در حالی که بسیاری از زنان مجبور به مطالعه طراحی پارچه در باوهاوس شدند، گونتا اشتلزل نسبت به این رشته مقاومتی نداشت و گویی انتخابی آزاد به او داده شده بود. او به سرعت استعدادی قابل توجه در این زمینه از خود بروز داد. این استعداد به واسطه ی انرژی و اشتیاقی که او از جانب جورج موچ -که کارگاه بافندگی را از 1921 تا 1927 اداره میکرد- دریافت میکرد، در او دو چندان شده بود. موچ یک نقاش آموزش دیده بود که سبک انتزاعی مختص خود را در 1922 بخاطر فعالیت در زمینه ی سورئالیسم رها کرد. او یکی از جوانترین و پویاترین معلمان در سالهای اولیه ی باوهوس بود که با تکیه بر تکنیک های سنتی بافندگی، دانش آموزان خود را ترغیب به طراحی پارچه برای تولید صنعتی و آزمایش رویکرد های جدید در زمینه ی رنگ آمیزی، گلدوزی، ریسندگی، تکه دوزی، ماکارم و ساخت انواع جدیدی از الیاف مصنوعی نمود. موچ نخستین نمایشگاه بزرگ باوهاوس را در سال 1923 عهده دار شد، او به این خاطر خانه ای آزمایشی به نام Haus Haus Horn را به عنوان یک انجمن برای کار دانش آموزان طراحی کرد و از این امر اطمینان حاصل کرد که منسوجات در آن انجمن نقش برجسته ای را ایفا می کنند. او با دیدی منتقدانه و حساس به گونه ای برنامه ریزی نمود تا اشتلزل و سایر دانش آموزان نساجی توسط برخی از معلمان محبوب باوهوس مانند، Wassily Kandinisky ، Paul Klee و نظریه پرداز بصری یوهانس ایتن آموزش رنگ و فرم داده شوند. اشتلزل این فرصت را پیدا کرد که اصول نقاشی را در طراحی منسوجات خود بکار برد، مانند این طرح مقدماتی که او در 1928 برای یک دیوار آویز ساخت.