اِلا
کامبرگ؛ دانشجوی مطالعات شهری و
تاریخ هنر و معماریِ دانشگاه براون در متن پیش رو به آثار کمتر شناخته شدهء دنیس
اسکات بروان می پردازد.
امری مقاومت ناپذیر دربارهء
رمانس معمارانهء رابرت ونتوری و دنیس
اسکات براون وجود دارد. آنها زمانی که هر دو اساتید جوانی در دانشگاه
پنسیلوانیا بودند، یکدیگر را ملاقات کردند؛ اسکات براون، سیمنارهایی را در زمینهء برنامه ریزی شهری برگزار و ونتوری در زمینهء تئوری معماری سخنرانی می کرد. بر اساس آنچه در این
داستان رخ داد؛ اسکات براون در اولین جلسه هیئت علمی خود پس از ارائه یک نظر مخالف، اظهار داشت که بنای استادانهء کتابخانهء فرانک فورنس با سبک گوتیک ونیزی، نباید بدلیل ساختن یک پلازا نابود شود. ونتوری
پس از جلسه به اسکات بروان نزدیک شد و حمایت خود را از او اعلام داشت. همانطور که پل گلدبرگر
به سال 1971 در ارتباط با این زوج نوشت، "همچنانکه نقطه نظرات زیبایی
شناختی شان نزدیک تر و نزدیک تر می شد، احساسات آنها نیز نسبت به یکدیگر بیشتر می
شد." عشاقان معماری نمی توانند کمک کنند؛
لیکن
عشاق-معمار را دوست دارند.
همانطور که این نسخه از تاریخ همکاری ونتوری و اسکات براون ممکن است
مجاب کننده باشد، اتحاد ابدی این زوج؛ کار
شخصی اسکات بروان را اغلب در محاقی از گرد و غبار قرار می دهد. به دفعات، کار اسکات براون در همکاری با
ونتوری، به تنهایی به مثابه دستاورد ونتوری، به رسمیت شناخته شده است. به یاد ماندنی ترین رخداد ، هنگامی بود که ونتوری جایزۀ پریتزکر را به سال 1991
بدست آورد، ژوری؛ به پروژه های متعددی که با همکاری اسکات براون به مثابه کارهای
بنیادین در خلق آثار ونتوری، تکمیل شدند (مانند شاخه سینسبوری گالری
ملی، لندن)، اشاره کرد. حتی پس از آنکه گروهی از زنان فارغ التحصیل مدرسه طراحی دانشگاه هاروارد، دادخواستی
تهیه و بیش از 20،000 امضاء را به امید به جای آوردن جایزه اسکات براون درعطف به
ماسبق جمع آوری کردند، او هنوز شناخته نشده بود.
لیکن دستاوردهای اسکات براون -و همچنین باید اشاره کرد که کار او به
موازات ونتوری تکمیل شده است- سزاوار لحظه
ای در مرکز توجه هستند. معماری پوشا، برنامه ریزی شهری، طراحی مبلمان و تئوری، کار
اسکات بروان به هیچ وجه همگن نیست. در
حقیقت، پس زمینهء متنوع فعالیت های اسکات براون بدین معنی است که کار او در
توانایی آن جهت تطبیق طراحی با نگرانی های اجتماعی، ایجاد میانه
ای بین زیبایی شناسی ناب و اکتیویسم ناب، پرورش می یابد. در اینجا نگاهی به برخی
از کارهای کمتر شناخته شدهء او می اندازیم:
حفاظت و
نگهداری تاریخی در آپالاشیا
پروژه های پربارتر اسکات براون، در تقابل با تمرکز معمارانه ونتوری، در
زمینهء برنامه ریزی شهری بوده است. اسکات براون در جیم تورپ، یک شهر معدنی کوچک در پنسیلوانیا، جهت احیاء
خیابان اصلی دوران ویکتوریایی تلاش کرد، او از طریق مجموعه های قوی ای از تجزیه و تحلیل های جمعیت
شناختی و اقتصادی، طرح هایی ارائه داد تا شهر کوهستانی آپالاشی را از طریق گردشگری دوباره احیاء سازد. تشویق به
حفاظت و نگهداری معمارانه سیال و
معرفی نشانه ها و نام تجاری سازگار؛ کار اسکات براون در دوران جدید برای مقصد در حال حاضر-محبوب آغاز شد.
برگزاری جشن بومی در فیلادلفیا
طی اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در دانشگاه ییل، ونتوری و اسکات
براون به چندین استودیو آموزش هایی دادند که
معماری بومی آمریکایی را از کنار جاده تا خانه ردیفی به ارمغان آورد. به سال 1968، همان سال، این زوج به استودیوی معروف خود؛"یادگیری از لاس وگاس" نیز آموزش هایی
دادند. اسکات براون یک پروژه حفاظت و نگهداری تاریخی در فیلادلفیا را بر عهده گرفت
که به دنبال اصل مشابهی بود: احترام به امر عادی و روزمره.
اسکات براون در مخالفت با یک بزرگراه سرتاسری شهری، پیشنهادی ی که از مسیر فیلادلفیای جنوبی اجرا می
شد، با سازمان دهندگان اجتماع محلی جهت حفاظت و نگهداری منطقه همکاری کرد. جامعه
ای که توامان واجد غنای معمارانه و مرکز زندگی آفریقایی آمریکایی بود. اسکات براون طی دیداری با مقامات شهر در ماه سپتامبر، تصاویری از محله
را در یک پس زمینهء سفید ارائه داد، مانند آنکه یک نمایشگاه را برگزار می نماید. با انجام این کار، ارزش خانه های ردیفی آجری سه طبقه ، فروشگاه های
بزرگ و مدارس در امتداد خیابان جنوبی فیلادلفیا را نشان داد. این نوار
در نهایت حفظ شد و همچنان یک منطقهء پر جنب و جوش از شهر است.
هنرهای تزئینی در کنول
اواخر دهه هفتاد؛ ونتوری و اسکات براون طراحی مبلمان برای کنول را آغاز
کرده بودند. مجموعه ای از صندلی های طراحی شده توسط
این زوج، شکل صندلی
چیپیدل سنتی را
در یک نیم رخ دو بعدی، پوشانده شده از الگوهای مختلف مدرن، تفسیر می نمود. در بیشتر موارد، ونتوری صندلی هایی را از
دوران مختلف مورد مطالعه قرار می دهد –آرت نُوا، آرت دکو، ملکه
آن و غیره – و اسکات
براون الگوهایی را برای کاربردی ساختن شکل ها ایجاد می کند. ونتوری و اسکات براون کار خود را در کارگاه پارچه فیلادلفیا انجام
می دادند و طراحی خود را "مادربزرگ" نامیدند که دارای الگوی گلدار و شبیه به آن، با نشانه های درهم
و برهم بود. با نمونه های چاپی بر روی پنبه و ساتین. اسکات براون همچنین با
طراحی سیاه و سفید انتزاعی بازی می کرد. بر طبق
نظر اسکات براون، با گذشت زمان، این الگو مورد استقبال قرار گرفت " بیشتر در
قالب حباب های سیاه و سفید بر روی جلد نوت بوک های ترکیبی که کودکان آمریکایی در
مدرسه استفاده می کنند." با کاربرد الگوی "همه جا موجود" در فرهنگ بصری آمریکایی برای
صندلی ها، آنها توسط تولید کنندگانی با کیفیت بالا همچون کنول و بعد ها سوئد پاول فروخته شدند. بدین ترتیب؛ اسکات بروان تمایز میان هنر "متعالی" و "مبتذل"
را محو ساخت.