ثبت نام عضو جدید ایمیل آدرس: رمز عبور : رمز عبور را فراموش کردم

به جامعترین سامانه ارتباطی و اطلاع رسانی معماران معاصر ایران خوش آمدید خانه |  ثبت نام |  تماس با ما |  درباره ما |  قوانین سایت |  راهنما | تبلیغات




جدیــد ترین پــــــروژه هـا
ارارات
طراح : پویا خلج
پارک علم و فناوری
طراح : سجاد نوری
طراحی مدرسه سبز
طراح : سجاد نوری
مجموعه ویلایی ایرا
طراح : استدیو معماری دیسک
حامی اتووود
مسابقه دانشجویی اتووود
تـازه هـــــــــای معمـاری
لیست اولیه نامزدهای دریافت جایزه طراحی سال 2016
تراشه های کانسپچوال ـ اسلاوی ژیژک و هستی شناسی ابژه محور؛ بازگشت به اشباح پیشامدرن جهان
ابر سرامیکی : پوسته ایی نمادین از کنگو کوما
کتاب خانه ی اتووود ـ رنگ ها : کولهاس، فاستر، مِندینی ـ جرهارد مَک
کامنـــــــــت پــــروژه ها
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه مجتمع مسکونی حیات نوشته است:
بعد گفتند بی دلار و ارتباط با ان دوستان معماری اسلامی بنده با اجازه شما از ایمیلتان برای ریجستر استفاده کردم ا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه مجتمع مسکونی حیات نوشته است:
نظر قبلی من توسط غیر رباتیک سانسور شد که نقد و بیهوده بودن معماری اسلامی از این دست بود سال شصت و نه سران معما ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
پایداری سازه عالیه جناب دکتر عالی پور ما راه کرد معماری کمونیستی روسیه رو نرفتیم اما اینکار اونهاست خوب ما شرا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
پایداری سازه عالیه جناب دکتر عالی پور ما راه کرد معماری کمونیستی روسیه رو نرفتیم اما اینکار اونهاست خوب ما شرا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
این کار عالیه چون مثل کارهای استاد عالی پوره اما ببینید این سایت رو دوستان رادیو هنر دکتر منشی زاده و زنگنه را ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه خانه مادری نوشته است:
بفهمند بقول شما اقایی که در رادیو هنر بمن زنگ زدی در چه گندی بدنیا امدیم انهم گناوه گناوه معماری دارد ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه خانه مادری نوشته است:
شهر سازی مزخرف دیبا و مقلدانش سازه خشک سه تا سنگ بیرون امده بی پایداری شد ابادان و تهران و اینهمه زلزله اقا ای ...
اعضـا با بیشترین پـــروژه
    ایمان زارع
    مجید معزی
    سامان نیرومند
    شرکت استودیو معماران مادو

  
علي سوداگران
 ارسال نظر بازگشت به لیست پروژه ها گزارش خطا اشتراک پروژه
    نمایش عکس ها
    ياد يك دوست
    دانشـــــــــــگاه : آزاد اسلامی واحد شیراز
    سال طـــــراحی : 1388
    مـــــــــــــــــکان : شيراز
    کـــــارفـــــــــرما : یک دوست
    تـــــــــــاریخ ثبت : 1388/10/17
    مســــــــــــاحت : 1
    تعـــداد بازدیـــــد : 12304
    محــــدوده سنی : 32_33
    نــــوع کاربـــــری : فرهنگی
    مرحـــــــــله اجرا : اجرا شده
    همــــکاران طرح :
     ایده های طراحی : هيچ شعری ,عنواني , پیش وند ويا پسوندي , به ماننداسم انسان گویای خاطرات,ارزشهاوكمالاتش در ذهن نيست .(یادش گرامی باد)

پروژه های دیگر طراح
نظـــــــر اعضــــــــا
علیرضا امتیاز "مدیر اتووود" ( 1388/10/17 ) :

یادش گرامی باد . ولی اسم انسان را پدر و مادرش بر وی مینهند، شاید من امضای یک معمار را براس سنگ لهدش بیشتر میپسندم چون استرلیزه گرافیکی از حال و هوای درونی اش در ترکیب با حس زیبایی شناسیش هست و خود وی خالق آن است در عین حال نام نیز در آن نهفته است. مثل مقبره ممیز

گلاله محمودزاده ( 1388/10/17 ) :

علیرضا امتیاز:نام را پدر و مادر بر وی مینهند اما این نام هویت اوست از بدو تولد...روحش شاد

علي سوداگران ( 1388/10/18 ) :

به فكر امضا هم بودم ولي متاسفانه علي عمر كوتاهي داشت ومسلما به اندازه مميز وقت نكرده بود امضا كندوازامضاش يك هويت بسازد مميز جلال ال احمد شاملو همه امضا شون روي سنگ قبرشون هست ولی اگر دقت کرده باشيد  امضاشون گرافیک خوانایی ازاسمشون بود كه زير كتاب يا كاراشون مي كردندولي امضاء علي اينجور نبود اين فونت نزديك به دست خط خود علي هست وقتي زير شيتهاي دانشگاهیش اسمشو با ماركر می نوشت,براي من سادگی و خودماني بودن این فونت گویای خیلی از ابعاد شخصيتيش هست

امين حشمتی ( 1388/10/18 ) :
اگر چه سادگي كار قابل تحسين است اما،با نظر مهندس امتياز موافق هستم;واز;سوي ديگربه اين پروژه و اصولا به طراحي سنگ مقبره و يايادمان هنرمند بويژه معمار بايستي جدي تر پرداخته شود كه نيا زبه جلسات حضوري ونقد دارد.كاش فرصت طراحي براي ديگران  در يك مسابقه فراهم مي آمد كه دوست وهنرمند و استاد بي نظيري مثل عليرضا سخنوري را بيشتر قدر مي داديم و شايد اجماعي از ايده ها براي كسي كه ما همه حس فقدانش را به گونه ها ي;مختلف تجربه كرده بوديم نتيجه ي بهتري در خلق سنگ مزارش به وجود مي آورد.يادش گرامي
امين حشمتی ( 1388/10/18 ) :

عليرضا ابعاد مختلف شخصيتي داشت كه از نكات بارز و كم نظير او بود و شما تنها فكر كرديد كه نزديكانش با چه چيزي بيشتر ارتباط بر قرار مي كنند ، نتيجه اينكه اگر مهندس امتياز رو از نزديكان او بدانيد پروژه شما در همين يك بعد هم موفق نبوده

بهناز زنگنه نژاد ( 1388/10/18 ) :

همانگونه که آمدن یک انسان به جهان، نام نهادن بر او و رفتنش در اختیار خودش نیست ، چگونه بودن سنگ گورش نیز نظر جمعی را به خصوص در ایران  می طلبد  من در جریان چگونگی طراحی و ساخت این سنگ بودم و در جریان تمام مشکلاتش.

زاد روز علیرضا 15 مرداد امسال که بر سر مزارش رفتیم، خوشحال شدم که با تمام مسایل موجود ، این سنگ آرام به دور از تمام سنگ های متداول آنجا نشسته است.

یادش گرامی و نقشش بر دل ها و ذهن های ما ماندگار

بهناز زنگنه نژاد ( 1388/10/18 ) :

ضمنا لازم است یادآوری کنم که سنگ گور برای او طراحی و ساخته نمی شود که برای اطرافیانش بیشتر و برای زنده ها. این را فراموش نکنیم در ایران

بهناز زنگنه نژاد ( 1388/10/18 ) :

من فقط به لحاظ فرمی ترجیح می دادم که به جای یک سطح صاف و یکدست، کمی مورب بود. یعنی در مقطع یک خط شیبدار دیده می شد. انگار در حال برخاستن است و با افقی بودن که نماد مرگ است در تضاد.

عبدالوهاب زنگنه ( 1388/10/18 ) :

با نظر امتیاز در مورد امضا موافقم هر چند هنوز به اندازه ممیز امضا نکرده باشه  چون من یکی که دستخط علی رو یه جور دیگه یادمه

ولی نسبت به اسم پدر و مادر نه!

کلا کار خوبی بود هر چند که کاش هیچوقت قرار نبود انجام بشه

چی بگم.......

عبدالوهاب زنگنه ( 1388/10/18 ) :

به هر حال ممنون از کار زیبات

هاجر فرخي ( 1388/10/19 ) :

ما کوچیکترا یه استاد , یه معلم , یه دوست ویه الگوی خیلی بزرگ رو از دست دادیم...خیلی مرسی برای طرحی که مثل خودشون متفاوت بود...                                من با احترام به همه با ایده طرح خیلی موافقم... 

عاطفه محرری ( 1388/10/20 ) :

ممنون که این رو به عهده گرفتید، اما بعد از حرف های همه دوستان

به نظرم با این فونت اصلا نمی شه ارتباط برقرار کرد، بیشتر

شبیه تابلو هست... کاش کمی روان تر و رها تر

ĩرش معتمدي ( 1388/10/20 ) :

سلام

اصولا کار بی عیب نداریم

من شخصا در جریان طراحی این پروژه بودم و طرحی را هم ارایه کردم. و کاملا در جریان شرایط و ویژکی های ژیوپولتیک!!! زمانی کار بودم.

اصولا هر کسی که علاقه داشت طرحی به خانم مهندس فریبا دهقانی ارایه کرد و نیازی به مسابقه! نبود.

علی سخن هر چه نبود(که بود)، دوست داشتنی بود

طرح علی سودا هم هر چه نیست (که هست)  دوست داشتنی است

ĩرش معتمدي ( 1388/10/21 ) :

سلام

نگرانم نگرانم نگرانم

امیدوارم فضای باز سایبر را در حکم مجالس دعوای برخی بزرگترهامون نگیریم!!!!و حضور نقد بی غرض و مودبانه را با لنترانی های بی پروا در ریشه نخشکانیم. اگر خیلی به رسالت هنر و توان تاثیر گذاری اجتمایی آن باور داریم، بهتر آن است که دست کم در همین جا به تعامل و تمرین آن بپردازیم.

در فضای آشفته کنونی جامعه که فریاد کشیدن وجامه دریدن ونیز توهین و تمسخر اعتبار یافته ، اگر به تغییر می اندیشیم، شاید یک گفتگوی سالم کارا تر از صد جزییات بی نقص باشد. در همین جامعه نیز می توان الگوهایی برای آداب نقد جست. شاید یکی از بهترین وتاریخی ترین نمونه های آن نقد غربزدگی از داریوش آشوری در سال چهل و هشت باشد!!! و نیز نقد حافظ شناسیِ خرمشاهی از آشوری.

و یک نکته دیگر: کارهای اجرایی و یا با داده های بیشتر نقد های وسیعتری را شامل شده اند. این هم خوب است وهم بد!. فقط امیدوارم به سمتی نرویم که خیلی از ما ها  عطای حضور قاطع و بی تخفیف خود را به لقای کلی گویی و بی خیالی!!! ببخشیم وگسترده شدن حضورِ کاربرانِ پرکار جای خود را به میدانی خالی و پر هیاهو ببخشد     

علیرضا امتیاز "مدیر اتووود" ( 1388/10/21 ) :

این بحث را بهتر هست ببریم توی یک فروم که همه بتونن استفاده کنن و زیر یک پروژه نمونه من براش یه فروم توی لینک زیر باز کردم لطفا نظراتتون را آنجا بدین

http://www.etoood.com/Security/Forum/ThreadList.aspx?frmFKey=19

ستاره اردوبادي ( 1388/10/26 ) :

چقدر سخت که چنین پروژه ای برای یک دوست طراحی کنی و چقدر خوب که دوستانت برایت و به یادت چنین طراحی  کنند.

مرسی از اینکه برای این طراح ، در شان او طراحی کردید .

محمد رضا دهقانی ( 1388/10/26 ) :

بد نیست یک نگاهی به سنگ قبر میس وندرروه و آدولف لوس هم بندازیم یا اخوان ثالث.

محمد رضا دهقانی ( 1388/10/27 ) :

ناقص افتاده نوشته هام.دوباره مینویسم:

1- ما ایرانی ها بیشترمون مرده پرست  هستیم.تا کسی فوت میکنه مسابقه میذاریم که بیشتر خودمون را از نزدیکان فرد درگذشته نشون بدیم و های و هوی بیشتر باعث افتخارمون میشه.این یک مشکل فرهنگی هست.

2- تا یکی یک کار انجام میده هممون یادمون میفته نقد کنیم و اظهار نظر کنیم.قبلش کلا همه چیز تعطیل هست.عدم تواناییمون را با انتقادهای شخصی و کوبنده جبران میکنیم.حرف میزنیم.حرف میزنیم و حرف میزنیم... اینم یک مشکل فرهنگی دیگه هست.

3- به دنیا اومدن و مردن و انتخاب اسم و انتخاب سنگ قبر دست خود آدمها نیست معمولا.اما وقتی هند داشتم آرامگاه گاندی را میدیدم خیلی روی من تاثیر مثبت گذاشت.سادگی و سبز بودنش عالی بود.این کار هم ساده هست و هم خوب.(به اعتقاد من)

4- من نه صاحب نظر هستم و نه منتقد فقط پر رو هستم و نظر میدم. به نظرم سنگ آرامگاه باید ساده و متین و ویژگیهای خوب شخصیت آدمها را به ذهن بیاره که این  صراحت و سادگی در کنار منعکس کننده بودن سنگ تیره هم حس خوبی به من میده.

5-علی سوداگران این کار را خوب انجام داده و فونتش متناسب هست با همون فونتهایی که علی مینوشت زیر شیتهاش.من به عنوان فقط یک دانشجوی سابق ورودی 73 از این کار لذت میبرم و از طراحش تشکر می کنم.

حسین پورنگ ( 1388/12/07 ) : من معتقدم هویت انسان با نام پدر و مادر که مشخص میشه.
ولی کاره واقعا عالیه.و به قول مهندس زنگنه کاش هیچ وقت نه طراحی می شد و نه اجرا.
ولی شاید هر چی هم بگم نتونم به اندازه کسایی که می شناختنشون نظرمو بیان کنم.
روحش شاد و یادش گرامی.
محمد اورنگي ( 1388/12/08 ) : دورود.فقط متونم به خاطر کاری که انجام دادید تشکر کنم.
جهان دانش ( 1388/12/13 ) : دیدن این سنگ احساس -رها-یی میده و با خوندن اسم -علیرضا سخنوری - یه ترکیب کامل میشه و اون _رهایی علیرضا سخنوری- ست ...
ساده و زیباست و به یادماندنی....
بهزاد بهزاد ( 1388/12/14 ) : ای اقا !!!
احمد ترکمان ( 1388/12/17 ) : روحشان شاد
من با نظر مهندس دهقانی موافقم
قبل از که نظرشونو بخونم دقیقا به همین فکر میکردم
سادگی زیبایی خلوص صداقت در طراحی بی نظیره
کار بسیار عالیست
مریم شفیعی ( 1388/12/20 ) : دوستان به که ز وی یاد کنند...
... هر که را چشم حقیقت بین است

ساده زیبا تلخ
تيم اتووود ( 1388/12/07 ) : معمار گرامی
با توجه به برگزاری همایش تحلیل آثار معماری در اسفند ماه هرگونه انتقاد یا نظرات سازنده در زمینه نحوه برگزاری و انتخاب آثار را میتوانید در فورم نقد در لینک زیر بیان فرمایید.
http://www.etoood.com/Security/Forum/PostList.aspx?trfkey=81&frmfkey=19
آرش بصیرت "سردبیر اتووود" ( 1389/01/04 ) :
بخش پایانی فیلم "مای ارکیتکت" از میانه رود گنگ ـ ان گونه که در فیلم می نامندش پادماـ اغاز می شود، کناره های رود را تصویر می کند تا به کناره ساختمان مجلس ملی بنگلادش می رسد؛ ناتانیل کان امده است تا اخرین مرحله سفرش را با به تصویر کشیدن یکی از اخرین ساخته های پدرش! لویی کان به پایان رساند، مجموعه ایی که پس از مرگ لویی کان با اتمام رسید.
فیلم با روایت مرگ لویی کان ان گونه که در رسانه ها پرداخت شده اغاز می شود و با ان چه او پس از مرگش باقی گذاشته پایان می پذیرد؛ فیلم که از مرگ به مرگ می رسد سعی دارد ایده مرگ را به ماده اگاهی خود تبدیل کند و پرداختی شرقی (سیرکولار) از مرگ را در قامتی غربی (خطی) تصویر نماید، رابطه پدر ـ پسر با الهام از تثلیت مسیحی این جا با معماری تکمیل می شود؛ معماری روح جاری بر اثر و ادم هایش است.
پسر پس از ان که صحبتی کوتاه با مردم عادی که برای ورزش صبح گاهی به محوطه بیرونی ساختمان امده اند انجام می دهد وارد مجموعه می شود، مردم عادی نام معمار را به خاطر ندارند هر چند اثر او را تصویر ملی کشورشان می خوانند ، در نماهای داخلی پسر را زیر گنبد چادری اصلی مجموعه می بینیم؛ درست در قلب اثر ایستاده و رو به دوربینی که فکر می کنم این جا روی دست حمل می شود در حالی که به گنبد اشاره می کند می گوید: هیچ وقت تمام شده این را ندید ـ این جمله را دو بار تکرار می کند. حسرتی عمیق همراه با بغض در صدای پسر موج می زند. او البته پیش از این نفرتی مدنی را نیز نسبت به پدر نشان داده است؛ پدر خانواده را ویران ساخته، او یک معمارـ اواره بود که همین روحیه اواره طلبش از او سه خانواده مستاصل به جای گذاشته است؛ او بیش از ان که پدر باشد معمارـ مخرب بود هر چند سائقه معماری نتوانست بر رانه مرگ فائق اید و هیچ گاه تجسد کالبدی ایده هایش را ندید.
جدا از ان نمای نزدیک داخلی، نمای دوری از پسر را نیز زیر گنبد می بینیم جدا از ان که این نما درکی درست از مقیاس اثر را بر ما نمایان می سازد اما در عین حال تصویری از پسر در ِزهدان پدر! را نیز ثبت می کند و در عین حال لحظه حقیقت را نیز، پسر این جا دوباره متولد می شود و راز سفر پدر بر او اشکار می گردد، مرگ به سبب دیالکتیک حضور معمار که در ذات اثر باقی می ماند موجب حیات معنوی پسر می گردد، معمار با اثرش کشف می شود و این اثر پسرش نیست بنایی است که حتی مرگ معمار و حتی جنگ با کشور همسایه پاکستان نیز خللی بر افرینشش نیافکنده اند.
سکانس پایانی فیلم به راستی مهلکه ایست که تلاش برای خروج از ان بی هوده می نماید، معماری بومیِ بنگلادش ـ شمسُل وارس ـ از تاریخچه و فرایند ساخت اثر می گوید، او که از ان چه بر خانواده ناتانیل رفته اگاه است، قبول می کند که کان ـ پدر ـ حیاتش ـ و پسر به مثابه بخشی از ان ـ را بر سر این اثر گذاشت و همین اتمام فیزیک لویی کان به ازای طراحی و ساخت این بنا را یکی از دلایل احترام گذاشتن به و یاد کردن از او می خواند، فقدان وجود کالبد معمار؛ پایان بیولوژیک اش امتدادهای معرفتی پیدا کرده است؛ معمارـ پدرـ بزرگ ترین، از برخی جهات گناهکارترین و در برخی سطوح بدنام ترین و احتمالا از دید برخی بی اهمیت ترین قربانی اثر است.
این معمار ساکن بنگلادش که نمی دانسته دوربین در حال فیلم برداری است، با چشم هایی غرق اشک گامی از این هم فراتر می نهد و می گوید لویی کان ـ پدرـ برای ملت او فیزیکِ نهادی را بنا نهاده که دمکراسی می خوانندش، بنای معمار مرده ِزهدان دمکراسی ـ و در عین حال پسر نیز ـ است و ان چه به گمان نگارنده از تمام گزاره های پیش امده مهم تر است ان که ان چه معمار ـ پدر ـ به جای گذاشته از معماری، نهاد، اختلال های جنسی و مناسبات روان کاوانه میان مرگ و معمار عبور کرده تبدیل به گفت و گو شده است؛ همه ما بخشی از این وجه اثر هستیم؛ همه ما برای مواجه با اثر معمار [مرده] باید چگونگی به جریان انداختن کلام را تمرین کنیم که [به گمانی] در ابتدا [فقط] کلمه بود.
مسعود ذاکر مهر ( 1389/06/06 ) : شگرف...
مهشید معتمد ( 1389/07/08 ) : از بحث های بالا یاد حرف استاد افتادم که مدام در کلاس می گفت:
"مشکل ما این است که هنوز درگیر هویت هستیم و در جای جای زندگیمان این معضل را می بینیم..."
و مگر "علیرضا سخنوری" برای ما دانشجویانش جز یک اسطوره بود؟
طرح خواناست و صریح، مثل سخنانش.
روحش شاد
محمد بنیادی نژاد ( 1389/08/15 ) : به رود زمزمه گر ,گوش کن که میخواند ,سرود رفتن و رفتن, و بر نگشتنها هدف از گذاشتن سنگ قبر زنده نگه داشتن یاد یه دوسته ,که این کار به بهترین شکل ممکن صورت گرفته کار بی بدیلی بود
هادي بيگي ( 1389/09/15 ) : شاید دوست داشتم اون سال تلخ شیراز نبودم. استادم نبود اما زیاد سر کلاسهاش مینشستم. من وخیلی ها.
روحش شاد.
امير پيراحمديان ( 1389/10/14 ) : درست كه اسمون رو خدمون انتخاب نميكنيم اما وقتي مينويسيم علي سخنوري و به ياد مياريم استاد.معمار.علي.زيبايي پس ما هستيم كه در يادگاريهامون مشخص كننده ايم.يادش شاد.
ارسلان زماني ( 1389/10/18 ) : ن تمام نوشته ها رو خوندم و چند نکته به نظرم رسید:

1- نباید شرایط طراحی این اثر رو فراموش کنیم. توی اون وضع و حال که همه کمابیش باهاش درگیر بودین انجام چنین کاری "شجاعت" و "اعتماد به نفس" فوق العاده میطلبه. شما قراره برای دوستتون که دیگه الان حضور فیزیکی نداره تا خواسته شو به شما بگه اثری خلق کنید که ماندگار باشه و تداعی کننده "فقط" بخشی از شخصیت و ویژگیهاش، مسلما کسی انتظار نداره کل ابعاد وجود یه نفر توی یک سنگ با این ابعاد تجلی پیدا کنه!
2- وقتی یه خانواده توی اون شرایط و بر خلاف عرف معمول جامعه کار رو به شما میسپارن یعنی اینکه به طراح اعتماد کردن، و طبیعتا انتظار کاری متفاوت دارن. این یعنی فشار ذهنی مضاعف.یعنی شما در مقام طراح مدام به این فکر هستید که نکنه این گوشه کار جوری بشه که تا سالها هرکی اونو میبینه تو دلش یه چیزی بگه که روح اون خدابیامرز آزرده بشه.
3- از مسایل اجرایی کار غافل نشیم. هرچی که جزییات یه کار بیشتر بشه امکان بد اجرا کردن اونم بیشتر میشه. اونم در جایی که مجریان چنین کارهایی عادت به یک سری دقت ها رو ندارن و همین مساله رو برای طراح بغرنج تر میکنه.
4- میدونم که بعضی از دوستان توی اون روزها در روند این تصمیم گیری بودن و حتی طرح ها و پیشنهاداتی هم داشتن، اما در نهایت قراره که یه نفر این کار رو انجام بده و درست تو همون لحظه شرایط فکری تمام اون دوستان کاملا متفاوت میشه از طراح. همه یک طرف خط قرار میگیریم و طراح اونطرف خط ، تک وتنها.

در نهایت با احترام به کلیه نظرات، اینطور جمع بندی میکنم که حتی اگر طبق گفته برخی عزیزان کار دارای ایرادات کوچکی هم هست (بر خلاف نظر شخصی اینجانب) تنها یک مساله کافیه که همون ایرادات هم دیده نشه: "شجاعت" طراح. کسی که بالاخره باید کار رو تموم کنه و پای همه چیزشم وایسه.

من شخصا ایرادی توی این طرح نمیبینم و متفاوت بودن در عین سادگی و خاصیت پرسش برانگیز بودن اون رو کاملا درخور و شایسته مرحوم مهندس سخنوری میدونم و بازم درود میفرستم به شهامت طراح.

خوشحالم که علیرضا سخنوری در غیاب فیزیکی هم دوستان و همکارانشو به بحث و تبادل نظر وامیداره ، اما قلبا امیدوارم دیگه هیچوقت پیش نیاد که از دست دادن یک عزیز -به این شکل و شیوه- بهانه ای بشه برای خلق اثر و نقد اثر.
الناز کاشف ( 1389/12/10 ) : روحش شاد به نظر من طراحی کاملا مناسب و گویای شخصیت این هنرمند هست.
بهنام غریبی ( 1389/12/21 ) : من با پیشنهاد سوزنده موافقم.اکه روی خود حجم مقبره هم وقت میزاشتین :مثلا جای استفاده از مقبره مستطیل شکل از مکعب مربع مادر احجام استفاده میکردین (تفاوت یک هنرمند با انسان معمولی).تفاوت این طراحی با مقبره های معمولی تنها طراحی روی مقبره است کاش به حجم هم فکر شده بود.روحش شاد
سجاد ميرزايي ( 1390/02/07 ) : يادش بخير . . .
ترنج احمدی ( 1390/03/22 ) : خدا رحمت کنه...
کار متفاوتی است ومن به عنوان یه ناشناس احساس میکنم خود ایشان هم متفاوت بودند که شما اینطوری طراحی کردین...
موفق باشید
سيد فريد حسيني ( 1390/05/17 ) : یادش گرامی ............................................ روحش شاد باد .
الهام موسوی ( 1390/11/22 ) : میشه یکم درموردشون توضیح بدین؟
مجید دارائی ( 1391/04/25 ) : با سلام آقای بصیرت درباره تحلیل فیلم معمار من لویی کان بسیار بسیار عالی نوشتید و ازتون بسیار تشکر میکنم.
بهنام محمدی ( 1391/05/06 ) : یادش گرامی باد
رامین طلوعی ( 1391/05/28 ) : از نظر من این طرح کاملا در خور استاد و دوست عزیزم مرحوم علیرضا سخنوری است. (یادش گرامی باد)
فاطمه شرفپور ( 1391/06/18 ) : سلام خدمت همه ی اساتید عزیز من اقای سخنوری رو نمیشناسم ولی در نگاه اول به سنگ مزارش سادگی برایم بسیار جلب توجه کرد با توجه به دیدگاه ها میشه فهمید که اقای سخنوری انسان ساده زیستی بوده استفاده از مستطیل ساده بدون هیچ ارایشی ازجمله پخی و هلال به قالب بودن کار کمک زیادی کرده و سادگی در نوشته ها وخالی بودن سنگ نسبت به اطراف جلوه زیادی به ارامگاه بخشیده که جلب توجه میکند و نگاه اطرافیان را جلب استفاده از این فونت هم به هر ان کسی که معماری میداند میفهماند که هنرمندی از گروه معماران در اینجا ارام گرفته.
محمد رضا پرمون ( 1391/06/28 ) : نظرات مهندس دهقاني هميشه محترم است.
امیر پسرکلو ( 1391/09/03 ) : سلام . در مور د فونت من با یکی از دوستان که به آن اشاره کرده بود ، موافقم. اگه یه فونت دیگه ای ب.عالی عالی عالی بود .
امیر پسرکلو ( 1391/09/03 ) : سلام . در مور د فونت ، من با یکی از دوستان که به آن اشاره کرده بود ، موافقم. اگه یه فونت دیگه ای بود خیلی بهتر میشد. اما در کل عالی عالی عالی عالی بود .
فرزانه هادی ( 1391/11/19 ) : خیلی عالی بود
عاطفه صفاری ( 1392/03/14 ) : سلام ببخشید میشه یه نفر این مرحوم رو معرفی کنه؟؟/
روحش شاد.....
پوریا فرخی ( 1392/05/17 ) : به یاد او:
از خاطرمان نرود که بیماری در حال احتضار به نام معماری, چشم انتظار تیغ نقدانی چیره دست است که با گشودن کالبد اش, غده های بیشماری چون: ضوابط عهد عتیق, نظام سوداگرایانه کارفرمایی, استیلای اکثریت غیر مرتبط تصمیم گیرندگان, ایدئولوژی های مرتجع بر آمده از درک نا صحیح سنت را بیرون کشیده, مجال دوباره ای برای تنفس هوای تازه فراهم آوردند.
نعیم ذوقی ( 1392/09/17 ) : عالی، سادگیشُ دوست دارم
محمدرضا میکائیل زاده ( 1394/01/02 ) : ببخشید خانم شرقپور اگه منظور از این کار ساده زیستی مرحوم بوده، سنگ گرانیت چند میلیونی نمیذاشتن. یه روزی آرزو میکردم آگه فوت کردم دوست دارم قبرم مثل آرامگاه خیام باشه.../
ولی حالا وصیت کردم سنگ قبر نذارن برام. مراسم هم نگیرن. با پولش به 10 تا دانشجو لپ تاپ بدن.
حامی اتووود
 رسانه ی تخصصی معماری و شهرسازی میم زون
ثبــــــــت نظـــــــر
جهت ارسال نظر باید وارد سیستم شوید. / عضو جدید
ایـمـــیـل :
رمز عبـور :
 
درباره معماران معاصر ایران :
این گروه در سال 1386 با هدف ایجاد پل ارتباطی بین معماران ایرانی معاصر گرد هم آمد.با شروع کار این وب سایت معماران متقاضی در محیطی ساده وکارآمد به تبادل پروژه ها ومقــــالات خود خواهند پرداخت ودر فضای فروم به بحث وگفتگو می پردازند.
خانه | ورود | ثبت نام | درباره ما | تماس با ما | قوانین سایت | راهنما | تبلیغات
© کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گروه معماران معاصر می باشد.
Developed by Tryon Software Group