درست به محض این که انقلاب، به واسطه جنبش آن
نیروهایی که به گسست میل می کنند، در مقام چیزی ممکن، با امکانی ظاهر می شود که
انتزاعی نیست، بلکه تاریخی و به لحاظ انضمامی متعین است، آنگاه در ان دقایق،
انقلاب به وقوع پیوسته است. تنها شیوه ای که انقلاب بدان شکل حضور دارد، همان شیوه
امکان واقعی انقلاب است. در ان دقیقه، یک توقف، یک تعلیق وجود دارد. در این توقف،
جامعه به طور کامل از هم می پاشد. قانون سقوط می کند: برای لحظه ای بی گناهی است؛
تاریخ دچار انقطاع می شود.
آگاهی از گسستن پیوستار تاریخ در لحظه کنش طبقات انقلابی بی نهایت خاص و در عین
حال عجیب است. همین آگاهی است که خود را در انقلاب ژوئیه متجلی می سازد. مردم در بعدازظهر
نخستین روز مبارزه در نقاط متعدد، به طور همزمان، اما در نتیجه ی ابتکار عمل های
کاملا مستقل و مجزا، به برج های ساعت پاریس شلیک کردند.