یک موزه ی باستان شناسی باید با تعادلی ظریف میراث گذشته را در معرض دید عموم
قرار دهد. یک موزه ی بومی مانند پاراکاس، چالش دیگری را برای ادغام با چشم انداز
صحرایی که مهد این فرهنگ بود ایجاد می کند. این بیابان اکنون بخشی از مهم ترین
ذخایر بیولوژیکی و منظر سازی پرو است.
پروژه عملا روی ویرانه ی مکان سابق خود، که در سال 2006 توسط زلزله تخریب شده بود
ساخته شده است. پروژه هندسه ی مستطیل شکل و فشردگی خود را بازپس میگیرد. یک شکاف
یا ترک وارد این حجم می شود که جدا کننده ی عملکرد موزه به عنوان ورک شاپ ها و اتاق های گردهم آیی و مکان
هایی که برای مکالمه میراث باستان شناسی وقف شده اند می باشد. دسترسی به مکان های
گوناگون موزه با یک شکاف امکان پذیر است: فضاهای باز که قسمتی از چشم انداز را قاب
می کنند و خلوت لازم را برای زندگی در صحرای وسیع خلق می کنند.
در داخل موزه یک پیوند به ظاهر متناقض بین فضای پر پیچ و خم و مارپیچ مورد استفاده
پروییان باستان و فضاسازی معاصر، صاف و شفاف تجربه می شود.
نیاز های محیط بیابانی پاراکاس و نیاز های مجموعه موزه ها با یک دستگاه "اصلاح
کننده محیط" حل شده اند و بخشی از معماری موزه را تعریف می کند. دستگاه از یک تیر
چراغ برق تشکیل شده است که بر اساس نیاز و موقعیت های پروژه، فضای انتقال بین سالن
های نمایشگاهی یا فضاهای سیرکولاسیون قرار دارد. این دستگاه امکان کنترل نور
طبیعی، نور مصنوعی، تهویه طبیعی و خنک کردن محیط های متفاوت را فراهم می کند.
هندسه آن، مشخصه بافت پاراکاس را که برجسته ترین بیان تکنولوژی و هنری آن بود تفسیر
می کند.
ساختمان به طور کلی از سیمان پوزولان، مقاوم به نمک بیابان ساخته شده. بتن و سیمان
که ماده ی اصلی تشکیل دهنده نما است یک رنگ قرمز طبیعی به وجود می آورد که با تپه
های همجوار ترکیب می شود.
زنگار ساخته شده توسط سازندگان در بتن جلا یافته اطراف اتاق های موزه را احاطه
کرده است، که یک ظاهر سرامیکی شبیه به سرامیک های پیش از کلمبیا (هواسوس) به موزه
می دهد.