همانگونه که عکسهای جولیوس شولمن، تصورات
ما نسبت به لسآنجلس در اواسط قرن 20ام را شکل میدهند، آثار لوسیا موهولی نیز نسبت
به باهاوس به همین صورت عمل میکنند. باهاوس در طول 14 سال، در 3 شهر آلمان پایهگذاری
شد و ایدئولوژیهای گوناگونی که اغلب با هم در تضاد و ستیز بودند، از جمله روحانیت،
کمونیسم، اکسپرسیونیسم، مزدزنانیسم ، وجتریانیسم [گیاهخواری] و (در کمال تاسف)
نازیسم و همچنین مدرنیسم که دائما مورد تهاجم قرار میگرفت را در خود جای داده بود.
اما باهاوس در تصور مردم در طول تاریخ ثابت و بدون تغییر باقی مانده است، ساختمان
صاف و صیقل خورده با دیوار های سفید که توسط موسس و مدیرش، والتر گروپیوس، در
دومین مکان یعنی شهر دسائو طراحی و بنا شده و نمونهای از یک مدرسه ی طراحی مدرن
در حال حرکت در راستای پیشرفت، مدرنیته و تکنوکراسی بود. این تصور در اذهان عمومی
به علت نحوهی نمایش این مدرسه توسط لوسیا در عکاسیاش، مانند عکس بالا از خانهی
یکی از معلمان در شهر دسائو شکل گرفته است. او به همراه همسر خود، لاسلو موهولی
ناگی که یک هنرمند رادیکال مجارستانی بود در یکی از همین خانهها زندگی میکرد.
موهولی ناگی، در طی سالهای 1923 تا 1928 در باهاوس تدریس کرد و نقشی کلیدی در
آمیختن این مدرسه با مدرنیسم داشت. در طی این دوره، این زوج تکنیکهای نوین عکاسی
بسیاری را در تاریکخانهی باهاوس آزمودند، و لوسیا عکسهای بسیار زیادی از معماری
مدرسه، کارکنان و فعالیتهای آنان ثبت کرد. آن دو فعالیتهای خود را پس از جدایی
در سال 1929 به صورت مستقل ادامه دادند اما پروژههای مشترک آنها، از جمله کتاب هایی
که به همراه هم تالیف کردند، بدون اشاره به نام لوسیا به صورت انحصاری به موهولی
ناگی نسبت داده شد. لوسیا برای فرار از آزار و اذیت نازی ها، پس از گریختن از برلین
به شهر محل تولدش پراگ در سال 1933، نگاتیوهای خود از باهاوس را به یادگار گذاشت،
اما آن عکس ها نیز در کتاب ها و کاتالوگهای نمایشگاهی، بدون هیچ اشارهای به او به
عنوان عکاس منتشر شدند. او نهایتا در دههی 1960 موفق به بازیابی تعداد محدودی از
آن عکس ها شد.