مقدمه: خبر مرگ ونتوری با خود نوستالژی دهه
هفتاد و ادبیات معاری آن زمان را دوباره در ذهن متبادر کرد، بسیاری از لغات
معمارانه امروز، زاده آن دوران و بدیهی برای معماران امروز است اما تاثیر گذاری آن
در پروژه های معماری امروز گاهی مورد جدل. این نوشتار تلاش دارد تا جایگاه ونتوری
در تدوین نگره های امروزین معماری را بازخوانی کند. گاه نقادانه و گاه در بیان
تاثیر گذاری او تلاش خواهد کرد. در این مسیر از متودولوژی ونتوری برای جمع کردن
اضداد معماری مدرن رادیکال و در نقد آن از آرایه ادبی "هم این ... هم
آن" بهره برده خواهد شد ولی طنز تلخ زمانه آن است که انتخاب آخر "یا مرگ
است، یا زندگی".
"هم خوانایی هم پیچیدگی"
پیچیدگی و تضاد در معماری در زمانه نوشته شدنش از سوی نسل شورشی، زاده شده از می
1968، فقط نیمه پیچیدگی اش درک شد، و این اصل که ونتوری پایه و اصول معماری مدرن
را کاملا می پذیرد شاید فقط در عالم نظریه طرح اما در عمل و پراکسیس مشخصا نادیده
گرفته شد، بخصوص فهم و درک تاریخی ونتوری از سامان یافتگی تاریخی رومن از روم
باستان گرفته تا درک ارجاع های عملی لوکوربوزیه به سامان یافتن کاربری های متعدد
در پلتْفرمهای ثابت و محدود دیرهای قرون وسطایی. عملا لوکوربوزیه با ارجاع عینی به
دیرها قبل از ونتوری پیچیدگی های حاصل از جوابگویی به کارکرد ها فارغ از همنشینی هندسی
احجام ضربه اصلی را به مدرنیته ارتودکس وارد کرده بود. به عبارتی ونتوری بیش از
آنکه طرحی نو در عرصه تئوری دراندازد راوی تاریخی قوام یافتگی خودْارجاعی تاریخی
معماری است ـ ایده ای که ایزنمن تا به امروز مصرانه پیگیری می کند.