دنیای پسامدرن ژان بودریار گرفتار انفجار درونْ ریز بنیادین هست، انفجاری که تحت شمول ان طبقات اجتماعی، جنسیت ها، تفاوت های سیاسی و حوزه های اجتماعی و فرهنگی که زمانی مستقل از یکدیگر بودند، در هم فرومی ریزند و مرزها و تفاوت های تعیین شده ی پیشین را از بین می برند. اگر در نظریه اجتماعی کلاسیک، مشخصه ی جوامع مدرن را در تفاوت گذاری می دیدند، از دید بودریار جوامع پست مدرن با زدودن این تفاوت گذاری ها یا انفجارِ درونْ ریز تعریف می شوند. بودریار معتقد است در جامعه ی وانمایی ها، اقتصاد و سیاست و فرهنگ و سکسوالیته و امر اجتماعی همگی در هم فرومی ریزند، طوری که مثلا اقتصاد اساسا متاثر از فرهنگ و سیاست و حوزه های دیگر شکل می گیرد و از ان سو هنر که زمانی قلمرو تفاوت و تقابل بوده در اقتصاد و سیاست حل می شود و سکسوالیته هم به همه جا سرمی کشد. در موقعیت حاضر، با انحلال دگرگون کننده و پرشتاب امر اجتماعی و مرزها و ساختارهایی که نظریه اجتماعی رویشان تاکید می کرد، تفاوت های بین افراد و گروه ها در هم فرومی پاشد. به موازات، دنیای پسامدرن ژان بودریار، دنیای واقعیت مفرط نیز هست: تکنولوژی های سرگرم کننده، اطلاعاتی و ارتباطاتی، تجربه هایی را برای افراد فراهم می کنند که به مراتب پرهیجان تر و گیراتر از صحنه های ملال آور زندگی روزمره اند، کدها و مدل ها هم ساختاردهنده ی زندگی هرْروزه می شوند. حوزه واقعیتِ مفرط که در ان مدل ها و تصاویر و کدها بر اندیشه و رفتار فرد حکم می رانند، واقعی تر از واقعی جلوه می کنند.