نژادپرستی زیست محیطی چیست؟
مبارزه برای دستیابی به سیارهی پاک، به معنی مبارزه برای ایجاد برابری های نژادی است. هنگامی که جنبش هایی همچون "جان سیاهان مهم است" مطالبات خود در رابطه با ایجاد تغییرات بنیادین در جامعه را فریاد میزنند، پرداختن به آسیب های محیطی ناشی از نژادپرستی سیستماتیک نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
نژاد پرستی زیست محیطی بر تمام راههایی که سوءمصرف، آلودگی و بحران تغییرات اقلیمی، زندگی سیاه پوستان، افراد بومی و دیگر افراد رنگین پوست را به شکلی نامتجانس تحت تاثیر خود قرار می دهد، دلالت می کند. امتیاز این عبارت، به دکتر
بنجامین چاویس تعلق دارد که در تحقیقات خود در دهه ی 1980 در رابطه با هم بستگی میان دموگرافی نژادی و مناطق دفع زباله های سمی، به آن اشاره نمود.
در ایالات متحده، 55% آنان که در محدوده ی سه کیلومتری مناطق دفع زباله ی پرخطر زندگی میکنند، رنگین پوست هستند. 47% مردمی که به شدت نزدیک به مراکز دفع زباله های شیمیایی زندگی میکنند، سیاه پوست یا اهل آمریکای لاتین هستند. سیاه پوستان در قیاس با سفیدپوستان، تا 50% بیشتر در مقابل آلودگی هوا قرار گرفته و جوامعی که دارای افراد رنگین پوست بیشتری هستند، با احتمال 40% بیشتر آب شرب خطرناک و غیرقانونی مصرف میکنند.
ناعدالتی های زیست محیطی، تصادفی نیستند. ترکیب تفکیک های نژادی، سیاست های تبعیض آمیزِ کاربری اراضی و قوانین اجرایی نابرابر، رنگین پوستان را به شکلی نابرابر در معرض آسیب قرار می دهند.
تعجبی ندارد که جنبش های عدالت زیست محیطی در جنوب آغاز به کار کردند، مکانی که از نظر تاریخی، فشارهای ناشی از ناعدالتی با افزایش روزافزون، در نهایت دچار انفجار شده و مقاومت هایی سازمان یافته از خود برجای گذاشتند.
در منطقه ی وارن در کارولینای شمالی، معترضین سال 1982 از اولین نمونه های جنبش عدالت زیست محیطی به شمار می آیند. یک کارخانه ی محصولات الکتریکی، ده ها تن از زباله های سرطان زای بردهای الکتریکی خود را در 240 مایلی بزرگراه های کارولینای شمالی ذخیره نمود و به هنگام پاک سازی، مقامات دولتی این ایالت، شهر کوچک آفریقایی آمریکایی نشین را برای تخلیه ی این زباله های سمی انتخاب کرد.
در پی آن، هفته ها اعتراض و بیش از 500 دستگیری اتفاق افتاد. دریافتن اینکه نژاد و طبقه ی اجتماعی چه تاثیری بر نزدیکی محل زندگی به محل دفن زباله های سمی می گذارد، امری بسیار تکان دهنده بود. به گفته ی معترضین حاضر در آن جنبش ها، دلیل انتخاب این شهر بعنوان محل دفن زباله، روستایی و فقیر بودن ساکنین آن بود، و انتظار مقاومت از جانب آن ها وجود نداشت.
70% از مناطق دفع زباله ی سمی در آمریکا، در نزدیکی مناطق مسکونی کم درآمد واقع شده اند و به نقل از اسوشیتد پرس، 2 میلیون نفر در محدوده ی یک مایلیِ یکی از 327 سایت های انباشت مواد سمی کارخانه ها و در معرض سیل ناشی از تغییرات اقلیمی زندگی می کنند و اغلب آن ها نیز از قشر کم درآمد و جوامع رنگین پوست هستند.
اما اقداماتی در زمینه ی یاری رسانی به ساکنین کم درآمد این جوامع نیز ـ مانند جابهجایی افراد از خانه های موجود در مناطق سیل خیز ـ صورت گرفته است. همچنین در نورفولک ویرجینیا، که یکی از سیل خیز ترین مناطق ساحل شرقی آمریکا محسوب می شود، توسط بودجه ای از جانب وزارت مسکن و توسعه شهری ایالات متحده آمریکا، تمهیدات پیشرفته ای همچون ریزشبکه ها، سیستم مدیریت آب باران و سیاست کمک های مالی انسانمحورانه را تعبیه نموده است که به آوارگان یازی می رساند.
تغییرات اقلیمی، تاثیرات بسیار مخربی در این زمینه نیز با خود به همراه دارند. به هر صورت، روشن است اگر کمپانی ها مسئولیت آلودگی های تولیدی خود را بر عهده نگیرند و دولت ها برای محافظت از تمام شهروندان خود چاره ای نیندیشند، بحران های بسیاری گریبان گیر ما خواهند شد.