ساختمان سیگرام [نیز همچون بسیاری از دیگر بناهای مدرن] به محیط رسانه رسوخ کرد، البته ظهور و رسوخی فراتر از پیشینه ها و عادت های پارادایم های صنعتی و مدرن و بیشتر تحت شمول نوعی از پیشگامی و پیشاهنگی پست مدرنیزاسیون [فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی]. حضور و بروز سیگرام در محیط رسانه در قالب های فکری ای همچون کنشِ منفی آوانگارد و زیبایی شناسی شُک و در مدیوم هایی همچون عکاسی، فتومونتاژ، چاپ، سینما یا معماری نمی نشست، دیگر ما با شرایط متروپلیتنی ای که برلین جهموری وایمار با ان شناخته می شد و یا با فضای بین المللی ای که جهان پیش از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد تحت تاثیر ان تعریف می شد مواجه نبودیم. ساختمان سیگرام (1958) درون [پارادایم] شبکه جهانی محقق شد و جای خودش را پیدا کرد؛ تجسم تمایل به "محو فاصله" ای که گنتر از ان صحبت می کردـ شرایطی که تحت شمول ان بخش های برگزیده و منتخبی از فرهنگ توده و [البته] معماری، در مسیرهایی نو، از طریق روابطی نو، در قالبی نو و در سرعتی نو رواج می یافتند. ما با گستره ای طرف بودیم کاملا متاثر از منطق کلی حاکم بر دوران جنگ سرد، گستره ای تحت تاثیر نیروهای جهان نگر و جهان خواهِ شرکت های چندملیتی ای همچون سیگرام و به موازات بسط وسیع فرهنگ مصرف امریکایی و معماری شرکتی و البته نفوذ تمام این ایده ها به درون خانه ها توسط تله ویزیون های شبکه ای. این محیط همچنین عرصه فرم های نوین حکم رانی و تکنیک های اعمال قدرتی است که بر مبنای کسب و ذخیره اطلاعات به شدت جزیی از انسان، رفتار و محیطش شکل گرفته است و نیتش مدیریت [یا کنترل یا سلطه بر] محیط و جمعیت انسانی است.