نخستین چیزی که توجه شما را به خود جلب
میکند، رنگ گلگون ملایم آن است؛ رنگی که بیش از آن که به آهن شباهت داشته باشد، به
پارچه ای ابریشمی می ماند. سپس متوجه میشوید که چگونه یک مجرا، به شکل یک روده، پیش
از آن که در قسمت انتهایی خود به شکل قابل توجهی نازک شود، گرد ابژه ای با گوشه
های تیز حلقه زده است. این، "اوملاف تنک" معمار آلمانی، لودیگ لئو میباشد.
این بنا، در سال 1975 طراحی شده و بر روی جزیره ای در لندور کانال واقع در مرکز
برلین قرار گرفته است. این بنا، که در گذشته برای آزمون شناوری قطعات کشتی مورد
استفاده بوده است، بزرگ ترین تانک دورانی در نوع خود میباشد – تنها، لوله ی آن
حدود 400 فوت طول دارد. بدون شک این بنا، لقب شیک ترین تانک را نیز از آن خود کرده
است. با وجود نامعلوم بودن دلایل انتخاب این رنگ ها (رنگ صورتی مجرا، کنتراست
شدیدی با رنگ آبی تیره ی ساختمان دارد)، برخی از مورخان معماری بر این باورند که
این رنگ ها، شاید اشاره ای غیرمستقیم به پاپآرت بوده باشد.
"اوملاف تنک"، که توسط اهالی برلین، با
علاقه ی خاصی "پینک پایپ" یا "لوله ی صورتی" نامیده میشود،
مشهور ترین ساختمان لئو بوده و بازسازی آن در سال 2013، آن را بار دیگر بر سر زبان
ها انداخت. در پی نمایشگاه "لودویگ لئو: آسشنیت" که در همان سال توسط
ویوستنرت استیفتونگ در برلین برگزار شده بود، اخیرا کتابی به دست موسسه ی معماری
(AA) در لندن منتشر شده است که با دقت بسیار، به توصیف پروسه ی کاری و تفکر فلسفی
لئو میپردازد – او یک کمونیست ساکن برلین غربی بود و غالبا ادعا داشت که از نظر
ایدئولوژیک، به آن سوی دیوار تعلق دارد. ترسیمات زیبای لئو، که در اینجا با شکوه
بسیار نمایش داده شده اند، به نحوی تمایل او به فضاهای تنگ و سلول-مانند (مانند
خوابگاه کشف نشده ی اوملاف تنک) را به خوبی نشان میدهند.
جدا از لذت ساده ای که همگان از کشف آثار
او برای اولین بار تجربه میکنند، آغوش باز لئو به سوی مدرنیته و تمایل او به کسب
تجارب جدید، بررسی دوباره ی آثار وی را در این زمان، به کاری بسیار جالب توجه
تبدیل میکند. معمار اهل برلین، یوستوس برتین، که سابقه ی کار با لئو را در کارنامه
دارد، درباره ی او میگوید: "لئو باور داشت که فضاها و ساختمان ها، باید به
کاربران خود استحکام و پایداری را عرضه کرده تا نوعی اصطکاک ایجاد کنند. برای او،
تصور این که چیزی، در جایی، وظیفه ی خود را آنگونه که مقرر شده انجام نمی دهد،
جالب و در عین حال، مهیج بود."