این کنشگر محیطزیست تاکید کرد: آقای کلانتری میگوید که ۸۳ درصد بودجه به وزارت نیرو، ۱۴ درصد به جهاد کشاورزی، ۲ درصد به سازمان محیطزیست و یک درصد به بقیه موارد اختصاص یافته است. در صورتی که همه داستان در آن بقیه موارد است. یعنی باید راهکارهایی را در ستاد احیای دریاچه ارومیه معرفی میکردیم که منجر به وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک شود. این که میگویید ما مجبور بودیم به طرح انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه تن دهیم، یعنی چراغ سبز به تشدید وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک نشان دادن. حوزه آبخیزی که بیش از دو برابر میانگین کشور آب دریافت کرده دقیقا مثل خانوادهای است که میانگین درآمدش ۳۰ میلیون تومان بوده آنهم در کشوری که میانگین درآمد ۱۵ میلیون تومان است. حالا این خانواده به دلیل ولخرجیها ورشکست شده اما به او میگوییم:"اشکال ندارد به شما یک وام دیگر میدهیم.» این تشویق هدر رفت بیشتر آب است. با وجود پتانسیلهای حوزه آبخیز دریاچه ارومیه ما میتوانستیم آن را احیا کنیم تا آن را در حوزه آبخیز بختگان، طشک و کنجان، کروسیوند، زایندهرود، هریرود و… هم اینکار را انجام میدادیم و نیازی به طرح انتقال آب به عنوان مورفین نداریم. باید این هنر را داشته باشیم که با استفاده از مزیتهای بالقوه سرزمینیمان پول پایدار تولید کنیم.
محمد درویش با بیان این که به هر دلیل این کار انجام نشد، افزود: مثلا نماینده مردم ارومیه گفت:"اگر کشاورزی را طرح نکاشت اجرا کنید جلوی فرمانداری روی خودم نفت میریزم!" فشار زیاد بود اما شما عیسی کلانتری هستید. بگو: "من، عیسی کلانتری آبرویی دارم و نمیگذارند کارم پیش برود. استعفا بده آقای کلانتری نه این که همراهی کن!"
عیسی کلانتری گفت: علت خشک شدن دریاچه ارومیه یکی برداشت اضافه از حقابه دریاچه ارومیه است که ما گذاشتیم از مردم پس بگیریم. یکی کاهش 18 درصد بارندگی است. ما باید آن را جبران کنیم. با کاهش بارندگی و افزایش 1.5 درجه حرارت، ET مصرفی آب مردم را از 128 به 80 رساندیم. ولی کاهش 18 درصدی را باید از آب زاب تامین میکردیم چون دست ما نبود. صد درصد قبول دارم که باید حقابه را از مردم پس میگرفتیم. این کار را انجام دادیم و تا 1410 باید ادامه پیدا کند چون نرمافزاری است. بخش عمدهای که کمبودها را نمیتوانستیم جبران کنیم حدود 22 درصد بارندگی را باید جبران میکردیم که از طریق آب زاب بود. مصرف باید کاهش پیدا کند.
محمد درویش در پاسخ تاکید کرد: زمانی ما میتوانیم از ۱۸ درصد مشکل براثر تغییرات اقلیمی صحبت کنیم، که به حق خودمان قانع باشیم. شما میگویید وسعت اراضی دریاچه ارومیه را به بیش از ۲ برابر افزایش دادهایم. نامهای آقای محمدیزاده، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در دولت دوم محمود احمدی نژاد نوشت که "وسعت اراضی کشاورزی از ۳۲۰ هزار به ۶۸۰ هزار هکتار (یعنی حتی بیش از دو برابر) افزایش پیدا کرد. در چنین وضعیتی اینکه نگران تغییرات اقلیمی باشیم اصلا محلی از اعراب ندارد. مثل این است که بگوییم درست است که این فرد ۸۰ درصد حق خود را برداشته اما در سرقت از بانک ۵۰ درصد برداشته و پس باید ۳۰ درصد به او حق بدهیم.
عیسی کلانتری گفت: ما که نمیتوانیم در آنجا انقلاب کنیم. آقای درویش دریاچه ارومیه خشک شده به دلایل 1) تصمیم حاکمیت برای جایگزینی آب دریاچه در مزارع. ما باید این موضوع را به مرور پس بگیریم. 2) 18درصد کاهش بارندگی وجود دارد که باید جبران شود. 1.5 درجه افزایش دما هم وجود دارد که اگر این افزایش دما وجود نداشت ET را از 80 به 75 میکردیم. از سوی دیگر طرح اصلاح کشت انجام شده است. در حوزه دریاچه ارومیه سالانه 400 تا 500 تن چغندر به آب دریاچه تولید میشد و به علت رانت آن را به کارخانه قند در اصفهان و خراسان منتقل میکردند. ما دیگر اجازه خروج چغندر را ندادیم، چون گیاه پرمصرف آب است. با هزینه ستاد احیای دریاچه ارومیه گندمهایی آنجا تولید شد که 2 آب کمتر مصرف میکند اما عملکرد بالایی دارد. امسال حداقل 20 هزار هکتار و سال آینده نزدیک به 70 هزار هکتار زیرکشت خواهد رفت. گفتیم گیاهان پرمحصول آبی را جایگزین خواهیم کرد. حتی تولید یک میلیون و 200 تن چغندری که برای کارخانجات حوزه دریاچه ارومیه ضرورت دارد، کشت بذر را تبدیل به کشت نشا کردیم تا حدود 3 هزار متر مکعب مصرف آبی کمتری داشته باشد. اگر در 40 هزار هکتار زمین چغندر کاشته شود حدود 120 میلیون مترمکعب کاهش مصرف آب داریم. این موضوعات نرمافزاری و زمان بر است. انصافا جهاد کشاورزی هم با ما خوب کنار آمده است. مشکل ما وزارت نیرو بود و اگر مانند زمان چیتچیان با ما همکاری میکرد، دریاچه شرایط بهتری داشت. این صحبت آقای درویش را قبول دارم که آب دریاچه باید از حوزه تامین شود و این روش ادامه دار است. پاداشی به کشاورزان حوزه دریاچه ارومیه ندادیم و الان وادار شدند از 127 مصرف آب را به 80 برسانند. جهاد کشاورزی قبول کرد که ET کاهش یابد. یعنی 47 درصد کاهش یابد.
عیسی کلانتری با اشاره به این که ۵ سال است که وزارت نیرو به وظایف خود عمل نمیکند، گفت: احیای دریاچه ارومیه دغدغه مقام معظم رهبری بود و ایشان در مورد دریاچه دستور داده بودند. ما از این دغدغه استفاده میکنیم. یکی از برنامهها این بود که ۳ سال طرح نکاشت را اجرا کنیم و خسارت آن را به کشاورزان بدهیم تا آب به دریاچه بریزد. رئیس جمهوری یکی از راهکارهای ۲۷گانه را حذف کرد. من کاری نمیتوانم انجام دهم. این اختیار دولت بود.
محمد درویش گفت: بعد از ۸ سال تراز دریاچه ارومیه از ۱۲۷۰.۳ به ۱۲۷۰.۴۷ رسیده است؟ خودتان را جای مردم بگذارید.
عیسی کلانتری در این مورد تاکید کرد: اگر ستاد نبود دریاچه ارومیه کاملا خشک شده بود.
محمد درویش گفت: آن زمان که دولت با شما و رفیقتان بود، شما نگفتید که دارند خیانت میکنند.
عیسی کلانتری تاکید کرد: پروژه ۹۸.۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. تصفیهخانه تبریز که باید ۱۲۰ میلیون مترمکعب به دریاچه ارومیه بدهد با ۹۹.۵ درصد پیشرفت فیزیکی تحویل دولت شده، اما هنوز نیم درصد تمام نشده است. سرمایهگذاریها انجام شده و اگر وزارت نیرو همت میکرد در سال آخر صد در صد تمام میشد. اگر این پروژهها به مرحله آخر رسیده اما تا تمام نشود آبی وارد دریاچه ارومیه نمیشود.
محمد درویش گفت: شما با زبان بیزبانی میگویید کار تمام شده اما یک اراده نگذاشته کار به نام ما تمام شود.
عیسی کلانتری گفت: نه.
محمد درویش تاکید کرد: به هر حال شما سیاستمدار هستید.
عیسی کلانتری بیان کرد: من میگویم کار مال دولت سیزدهم فقط آن را تمام کند. میگویند: «تونل مشکل دارد!» خوب وزارت نیرو و قرارگاه را به صلابه بکشند. چون یکی کارفرما و دیگری پیمانکار بود.
محمد درویش دراین باره گفت: در این میان چیز دیگری در حال نابودی است. اعتماد مردم به توان علمی ایران نابود میشود.
نابودی دریاچه ارومیه پیامد امنیتی دارد
عیسی کلانتری تاکید کرد: نه. نمیشود. مردم میفهمند. امروز خوشبختانه غبار نمکی سال ۹۳ را نداریم. زمان آقای منصور سازمان جنگلها و مراتع به شدت خوب عمل کرد و وجود غبار نمکی را از مرحله خطرناک تمام کرد. من گلهمند وزارت نیرو هستم چون قوانین مملکت دستم را بسته و به من میگوید: «بتمرگ سرجایت! به تو ربطی ندارد! هر آبی وزارت نیرو به تو داد با آن زندگی کن!»
محمد درویش گفت: وقتی قانون این را میگوید چرا باید عیسی کلانتری با این قانون کار کند؟
عیسی کلانتری در پاسخ تاکید کرد: من که شخص نیستم. من به عنوان یک آذری دنبال این کار رفتم و دنبال احیای دریاچه ارومیه بودم. در حال حاضر هم کارهای نیستم ولی بیشتر از همه دنبال این موضوع هستم. چون زندگی من و هموطنانم آنجاست. من که دریاچه ارومیه را رها نمیکنم. دریاچه ارومیه برای من پست، مقام و درآمدی نداشته است. یک ریال از دریاچه ارومیه درآمد نداشتم. ولی وظیفه خودم میدانم چون میفهمم کسانی که آنجا هستند شاید خطرات را به اندازه من درک و لمس نکنند. با نمایندگان سازگار، مسئولان کشور، بازرسی کل کشور، وزارت اطلاعات و… صحبت میکنم و اگر اطلاعاتی بخواهند به آنها میدهم. اگر دریاچه ارومیه اصلاح نشود پیامد امنیتی خواهد داشت. دریاچه ارومیه احیا نشود هیچ حکومتی نمیتواند در کشور دوام بیاورد. شما نمیتوانید برابر سیل مهاجرت میلیونها نفر مقاومت کنید. ولی دریاچه ارومیه باید با آب حوزه خودش احیا شود. از سال ۱۴۰۱ قرار نبود بودجه سختافزاری برای احیای دریاچه ارومیه داشته باشیم. صد در صد بودجه به نرم افزاری تا ۱۴۰۸ تخصیص پیدا میکرد. مسائل اجتماعی مانند مباحث سختافزار آسان نیست و زمانبر است اما هزینه زیادی نمیخواهد. من به همین دلیل میگویم قطعا دریاچه احیا میشود و هیچ قدرتی نمیتواند دریاچه ارومیه را خشک کند چون هیچ قدرتی نمیتواند با دریاچه خشک در کشور زندگی و حاکمیت کند. دریاچه ارومیه باید احیا شود و اقتصاد مردم هم باید بچرخد هزینه آن را هم دولت باید بپردازد. ما هزینه سیاستهای غلط گذشته را میپردازیم. هزینههای توسعه غیرپایدار نه در دریاچه ارومیه بلکه در خوزستان، فارس و… میپردازیم. فارس زمانی ۲.۲ میلیون تن گندم تولید میکرد، الان رسیده به ۴۰۰ هزار تن چون تمام چاههای آن خشک شده است. چاهی که ۵۰ متر عمق داشت الان در ۴۰۰ متری خشک شده است. ما داریم کشور را در مصرف آب نابود میکنیم. مشکل کشور ما هوای بد نیست، هوای بد با یک باد، سرمایهگذاری در موتورسازی و سوخت درست میشود. ولی آب تمام شود شروع بدبختی است. یعنی کشور ایران اگر سیاستهای آبی خود را به سرعت تغییر ندهد، ایران در شمال البرز و غرب زاگرس خلاصه میشود. ما مملکت را کوچک کردیم. درست است مرزها را حفظ کردیم اما کشور در حال کوچک شدن است. به علت سیاستهای آبی ما جمعیت را کوچک میدهیم. دریاچه ارومیه جازموریان، خوزستان، اصفهان و… هم یکی از قربانیان سیاستهای آبی کشور هستند. سیاستهای آبی کشور اورژانس است و باید سریعا اصلاح شود. محیطزیست هم وابسته به سیاست آبی است. من پارسال این زمان در زیستگاهها که چاهی زده نمیشود، مشکل آب دادن به حیات وحش را داشتم.
او افزود: قاعدتا باید دوره سخت افزار احیای دریاچه ارومیه تمام شده باشد و از این به بعد نرم افزاری است. من ۷-۸ ماه است که خبر ندارم چون آدمهای ستاد احیای دریاچه ارومیه را راه نمیدهند. نرم افزار هم باید تا ۱۴۰۸ ادامه پیدا کند و بودجهها در مسیرهایی که آقای درویش میگوید سرمایهگذاری شود. اگر بخواهیم ایران را داشته باشیم دریاچه ارومیه باید به هر قیمتی احیا شود.
محمد درویش گفت: ماجرا این است که عیسی کلانتری با پوست و خونش به اهمیت راهبردی حوزه آبخیز دریاچه ارومیه واقف است و میگوید اصلا قابل معامله نیست. اما عملا در طول مدیریتی نشان داده که مصلحتهایی برای او مهمتر از همین مسئله راهبردی بوده است.
عیسی کلانتری تاکید کرد: برای همین هم قربانی میشد.
محمد درویش گفت: چون در برابر تخلفاتی که اتفاق افتاده سکوت کرده است.
عیسی کلانتری پاسخ داد: در جامعه سکوت کردم اما در حکومت نه.
محمد درویش گفت: با یکی از مدیران ارشد وزارت نیرو صحبت میکردم که ایشان جزو ستادی بود که قرار بود درباره سد کتوند تصمیمگیری کند. او گفت: در جلسهای که سپاسد حضور داشت اعلام کردیم: «اگر این سد آبگیری شود تشکیلات گچ گچساران خود را نشان میدهد و فاجعه بزرگ ایجاد میکند.» رئیس جلسه گفت: «این حرفهایی که زدید در این جلسه باقی میماند.» از او پرسیدم: چکار کردی؟ گفت: «من پیش خودم گفتم باز من کمی تعصب محیطزیستی دارم اگر من را بردارند ممکن است یکی را بگذارند که همین تعصب را نداشته باشد. به همین دلیل کوتاه آمدم و سکوت کردم.» با ۳میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان سد کتوند را ساختیم و ۲۰ درصد از جلگه خوزستان را شورتر کرد. خانم ابتکار در زمان ریاستش نامهای به آقای بیطرف مینویسد و اعلام میکند؛ «با این روند سدسازی حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به یک بحران تبدیل میشود!» آقای بیطرف چه کار کرد؟ هیچ عکس العملی نشان نداد. خانم ابتکار هم گفت: «آقای درویش حرف ما را تحویل نگرفتند!» ولی آن سکوت کرد و ادامه داد و در زمان دوم ریاست جمهوری احمدینژاد، آقای محمدیزاده به نامجو نامهای نوشت؛ «به ما گفتند اگر این سد آبگیری شود فاجعه به بار میآید. شما آبگیری را عقب بیندازید و از رئیس جمهوری دعوت نکنید.» اصلا وقعی به حرف رئیس سازمان حفاظت محیطزیست ننهادند. سد را آبگیری و رئیس جمهوری را دعوت کردند. بعد آقای محمدیزاده چه کار کرد؟ استعفا داد؟ نه… چون مهمتر برایش ملاحظات رئیس بالادستی و ادامه حضورش در حاکمیت بود. آقای کلانتری و آقای تجریشی! شما میدانستید که دارد چه اتفاقاتی میافتد.
عیسی کلانتری تاکید کرد: این اتفاقات به اجبار شاید رخ دهد اما دریاچه ارومیه باید احیا شود.
محمد درویش گفت: شما اعتماد مردم را نسبت به قابلیت نرم افزاری و سخت افزاری از بین بردید.
عیسی کلانتری پاسخ داد: شما یک کلمه «اعتماد مردم» را گرفتید که هیچ تعریفی ندارد. زمانی اعتماد مردم جذب میشود که دریاچه احیا شود و دریاچه یقینا با دو سال تاخیر احیا میشود. من تنها یک نامه به آقای احمدی نژاد نوشتم. دو ماه قبل از افتتاح سد گتوند نوشتم؛ «این خیانت را نکن، این سد را آبگیری نکن! تمام خوزستان را شورآبه میکنی!» ولی این کار را کرد. با قهر نمیتوانستیم دریاچه ارومیه را احیا کنیم. این موضع شما خیلی خوب است. زمان احمدینژاد افرادی که به صورت سمبلیک با بطری یا آفتاب به دریاچه ارومیه آب میریختند، را گرفتند و زندان کردند. ولی خوشبختانه الان همان آدمها مثل شما مدعی هستند و این ادعاها به ما کمک میکند. من به شما قول میدهم که حاکمیت و دولت بخواهد دریاچه را خشک کند هم نمیتواند. دریاچه به هر قیمتی حتی انتقال آب از «دریاچه وان» باید احیا شود.
محمد درویش در پاسخ به این سوال که با توجه به مسائل مطرح شده باید چه اقدام اجرایی برای احیای دریاچه ارومیه کرد؟ تاکید کرد: وزیر نیروی دولت سیزدهم در اولین جلسه شورای عالی آب گزارشی به رئیس جمهور داد و گفت: «از ابتدای انقلاب تا سال ۹۹ ایرانیها ۱۳۰ میلیارد متر مکعب بیشتر از آبی که وارد سفرههای زیرزمینی شده برداشت کردهاند.» یعنی ۵ دریاچه به بزرگی دریاچه ارومیه در شرایط نرمال برداشت بیشتر داشتیم. اخیرا هم اعلام کردند در سال ۱۴۰۱ این رقم به ۱۶۰ میلیارد متر مکعب افزایش یافته است. یعنی بحران خیلی جدی است. طبق استانداردها ۴ میلیمتر نشست زمین بحران است و باید ستادی به ریاست عالیترین مقام اجرایی شکل گرفته و این بحران مدیریت شود. در جنوب اسپانیا و ایتالیا در منطقهای که ۳.۶ فرونشست اتفاق میافتد ستادی به ریاست نخست وزیران تشکیل شده است. در حالی که فرونشست در جنوب غربی تهران ۳۶ سانتیمتر، در اصفهان ۲۵ سانتیمتر ، یزد ۲۷ سانتیمتر و در فاصله بین دشت فسا تا جهرم ۵۴ سانتیمتر در سال است. یعنی بین ۱۴۰ برابر بحران و چیزی برای از دست دادن نداریم. عیسی کلانتری و مسعود تجریشی این موضوعات را متوجه میشوند و نباید مصلحت اندیشی کنند چون چیزی برای مصلحت اندیشی وجود ندارد. باید شفاف به مردم بگویید چه کردند.
او در پاسخ به این سوال که اگر کسی بماند و کار را پیش ببرد بهتر است یا استعفا بدهد؟ گفت: وقتی خطری وجود دارد که با کم کردن سرعت به آن نمیرسید؟ باید شجاعت دور زدن داشته باشید. با این روند پیش بروید. ما به مرز ورشکستگی اکولوژیکی رسیدیم و اوضاع خطرناکتر از آن چیزی است که مردم ما میبینند. یک جایی باید تیر خلاص را بزنیم و حقایق را بگوییم.
این کنشگر محیطزیستی درباره این که سیستم افرادی مانند کاوه مدنی را تحمل نمیکند، گفت: من به سیستم کاری ندارم. الان عیسی کلانتری که بیرون از ستاد است با این ادبیات بیشتر میتواند به احیای دریاچه ارومیه کمک کند. همین حرفهایی که امروز زد فشار بیشتری به حاکمیت میآورد و اگر دو سال پیش استعفا داده بود بیشتر به احیای دریاچه کمک میکرد. من میگویم به خاطر یک عشق بالاتری به سرزمینمان باید عشق به صندلی و رفاقت با بالادستی را کنار بگذاریم تا این مملکت درست شود. ما به نسل ایثارگر نیاز داریم. مگر من چرا استعفا دادم؟ اینکه میگویند میلیمتری کار را پیش میبریم نیست آنها جلوی ماشینی که دارد به دره سقوط میکند را میگیرند. اصلا ماجرا این است که مشکل راه حل دارد اما یک تفکر وجود دارد که فکر میکند همه چیز به توسعه کشاورزی، استقلال صنایع آببر و کوبیدن بر طبل وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک ختم میشود و با این روش میتوانیم استقلال خودمان را حفظ کنیم. اگر همه دنیا ما را تهدید کرد میتوانیم روی پای خودمان بایستیم. این میتواند خطرناکترین مولفه باشد برای فروپاشی این سرزمین چون وزیر میگوید ۱۳۰ میلیارد متر مکعب از وسعت آبخانههای کم شده است یعنی مهم شاخص امنیت زیستی این کشور در حال از بین رفتن است. مردم اصفهان در حال مهاجرت هستند. خوزستان که با ۴.۸ درصد بالاترین رشد جنینی داشته فقط ۰.۷ درصد افزایش جمعیت داشته است. ۱۰ هزار معلم از خوزستان رفتهاند و ۱۰ هزار معلم دیگر در حال رفتن هستند ولی جلوی آنها را گفتند. چطور است که این آمارها و موج مهاجرت را نمیبینید؟ در خوزستان یک کارگر ماهر وجود ندارد. این آزمایشگاهی است که به ما میگوید ذبح ملاحظات محیطزیستی در پای مصلحتهای اقتصادی میتواند کشور را به باد بدهد. این حرف را چه کسی باید بگوید؟ دانشگاه صنعتی شریف گردنش از همه ما کلفتتر است باید بماند و حرف بزند چون نمیتوانند او را حذف کنند. او باید حرف بزند، نه این که همراهی کند. برخی از متخصصین دارند بر ارتفاع هیمه آتش نادانی اضافه میکنند. یک جا باید تکلیف خودمان را روشن کنیم. مسعود تجریشی فارغ التحصیل یکی از بهترین دانشگاههای جهان است و در بهترین دانشگاه ایران کار میکند و خودش اعتبار است. اما به خاطر این که با رئیسش رفاقت دارد و ملاحظات دیگر از اعتبار خودش و دانشگاهش میگذرد. من میدانم که در دولت دوم حسن روحانی این دو نفر خون دل خوردند ولی در نهایت به این مصلحت رسیدند که بهتر است این موضوعات را مطرح نکنیم.
مسعود تجریشی با اشاره به این که دغدغه و صورت مسئله آقای درویش را میپسندم، گفت: راهکاری که ایشان میگوید یکی از راهکارهای پیش روست. مهاجرت یک حکم شرعی است اما دلیل ندارد هر کسی به جایی رسید بگوید من میروم این مملکت فایدهای ندارد. هدف ما حفظ سرزمینمان، حل مسئله و باقی نگذاشتن یک سرزمین سوخته برای نسلهای آینده است.
او با بیان این که در مسائل بدقلق یک راهکار وجود ندارد، تاکید کرد: گاهی نمایندگان مجلس برداشتی از موضوع دارد که متفاوت است اما نمیتوانم بگویم ایشان هم باید مانند من فکر کند. حتما مبنای فکری او این است که دوره بعد هم رای بیاورد تا به مردم خدمت کند. ممکن است نسبت به موضوع آب و خشک شدن دریاچه جهل داشته باشد. من با نمایندگان مجلس و امامان جمعه داشتم. میگویند: «مگر دریاچه قم خشک نشده است؟» میگویم: «بله.» میگوید: «خب بگذار این هم خشک شود.» این را میگوید چون فکر میکند اتفاقی نیفتاده است. این که بگویم: «اینها که نمیفهمند، مملکت فایدهای ندارد من بروم مملکتی که درس خواندم!» یک راهکار است. خیلی هم در حال مهاجرت هستند. راه دیگر این است که برای مملکتمان چطور این تغییر اتفاق بیفتد. آقای مهندس میدانی، معاون آب بود به دکتر کلانتری گفته بود: «این چیزی که دانشگاه صنعتی شریف میگوید مگر معنی دارد؟ ۴۰ درصد آب را مصرف کنم و ۶۰ درصد را مصرف نکنم!» ایشان مدیر آب کشور بود و تمام سلسله مراتب فنی را طی کرده بود و به جایگاهی رسیده بود که مسئول صیانت از آب است. این نشان میدهد که ما محیطزیستیها موفق نبودیم و نتوانستیم بگوییم این دریاچه کارکرد، حرمت و حقابه دارد. نماینده کشور استرالیا میگوید ۲۰ سال طول کشید و ۱۰ میلیارد دلار استرالیا خرج کردیم تا بفهمیم چطور میتوانیم مشکل را حل کنیم. تمام کشورها فرآیندی طی کردهاند. به اعتقاد من حکومت دو ریشه دارد ۱) حکم کردن که امر و نهی میکند. ۲) حکمت که بتواند روشی ایجاد کند که اقتصادی و جذاب باشد.
معاون سابق سازمان حفاظت محیطزیست گفت: برای این که تغییر ایجاد کنید ممکن است یکی از راهها برنامهریزی است. احساسم این است که نباید قهر کنیم باید حرفهایمان را بزنیم. ۶۰۰ گزارش و تمام جلساتی که با فعالان محیطزیست برگزار کردیم را در دانشگاه نگهداری میکنیم تا در تاریخ ثبت شود که ما تصمیم گرفتیم نامههایی برای آقای مخبر نوشتیم و پیش نمایندگان مجلس رفتیم. اما بسیاری از نمایندگان هم گفتند:"اگر این کار را بکنید من کفن میپوشم!… به رئیس جمهور میگویم… مردم را میشورانم!"
آمریکایی ها هم تحت فشار هستند
مسعود تجریشی درباره این که این جلسه آموزنده بود چون بسیاری از مسائل مطرح شد، تاکید کرد: این تقصیر ماست که این موضوعات را نگفتیم. "اولین جلسه که در هیات دولت نشستیم. آقای روحانی گفت: «چرا انتقال آب از خزر در راهکارهایتان نیست.» عیسی کلانتری گفت: به این جمع بندی رسیدیم که به لحاظ فنی امکانپذیر نیست.» آقای روحانی گفت: «امکان پذیر نیست؟ پس آقای چیتچیان این کار را انجام دهد شما هزینهاش را بپرداز.» عیسی کلانتری گفت: «وقتی من به چیزی اعتقاد ندارم پولش را هم نمیدهم!" یعنی عیسی کلانتری برای اعتقادات خودش میایستاد. او مصلحت اندیشی نمیکرد.
محمد درویش گفت: از زمانی که رئیس سازمان حفاظت محیطزیست شد. تغییر کرد.
مسعود تجریشی در ادامه تاکید کرد: بعد از تایید راهکارهای ۲۷ گانه قرار شد ما برنامه ریزی کنیم. در تقسیم وظایفی که انجام شد وزارت نیرو و جهادکشاورزی هم اجرا و استانداران وظیفه پیوستهای اجتماعی و مشارکتهای مردمی را به عهده گرفتند. بهترین افرادی که ما را نقد میکردند را مجری کردیم اما هنوز نتوانستیم خروجی از این موضوع بگیریم. ما برای حل مسائل نیاز به گفتمان داریم. سال ۹۲-۹۳ بعضی میگفتند: «الان با من صحبت میکنی اما هفته دیگر من در زندان هستم!» یعنی زمانی این مسئله کاملا امنیتی بود و خوشحالم که یک مسئله امنیتی – سیاسی به مسئله آبی تبدیل شد و به یک مطالبه اجتماعی تبدیل خواهد شد. ما سعی میکنیم که این مسئله امنیتی و سیاسی نشود. ما در ساختارها صحبت کردیم و حتی داد هم زدیم.
او افزود: دانشگاه تبریز و ارومیه از اول پای کار بودند. اما به ما میگویند حرف بزنید. چون نتوانستیم ظرفیتها را در دانشگاهها ایجاد و نهادینه کنیم. الان دانشگاه تبریز و ارومیه بیشتر از آقای درویش باید درباره احیای دریاچه صحبت کنند. ما نباید قهر کنیم بلکه باید بجنگیم. عیسی کلانتری در ابتدای کار حکمی نداشت اما پای کار ایستاد. ما ۲۴ نامه برای آقای مخبر نوشتیم. با آقای زاهدی وفا جلسه گذاشتیم و مشخص شد ۱۶ نامه برای سه جای کلیدی ستاد (سازمان محیطزیست، وزارت نیرو و جهاد کشاورزی) رفته است اما جواب نداده بودند.
معاون سابق سازمان حفاظت محیطزیست با بیان این که نباید بر طبل ناامیدی بکوبیم، تاکید کرد: این مسیر را همه کشورها رفتند. هنوز هم با آمریکاییها در ارتباط هستیم و آنها هم میگویند ما در فشار هستیم چون قرار است طی یک سال ۹ سد ساخته شود و تراز ما هم پایین میآید. برخورد با این کاهش ترازها در آنجا و ایران چگونه بود؟ در مجلس از تحقیق و تفحص از دریاچه ارومیه گلایه کردم و گفتم شما فقط به مسائل مالی چسبیدید. یک سوال در این نیست که اگر دریاچه خشک شود از لحاظ اکولوژیکی چه اتفاقی میافتد؟ یک آتیم غیرمالی در این تحقیق و تفحص نیست. من دوبار برای تحقیق و تفحص به مجلس رفتم و سوالها همه مالی و از جنس ناامیدی است. من به نمایندگان گفتم: «مگر این کشور دیوان محاسبات، حسابرسی، سازمان بازرسی کل کشور ندارد؟ خب حسابها را سال به سال کنار هم بگذارید.» اختلاف نگاه دو دولت به یک مسئله رخ داده و مملکت در حال از بین رفتن است. اگر کشوری بودیم که به بلوغ رسیده بودیم که نقد کنیم برای ارتقا، یک دولت برود و دولت دیگر بیاید ولی دریاچه ارومیه متعلق به کل مردم ایران است و مسئله مالی ندارد. حسابرس فکر میکرد که ما پولها را خوردیم و بردیم، به همین دلیل تراز پایین آمده است. چرا تحقیق و تفحص را کنشگران اجتماعی انجام نمیدهند؟ چرا همیشه باید روبروی ما دولتیها باشند؟ مشارکت مردم از نخبگان شروع میشود. در دو سال اول خیلی ما را ترساندند که مردم مخالف هستند اما برخلاف تصورات مردم موافق بودند. ما بررسی کردیم چرا مردم منطقه برخلاف تصور همه موافق اجرای طرح احیای دریاچه ارومیه بودند؟ مردم بدون آن که ما گزارشی به آنها بدهیم گفتند: «اگر دریاچه خشک شود ما باید از اینجا برویم!» دولتیها همراه نبودند چون تضاد منافع دارد. ما هنوز نفهمیدیم که با کدام نماینده چه گفتمانی داشته باشیم. مثلا نمایندهای میگفت: «این چیزهایی که میگویی به درد همان دانشگاهت میخورد، بیا راجع به بهداشت، سلامت بگو. این که از افزایش دما و کاهش تراز صحبت میکنی من نمیفهمم!» باید اقرار کنم ما هم به عنوان دانشگاهی یاد میگیریم که چگونه با سیاستگذاران گفتگو کنیم. مجلس همیشه به مسائل مالی نگاه میکند. ما باید این نگاه را تغییر دهیم تا نمایندگان مجلس بگویند چگونه دیگر تالابها را احیا کنیم. یک ماه پیش به آقای قالیباف نامه نوشتیم: «با توجه به ظرفیتها حاضریم تجربیات خودمان را برای دیگر تالابها به کار بگیریم.»
مسعود تجریشی در جمع بندی گفت: حتما ما مشکلاتی داشتیم و برای برخورد با مسائل راهکارهای بسیاری وجود دارد. تجریشی به این جمع بندی رسیده که باید با صحبت و تحمل نقد کشور را درست کنیم. ما قوه قضائیه، مقننه داریم و هر کدام از آنها متفاوتتر به احیای دریاچه ارومیه نگاه میکنند. هنوز هم نتوانستیم به نمایندگان مجلس بگوییم چرا باید دریاچه احیا شود. ما به عنوان دانشگاه صنعتی شریف یک مسئولیت اجتماعی داریم و حتی اگر ستاد احیای دریاچه نخواهد ما باشیم، میمانیم.
محمد درویش در هشداری جدی تاکید کرد: یک جریان تجزیه طلبی در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه راه افتاده است که میگوید: «فارسها به عمد چشم آبی نقشه گربه نشان وطن را حذف میکنند.» با بررسی خبرگزاری آناتولی و… متوجه میشوید که بر این طبل میکوبند که ارادهای برای خشک شدن دریاچه ارومیه وجود دارد. آنها دنبال این هستند که هموطنان آذری زبان را با بقیه مناطق کشور زاویه بدهند. ما نباید تن به این بدهیم که شعله نفاق و دورویی افزایش یابد. ما باید نشان دهیم که دریاچه ارومیه همانقدر برای ما ارزش دارد که زاینده رود، شادگان، هورالعظیم و… ارزشمند است. همه جای ایران سرای ماست و باید از آن حفاظت کنیم. اگر اتفاقی در دریاچه ارومیه رخ داده نه به دلیل عناد بین فارسها و ترکها بلکه به دلیل بیتدبیری نظام تدبیر کشور است. مردم، فعالان محیطزیست، رسانهها، NGOها و… ناامید شدند. زیر پستهای من مینویسند: «خانه از پای بست ویران است… آقای درویش چی میگویی؟… کو گوش شنوا؟…» چرا به اینجا رسیدیم؟ چون جایی که باید حرف بزنیم و داد میزدیم و صداقت خود را نشان میدادیم به دلیل مصلحتاندیشیها گفتیم: «نکند آقای روحانی ناراحت شود… نکند فلانی ناراحت شود… ما با هم نان و نمک خوردیم…» در این میان تجزیهطلبان که آنطور صحبت میکنند و برخی هم میگویند: «پروژهای وجود دارد برای نابودی ایران!» راهکار چیست؟ دو سال پیش که مسعود تجریشی متوجه شد وزارت نیرو حقابه دریاچه ارومیه را نداده باید میگفت: «مردم من قهر نمیکنم اما استعفا میدهم و همچنان کنشگری خودم را ادامه میدهم و مطالبه میکنم.» عیسی کلانتری میآمد همین حرفها را میزد. مردم هم میگفتند: «آنها دنبال پست و مقام نیستند! برای آنها مهم حفظ دریاچه ارومیه و تمامیت ارضی مایملک محیطزیستی کشور است.» درست است که در کوتاه مدت آسیب ببینند اما سرمایه اجتماعی آنها حفظ میشود. من 4-5 سالی است که استعفا دادم و قدرت محمد درویش الان به مراتب بیشتر از زمانی است که مدیرکل مشارکتهای مردمی بود چون من قهر نکردم. من فکر کردم باید با مردم کار کرد. وقتی خط انتقال آب نیروگاه گاز نکا را زدند و 1700 هکتار جنگل را از بین بردند هیچ کسی حرف نزد اما وقتی گفتید 40 هکتار جنگل برای انتقال آب خزر به سمنان از بین میرود مردم شورش کردند. مردم دارند تغییر میکنند و مطالبه محور میشوند. هرچقدر شفاف باشیم و هزینه بپردازیم میتوانیم به آینده کشور امیدوار باشیم. به همین دلیل است که فکر میکنم باید نشان دهیم همانطور که خانوادهمان جزو فضیلتهای اخلاقی غیرقابل معامله است مایملک محیطزیستی مانند کارون، کرخه، گاوخونی و… نیز غیرقابل معامله است و به خاطر خشنودی رئیس بالادست کوتاه نیاییم. این به نفع کشور است. چیزی که وسط مصلحتاندیشیها آب میشود ایران ماست.
مسعود تجریشی در پاسخ به این جمله محمد درویش گفت: مصلحت اندیشی نیست. تصور شما از نوع واکنش ما مصلحت اندیشی است. ممکن است نوع برخورد من این تصور را ایجاد کرده باشد.
محمد درویش تاکید کرد: بازخورد بیرونی را میبینم. به من میگفت: «ول کن! اینها که دیگر رفتهاند!» کلا موج وندالیسم و بیتفاوتی مطلق در کشور راه افتاده است فکر میکنند که حاکمیت صدای مردم را نمیشنود. گروههای تجزیهطلب به سد کرخه که باید افتخار مهندسی کشور باشد، میگویند: «سد عرب کُش!» این موضوعات را باید ببینیم و داد بزنیم چون وطن از دست میرود. شاید درویش یا تجریشی نوعی آسیب ببیند، جهنم که آسیب میبیند! این سرزمین باید حفظ شود.
تجریشی در پاسخ تاکید کرد: هر کسی میتواند واکنش را به اشکال مختلف نشان دهد. تجزیه و تحلیل ما مصلحتاندیشی نبوده است. دکتر کلانتری که اصلا مصلحتی در کارش نیست.
محمد درویش گفت: آقای تجریشی شما اگر از دبیری ستاد احیای دریاچه ارومیه استعفا میدادید، عیسی کلانتری ناراحت میشد یا نه؟
تجریشی پاسخ داد: اگر اینطور باشد هنوز از من میپرسند چرا به ایران برگشتی؟ من تشخیصم این است که میتوانم با این مسیر اصلاح کنم.
درویش گفت: شما تشخیصتان را باید صیقل دهید و از افرادی مانند من بپرسید: «ستاد احیای دریاچه ارومیه از بیرون چگونه است؟»
تجریشی در پاسخ تاکید کرد: بله این اشکال از من است. دعوت نکردم.
درویش با اشاره به یک جلسه که درگذشته برگزار شده است، بیان کرد: یادتان هست که خودتان در آن جلسه اعتراف کردید که ما روی مطالعات اقتصادی – اجتماعی فکر و سرمایه گذاری نکردیم. اصل ماجرا این بود و من به عنوان کسی که با مردم زندگی میکنم به شما میگویم نگاه بیرونی به ستاد احیای دریاچه این است: «شما ستادی بودید که اهل معامله بودید و برای رضایت کوتاه آمدید!» حالا شما هر چقدر بگویید من این نیت را نداشتم. شما در شبکههای اجتماعی هستید؟
تجریشی پاسخ داد: نه. نیستم.
درویش پرسید: این را به عنوان یک افتخار میبینید؟
تجریشی در جواب گفت: ممکن است وقت نداشته باشم.
درویش تاکید کرد: همه میتوانیم وقت نداشته باشیم اما ما برای این که بفهمیم چه کار کردیم باید بگذاریم مردم حرف بزنند حتی فحش بدهند. تجریشی باید حرف مردم را بشنود
تجریشی گفت: آیا تجریشی میخواهد با حرف مردم ادامه حیات دهد؟ من با دکتر کلانتری اختلاف نظر هم داشتم. من برای دکتر کلانتری نامه میزدم: «برای حقابه دریاچه ارومیه چه اقدامی انجام دادید؟» ایشان هم پاسخ میدادند. بنابراین در صورت مسئله اختلافی نداریم اما در چگونگی برخورد با موضوع اختلاف نظر داریم. من رسیدم به این که باید کشور را درست کنم. یکی از راهها قهر یا رفتن است ولی میتوانم برای اعتقاداتم بجنگم.
محمد درویش در پاسخ تاکید کرد: باید موثر جنگید. شما حساسترین معاون سازمان حفاظت محیطزیست را قبول کردید که سابقه سکته کردن برخی معاونتهای قبلی را داریم. یعنی آن پست اینقدر فشار زیادی وجود دارد. یک مسئولیت دیگر به نام «دبیر اجرایی ستاد احیای دریاچه ارومیه» را هم داری؟ یعنی سر و کله زدن با استانداران آذربایجان غربی و شرقی و این همه چشم که دنبال نتیجه آن است. مگر مسعود تجریشی چقدر ظرفیت دارد؟ معلوم است که از یک جایی میزند. درست است که دو مسئولیت بسیار وقتگیر را به عهده بگیرید؟
مسعود تجریشی در اینباره توضیح داد: وقتی دبیر اجرایی ستاد را قبول کردم، رئیس پارک فناوری دانشگاه صنعتی شریف و معاون پژوهشی بودم. الان به لحاظ سنی نمیتوانم اما آن زمان میتوانم. اگر عملکرد من نشان میدهد که از پس کار بربیایم.
محمد درویش پرسید: اگر معاونت انسانی محیطزیست بودید عملکرد بهتری نداشتید؟
تجریشی پاسخ داد: نداشتم. من یک عالم آدمها داشتم. شما میپرسید: «توانستی؟» میگویم: «بله. اما الان نمیتوانم!»
محمد درویش گفت: شفافتر صحبت کنیم. ما افرادی را در نظام داریم که سیاهه مسئولیتهای همزمانشان در یک کامیون جا نمیشود. مگر قحطالرجال است؟ این موضوعات باعث گسست مردم از نظام میشود. شما نگران احیای دریاچه ارومیه هستید چون آقای کلانتری میگوید ۹۸ درصد پروژه پیش رفته اما بقیه آن را انجام ندادند. عیسی کلانتری نگران است و این موضوع در حال نابود کردن اوست. شما با همه مصلحتاندیشی که کردید و شگردی که به خرج دادید آخر به اینجا رسیدید که کار نصفه و نیمه مانده و به شدت نگران هستید که وارثان کارتان برای خراب کردن شما کل کار را خراب کنند. میدانستید که در ۸ سال نمیتوانید به تمام اهدافتان برسید و سنگاندازیها را در زمان حسن روحانی میدیدید، بهتر بود استعفا میکردید و به عنوان کنشگر فعال عمل میکردید.
مسعود تجریشی تاکید کرد: وقتی در ارومیه آمدم یک قرارداد نداشتم. چون مسئولیتی قبول کردم و باید آن را انجام میدادم. شما میگویید: "شما وقت نداشتید و به موضوعات نرسیدید!".