ترسیم پی آمده چگونه به ارائه برنامه ی طرح؟ آیا این یک ابزار دیاگراماتیک است، یک ابزار عملیاتی، یک ساختار فرمی است، یک ایده توصیفی است، یا ترکیبی است از تمام اینها یا شاید هیچ کدام شان؟
رم کولهاس: نمی توانم بگویم خیلی به دیاگرام ها توجه ویژه ای نشان می دهم، اما تصویرسازی ای که مشاهده می کنید [تصویر مرتبط با کتابخانه سیاتل] صرفاً برای این است که دیگران بتوانند روند کار ما را بهتر درک کنند. این اصلا یک دیاگرام نیست، بلکه یک ترسیم است که بعد از تحقق واقعیت پروژه اماده شده است. انچه در ان پنهان است امکان خوانش ساده تری است نسبت به این واقعیت که کدام عناصرِ این گونه ی خاص از این ساختمان ها می توانند پایدار باشند و کدام یک باید متغیر بمانند. این صرفاً یک محصول نهایی است، اگر بخواهم خیلی شخصی با ان برخورد کنم، یک تصویرسازیِ پَسْ رَوندیْ retroactive illustration است متمرکز بر مسیر تفکری که پروژه طی کرده است. دیاگرام واقعی مستندی است که به وجوه ثابت و متغیر طرح می پردازد. در پروژه های دیگر دیاگرام هایی وجود دارند، بارکدهایی که کاربری ها و فضاهای ثابت و متغیر طرح را ارائه می کنند یا مستنداتی که به فضاهای تعریف شده و تعریف نشده می پردازند.
برنارد چومی: قبل از هر چیز باید بگویم، اکثر پروژه ها با یک برنامه شروع می شوند. اول، شما باید پیچیدگی های برنامه را درک کنید و البته بدانید که چه کاری می خواهید با آن انجام دهید. بنابراین به کشف پیکره بندی ها و روابط احتمالی می نشینید. در اینجا تمرکز من بر دیاگرام های حبابی نیست، بلکه بر ارتباطات فضایی یا روابط و شریان های متوالی هر پروژه است. سریع ترین راه این است که آن را "دیاگرامْ کنید"، این یعنی این که می خواهید با آن برنامه چه کاری انجام دهید را مفهومْ سازی می کنید. کانسپت های برنامه ای بالقوه زیادی وجود دارند. گاهی اوقات هم کانسپتِ برنامه ای شما به فرم معماری شما بد می شود.
در سالن لرنر در دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، مجبور شدیم 6000 صندوق پستی، یک ادیتوریوم، اتاق های موسیقی و غیره را کنار هم جا دهیم. من یک فضای جلسه مرکزی (که در برنامه اولیه طرح نبود) میخواستم که به واسطه ی ان همه بخشهای برنامه ی پروژه قابل رویت و در دسترس باشند ـ یک فضای اجتماعی عمودی از طبقات. اما یک برنامه همیشه باید در یک سایت معین قرار داده شود، که اغلب دارای محدودیت های متعدد، چه فیزیکی و چه غیر فیزیکی است؛ انچه به ان کانتکست می گویند. که به نوبه خود بر انتخاب کردن یا بیان کردنِ کانسپتِ پراگراماتیک پروژه تأثیر می گذارد. در سالن لرنر، محدودیتهای خاصی به واسط ی سایت بر طرح اعمال می شد از جمله محدودیتهای تاریخی، اما من توانستم از یکی از آنها استفاده کنم، یعنی این واقعیت که پردیس مجموعه می توانست نیم طبقه بالاتر از برادوی قرار گیرد. من توانستم این دو سطح را توسط یک رمپ به هم وصل کنم و سطح شیب دار را تا بالای ساختمان ادامه دهم و قطعات برنامه را با 6000 صندوق پستی در امتداد سطح شیب دار به هم بچسبانم. برنامه؟ شما باید آن را به معنای واقعی کلمه کشف کنید و این همه ان چیزی است که در این دیاگرام مشاهده می کنید.
بخش های اول و دوم و سوم و چهارم این مجموعه با عناوین:
اطلاعات مربوط به کتابخانه سیاتل بر اتووود را می توانید در نوشته ی پی امده مطالعه بفرمایید:
https://etoood.com/NewsList.aspx?Des=18
https://etoood.com/NewsList.aspx?Des=35