با الهام از انگيزه ي ترويج دانش گروهي در سيزدهمين نمايشگاه بين المللي معماري، پيتر آيزنمن با تشكيل گروهي، به بازنگري، بررسي و بازتعريفي از مجموعه تصويرنگاري هاي جيوواني باتيستا پيرانسي در سال 1962 با نام كامپو مارزيو پرداخته است.
به دست آمده از سال ها كار ميداني پيرامون اندازه گيري بقاياي ساختمان هاي روم باستان، شش تصويرنگاري، تجسم فانتزي پيرانسي را از آنچه روم باستان مي بايست بوده باشد را به نمايش مي گذارد و نشان دهنده ي نقطه عطفي از تغيير يك ديدگاهِ سنتي و باستاني را به نگاهي علمي و باستان شناسانه مي باشد.
تيمي كه آيزنمن گرد هم آورده است، متشكل شده است از گروه معماران ِ آيزنمن، دانشجويان دانشگاه ييل، جفري كيپنِس همراه با دانشجويان و همكارانش از دانشگاه ايالتي اوهايو و شركت معماري بلژيكي ِ دوگما. هر گروه از طريق مدل ها و نقشه هاي آثار پيرانسي در تهييج گفتمان بر معماري معاصر همكاري نموده اند و به طور خاص، به كشف روابط معماري ميان زمينه و پيامدهاي سياسي، اجتماعي و فلسفي كه باعث بسط اين ارتباط گشته است ، پرداخته اند.
توصيف شده با عنوان هايي چون " دقيق، خاص و كماكان غير ممكن " ؛ تصاوير پيرانسي از 250 سال پيش تا كنون، منبعي از تفكر و تعمق، الهام، تحقيقات و مباحثه ها براي معماران، طراحان شهري و دانشمندان بوده اند.
پروژه ي كامپو مارزيو از دانشگاه ييل، از پلان هاي اصلي پيرانسي گرفته شده و نه به عنوان " بازسازي ِ باستان شناسانه ي رم باسـتان " بلكه همـچون يـك " تجربه معماري " مورد بررسي قرار گرفته است.
طرح يك رشته از دياگرام ها از آيزنمن، تبدلي ست از زيبايي شناسي ِ تركيبي آثار پيرانسي به برگرداني از چگونگي هاي فضايي و زماني ميان امپراتوري روم باستان و معماري امروزه.
پروژه ي ميداني از ديوارها از شركت دوگما، سياست هاي تعبيه شده در تصويرنگاري هاي پيرانسي را توابعي از فرم ها نمي بيند و آن را كاربردهايي از ديوارها مي يابد.
ميدان ِ روياها از گروه كيپنِس از دانشگاه ايالتي اوهايو، احساسات، انحرافات و مناظر روم باستان را همچون بازي اي اخلاق گرايانه براي معماري معاصر، به نمايش مي كشد.
معمار، نقشه بردار و حكاك جيوواني باتيستا پيرانسي ( 1778- 1720 ) ، متولد ونيز بوده است اما بيشتر زندگي خود را در شهر روم سپري نموده ؛ شهري كه تخيلات وي را اسير نمود و موضوع اصلي مهم ترين كارهاي وي بوده است. تصويرنگاري هاي پروژه ي روم باستان از وي، تغيير ديدگاه دوران عصر روشنگري از سنتي و باستاني به ديدگاه هايي تاريخ علمي و باستان شناسانه را به نمايش مي گذارد.
در واقع، براي پيرانسي، خرابه هاي باستان شناسي روم بخشي از تاريخ نيستند ؛ بلكه عرصه اي براي تركيب و پيكره بندي مجدد مي باشند. به طور مثال در طرح هاي وي، تنها پانتئون ِ روم است كه بر جاي اصلي خود باي مانده است و باقي نشانه هاي روم جابجا گشته اند.