25 سپتامبر 1940، پرتبو، اسپانیا، جسد والتر بنیامین، 48 ساله، در اتاقش در هتلی مرزی پیدا شد. او تحت تعقیب گشتاپو بود و سعی می کرد از طریق اسپانیا از اروپا خارج شود و به امریکا پناه برد. بنیامین دست نوشته ایی به همراه داشت که از زندگی اش هم مهم تر بود، دست نوشته ایی که تا امروز پیدا نشده است. بنیامین با مرگش اغاز شد و توسط همکارانش در معبد خدایگان مدرنیته جاودانه گشت.
رشته معماری ، که همیشه به دنبال تفکرات نو بوده است،اما اول بار با ترجمه کتاب پر مغز و تاثیر گذار نظریه و تاریخ معماری Teorie e storia dell’architettura نوشته مانفردو تافوریManfredo Tafuri به سال 1968 با نگره های ادبی و هنری بنیامین درگیر شد. این کتاب بنیامین را رسما وارد گفتمان معماری نمود و از ان پس گزاره های والتر بنیامین به وفور مورد استناد نظریه پردازان و شارحان معماری قرار گرفته است.
بر سیاق چنین عمل کردی است که مجموعه مقالات گرد امده در کتاب والتر بنیامین و معماری که توسط انتشارات راتلج به چاپ رسیده است و شامل نوشته هایی از معماران و تاریخ نگاران معماری است به وضوح نشان می دهد که اینان نه تنها در بنیامین ان چه می توان انرا با کمی خطر چیزی مد روز مثل نظریه خواند می جویند، بلکه گامی پیش نهاده و انبوهه ایی از انگاره هایی را می یابند که با عمیق ترین الزامات امروزی شان عجین است و می تواند از چارچوب های این عصر عبور کند.چگونه معماران می توانند هویت را در یک بافت تاریخی حفظ کنند؟ چه ارتباطی میان معماری و تکنلژی جاریست؟ مفاهیم سیاسی امر دیجیتال چیست؟ نقش عکاسی بر ادراک حسی معماری چیست؟ معماری چگونه به ما در یافت جای گاهمان در جهان کمک می کند؟ نمونه واضح این پاسخ ها را می توان در مقاله تری اسمیت تحت عنوان دانیل [لیبسکیند] در میان فیلسوفان مشاهده کرد، نگارنده در این مقاله با تمسک به نوشته های بنیامین تلاش می کند منطقی بر موزه پاردایم شکن لیبسکند؛ موزه یهود، بیاراید.
بنیامین بنا به دلایل متعددی هم چنان محل ارجاع است، یکی از عمده دلایل ان تدقیق عمیق، درونی و بعضا رازالودی است که او از ادراکات انسان از فضا به دست داده. ایده های او بدان سبب همچنان قابل اعتنا می باشند که در عصر طراحی دیجیتال ـ زمانه ایی که فضا در تمام وجوهش انسان زادیی شده و خنثی عمل می کند ـ عمیقا با اومانیسم گره خورده اند.
یاد بنیامین در پـُـرتــبو، در شمایل طرحی از دَنی کاراوان Dani Karavan گرامی داشته شده، حجمی راست گوشه و تو خالی از فولاد کُرتِن که با شیبی تند به سوی دریا خیز می گیرد، گویی تمام تلاش طرح بیان طنزالود ولی تاریکی از پاساژهای پاریس است، حفره هایی حیاتی که بنیامین در کتاب پروژه ی پاساژها Arcades Project یش بدان ها می پردازد.
شما پایین می روید، انگشتانتان سرمای فولاد مخملی را حس می کند و نهایتا بر کرانه دریا، پشت شیشیه ایی که این پاساژ را مسدود کرده است می ایستید، شیشه تعمدا ترک خورده و سطحی صیقلی ندارد و روی ان نقلی از تزهایی بر مفهوم تاریخOn the Concept of History امده است: پاسداشت خاطره ان چه بی نام است بسی سخت تر از پاسداشت ان چه نامور است می نماید، هم و پردازش تاریخی نیز همیشه مصروف تبدیل امر بی نام به خاطره بوده است.
اینجا می توانید شرحی بر یکی دیگر از کتبی را ببینید که به مناسبات میان بنیامین و معماری می پردازد
اینجا نیز به یادداشت کوتاهی بر می خورید به قلم فریبا شفیعی که بر نگاه والتر بنیامین به شهر تاکید دارد