مشترکی که امکان نوعی از پیش بینی ناپذیری
را تا ابد تضمین می کند.
از همین روست که الگوی هنری مدافع آزادی برای آرنت نه
هنرهای تجسمی که می توانند تجسد انتزاعات درونی شده هنرمند باشند که پرفورمنس ارت
است، الگویی از هنر که بر فرایندها و روندها موکد است تا بر آفریننده و مولف و
روایت های از پیش تدقیق شده ی روایت گر اعظم، همین الگوی هنری برامده از کنش مندی
و تفکر و قضاوت است که گره گاه ارتباط ارگانیک میان آزادی و حوزه عمومی در گفتمان
هانا آرنت می گردد.
آرنت با مبنا قراردادن آشویتس به مثابه ظرفیتی برای فراهم آوردن ارتباط، از یک سو بی
پرده قضاوت و در نتیجه تولید وضعیت پـُـلمیک را به بخشی جدایی ناپذیر از حوزه
عمومی بدل می کند، و از سوی دیگر با تضمین عدم تعهد به خودْ فرمانی، عملا بعد
سیاسی حوزه عمومی را بازْتولید و از تفاسیر توتم زده حوزه عمومی فاصله می گیرد.
حوزه عمومی برای آرنت لایه ی معناشناختی دیگری نیز دارد او
فاصله گیری و جدایی از جهان و به عبارتی تنهایی را با اجبار به بهره گیری از خود و
فرو رفتن در وضعیت مصرفِ خود یکی می داند، این گزاره بار دیگر موضع او نسبت به
آزادی درونی شده را یاداور می شود و البته خاطرنشان می کند حوزه عمومی با منافع
عمومی گره خورده است، منافعی که بایستی متضمن منافع فردی نیز باشند؛ نوعی جدایی در
گرو جمع. همین فردانیتِ جمعیِ کنش گرْ به تولید شبکه می انجامد، شبکه ای که شبکه بودنش
اهمیت چندانی ندارد، بلکه فرایندِ همْ آفرینی و تمایل ذاتی اش برای تبدیل به محصول
نشدن، امکان نامحدود تجربه کردن را زنده نگاه داشتن و تا ابد ناتمام ماندن و نهایی
نشدن اش معماری آزادی را رقم می زند و این بارزه ایست که سوتلانا بویم در کتاب
معماری برونْ مدرن به دنبال بازیابی اش است. کتابی که با هدف تدقیق یک مسیر فرعی به سوی پتانسیل های
محقق نشده پروژه مدرنیته به رشته تحریر در امده و تلاشش را بر احیای تاریخ های
نادیده انگاشته شده و تمرکز بر مسیرهای جانبی تاریخ مدرن موکد کرده، تاریخ ها و
حوزه هایی که مملوند از حواشی برامده از خطای مستتر در روایت های کلان فلسفی،
اقتصادی و تکنولوژیکیِ مدرنیزاسیون و پیشرفت، روایت هایی که همگی به مرور و در
قالب نوعی از دمکراسی رویه ای ظرفیت های انتقادی مدرنیته را به حاشیه رانده و به
جهان اشباح سپرده اند.
بازخوانی آرنتی حوزه عمومی در زمانه ای که اختلال و درْهمْ
گوریدگی گستره های عمومی و خصوصی به واسطه آپاراتوسِ حکومتیِ تکنولوژی شایع است،
از ان رو به کار می اید که می توان به واسطه اش به این پرسش پاسخ داد که کجاها حوزه
های عمومی واقعی نیستند؟