جون لویس، دانش آموز دبیرستان فنی اوکلند،
نوازنده ی ویالن ماهر و کنشگر مدنی متعهد، از بنیان گذاران اتحاد دانشجویان سیاه
پوست و گرداننده ی تحصن ها برای معرفی دوره های مطالعه ی تباری سیاهان و کلوب
تاریخ سیاه پوستان بود. او روابط نزدیکی با دانشجویان هم عقیده ی خود در کالجِ
مریت که در آن نزدیکی بود، برقرار نمود که از میان آن ها، میتوان به بابی سیل و
هوی نیوتون، موسسین حزب پلنگ سیاه اشاره کرد. در سال 1967، او به دفتر پلنگ سیاه
در اوکلند مراجعه و برای عضویت در حزب اصرار نمود. او از این واقعه اینگونه یاد
میکند: "آن ها مرا مسخره کردند. من گفتم: 'شما اینجا خواهر ندارید. منظورتان
چیست که من نمیتوانم به شما بپیوندم؟' من آن ها را مجبور کردم. چرا که نه؟ کلی کار
برای همه وجود دارد."
در شانزده سالگی، لوییس به اولین عضو مونث
پلنگ سیاه تبدیل شد. او برای تجلیل از میراث تبار آفریقایی خود، نامش را به تاریکا
ماتیلابا تغییر داد و دبیرستان را برای تمرکز بر امور حزب، رها نمود. او در کلاس های
آموزش سیاسی و اسلحه شناسی که برای تمام اعضا اجباری بود، درخشید و همچنین در
برنامه ی طراحی پلنگ سیاه در کنار اموری داگلاس که به وظایف خود در عرصه ی روزنامه
ی پلنگ سیاه مشغول بود، همکاری میکرد. او برای این روزنامه، بیش از چهل تصویر، با
امضای "ماتیلابا" خلق کرد. بسیاری از آن ها دارای تصاویری از همکاران
مونث او در پلنگ سیاه بودند، که او نیز آن ها را به اندازه ی سوژه های مذکر
داگلاس، به شکلی جسورانه، بیباک و اسلحه به دست به تصویر میکشید. در نتیجه، او
در بخش اسطوره سازی جنبش، نقش بسیار پررنگی را بر عهده داشت.
او حزب را در سال 1969 رها کرد تا به
تولید موسیقی بپردازد، و در نهایت آنسامبل رشته ی سیاه در اوکلند را تاسیس نمود.
او که اکنون با نام جون تاریکا لوییس شناخته میشد، به استفاده از طراحی گرافیک
بعنوان ابزاری برای بیان اعتراض سیاسی و تعهد خود به برنامه ی اجتماعی پخش غذا و
پروژه های آموزشی پلنگ سیاه در محله های آفریقایی آمریکایی ادامه میداد. لوییس در
طول زندگی خود، به امری که به عقیده ی او، وظیفه اش تلقی میشد، پایبند ماند.
"چشم مردم را باز کنید، تا به آن ها امید، جرئت، و ادراک ببخشید؛ تا به آن ها
آموزش دهید، آنان را راهنمایی کنید و از حوادث اطراف پرده بردارید و کاری که نیاز
است را انجام دهید."