اتومبیل پیوند مستحکمی با تجربه آزادی فردی دارد، به
نحوی که مشکل بتوان تصور کرد هیچ جنبش گسترده و مهم اجتماعی از ان چشم پوشی کند.
این حقیقت را به سهولت نمی توان درک کرد. ما عادت داریم که ازادی را به معنای
اوضاع سیاسی، حقوق مدنی، ازادی رسانه ها، بیان هنری ازاد و از این قبیل بدانیم.
گفتن این که کالای مادی می تواند به خودی خود از جمله منابع ازادی باشد، با بسیاری
از اصول فکری ما مغایرت دارد. در حال و هوای بیشتر فن هراسانه زمان حاضر، اتومبیل
معمولا نشانه فردگرایی خودخواهانه و مصرف چشم گیر تلقی می شود و قبول این تصور که
اتومبیل همچنان می تواند واجد جنبه های مثبت نیز باشد به لحاظ روانی دشوار است. .
. اما دو دلیل عمده وجود دارد که چرا اتومبیل قویا با ازادی تداعی می شود، یکی به
رشد فرد مربوط می شود و دیگری به رشد جامعه مدرن، فرد و جامعه مدرن دو جنبه از
رابطه روانی ژرفی هستند که بین آزادی و تحرک وجود دارد؛ تحرکی که با اراده شخصی
فرد و توسط خود شخص انجام شود. . . توانایی و ازادی فرد برای دور شدن و بازگشتن،
اغاز حرکت، تحرک، رسیدن به مقصد و . . . همگی تثبیت استقلال و کنشگری فرد در حال
رشد هستند . . . رانندگی نیز به ما امکان می دهد لذت های ناشی از قدرت جا به جا
شدن را به شیوه ی متفاوتی به مدد فناوری دوباره تکرار کنیم.
جاذبه قوی اتومبیل را نمی توان صرفا در زیبایی شهوت انگیز و امکانی برای بیان
بسیاری از احساسات و ارزوهایمان درباره بدنمان خلاصه کرد، گیرایی اتومبیل فقط
ماهیت جنسی ندارد، بلکه همچنین از انجا ناشی می شود که اتومبیل به خوبی می تواند
برخی از بنیادی ترین جنبه های فردیت مدرن را متبلور سازد تا ما به صورت افراد به
لحاظ روانی مستقل در دنیای تحرک اجتماعی و حقوق فردی رشد کنیم. . . تحرک، خواه به
منزله مزیتی خیالی و خواه به منزله مزیتی واقعی، به لحاظ روانی بسیار واجد اهمیت
است.