معماران سو فوجیموتو، هتلی در مائباشی را نوسازی کرده اند، طبقات داخلی ساختمان اصلی را برداشته اند و تپه ای سبز که کابین هایی زیستی روی ان مستقر شده اند را اضافه کرده اند. هتل در مرکز شهر قرار دارد و ساختمان اصلی ان متعلق به دهه 1970 میلادی است، ساختمانی که معمارانِ فوجیموتو برای نوسازی اش اقدام کرده اند از سال 2008 بسته و بلااستفاده باقی مانده بود. ایده اصلی پس زمینه طرح، احیای "نشیمنی برای شهر" است، فوجیموتو برای زندگی بخشی به نمای بیرونی ساختمان از تایپوگرافی های هنرمند آمریکایی لارنس واینر استفاده کرده است. به موازات تولید یک اتریوم نیز توانست احیا ایده ی اصلی را نزدیک به تحقق سازد: "گمانمان این بود که برای درک هرگونه پتانسیل ذاتی طرح به چیزی قدرتمند و تاثیرگذار نیاز داریم، از همین رو در همان اغاز فرایند طراحی، تصمیم گرفتیم دیوارها و کف ها را در هر چهار طبقه برچینیم تا یک اتریوم مرکزی غول پیکر ایجاد شود." ساختمان بازسازی شده، که اکنون به "برج میراث" معروف است، شامل قسمت پذیرش هتل، رستوران و سالن پذیرایی در طبقه همکف است و اتاق های مهمان شامل چهار سوئیت است که توسط طراحان معروف در طبقات بالا ایجاد شده. اتریوم بزرگ که در ارتفاع توسط تیرهای بتنی تقطیع شده است، با نور طبیعی که از طریق نورگیرهای سقفی وارد سقف می شود روشن می شود. گیاهان و مبلمانی که در فضاهای عمومی طبقه همکف استقرار پیدا کرده اند، فضایی پیازاْ مانند ایجاد می کنند، در حالی که پرده ها و راه پله ها، تمام قد چشم را در سطوح مختلف و به سمت بالا حرکت می دهند. به گمان معماران:"هنگامی که بازدید کننده از پله ها بالا می رود، تغییرات فضایی را درک می کند، عمق فضا، کشیده می شود و کاهش می یابد و به موازات در همه جهات با هم همْ پوشانی دارند، چراکه خطوط بینایی و جهت بدن آنها در طول مسیر تغییر می کند. . . این تجربه، گذر در یک شهر واقعی را تکرار و تداعی می کند." اتریوم همچنین منقوش به اینستالیشنی است به نام لوله های روشنایی که توسط هنرمند آرژانتینی لئاندرو ارلیچ اجرا شده است که در طراحی ان از رمان شهرهای نامرئیِ ایتالیو کالوینو الهام گرفته است. لئاندرو ارلیچ در تبیین این اینستالیشن می گوید: "یکی از داستانهای این کتاب به ساختمانی ارجاع دارد که برای چشم نامرئی است اما لوله های نوری اش قابل مشاهده اند. . . تلاش من تزریق این جزئیات معماری به عنوان رگ های موجودس نامرئی در کالبد این بنا بوده است." به موازات، برای ایجاد تنوع بصری در اتاق های خواب، فوجیموتو از ارلیچ، جسپر موریسن و میشله دِ لوچی خواسته است تا در کنار خود او چهار اتاق پذیرایی مجموعه را طراحی کنند. یک گذرگاهِ باز که ورودی اصلی هتل را نیز در برمی گیرد، تا برج هریتیج امتداد می یابد و به زمینی می رسد که قبلاً تراسی بوده است مشرف به یکی از شاخه های فرعی رودخانه تُن. این برج با نام برج سبز، اختلاف ارتفاع بین خیابان های دو جبهه ی جلو و عقب سایت را در خود حل می کند. طراحان بر این باورند که:" تلاش ما ایجاد یک منبع انباشت قابل بسط برای ارائه فضای شهری جدید و توسعه سه بعدی مسیر موجود بوده است. . . این پروژه همچنین یک گسترش فضایی پیاده راه محور نیز هست که توسط سطوح منحنی احاطه شده. این فضای شهری تازه رابطه ای بر مبنای تضادهایی مانند جدیدْ قدیمی، خارجْ داخل و معماریْ شهر را در خود نهادینه ساخته." برج سبز دارای پل های آجری برای گذر است که دسترسی به کابین های کوچک حاوی سونا فنلاندی و اینستالیشن های تاتسو میاجیما را نیز فراهم می کند. اتاق های مهمان که در داخل تپه تعبیه شده اند دارای بالکن هایی هستند که به سمت شیب تپه بریده شده اند و به سرنشینان این امکان را می دهند که در فضای سبز اطراف غوطه ور شوند. دامنه های سبز همچنین به مفهوم mebuku یا "جوانه زدن" اشاره می کنند که توسط تاناکا و شهر مائباشی برای توصیف چشم انداز جهت توسعه مجدد و متداوم شهر به کار می روند.
هتل شیروئیا از معماران فوجیموتو