-: دبکانستراکشن چیست؟
ژاک دریدا: قبل از پاسخ به این پرسش می خواهیم یک مسئله مهمی را در مورد ماهیت کاملا تصنعی این موقعیت شرح دهم و مشخص کنم. من نمی دانم چه کسی این مصاحبه را می بیند، اما من می خواهم بیش از انکه شرایط تکنیکی پیرامونمان را متاثر سازم بر ان ها موکد شوم و نمی خواهم بر طبیعی بودن و فطرتی تظاهر کنم که عملا وجود ندارند و البته همه این مقدمه چینی ها برای پاسخ گفتن به همان سئوال اصلی است، چرا که یکی از بارزه های ساختارزدایی، حذر از طبیعی جلوه دادن ان چیزی است که اساسا طبیعی نیست، نپذیرفتن این پیش فرض است که همه انچه به وسیله تاریخ، جامعه و نهــــــــادها وضع و ملزم شده، طبیعی است.
موقعیت ذاتی ساختارزدایی در خود اثرـ کارهنری/ متن ـ ی قوام یافته که در چارچوب نظام در حال ساختارزدایی تدقیق شده است، ساختار زدایی به مثابه یک وضعیت می تواند در یک اثر ریشه داشته باشد، شاید نه در مرکز نظام و محورهای متشکله اثر بلکه احتمالا در مدارهای خارج از مرکز ان، در حاشیه ای که خروج از مرکزیت، موید چگالش متصلب مرکز است، مشارکت در ساختن چیستی این وضعیت در عین حال به ساختارشکنی اش منتهی می شود. بر این سیاق است که می توان نتیجه گرفت: ساختارشکنی عملی نیست که از بیرون پی گیر نتیجه باشد، بلکه همیشه فعل و انفعالات درون اثر است، چرا که نیروهای ساختار شکنِ ساختارشکنی، در طراحی و معماری ذاتی خود اثر موجودند و همگی شان باید قادر به ساختارشکنی باشند، این از پیش معهود بودگی همیشگی، کار خاطره است. از ان جایی که هیچ علاقه ای به رد یا پذیرش نتیجه ای که بر قرار صورت بندی دقیق این واژه ها قوام یافته اند ندارم، اجازه بدهید این پرسش همچنان باز بماند.
ترجمه این تکه متن بدون راهنمایی و روشنگری های دوست فرهیخته؛ جناب اقای دکتر کامران رستگار ممکن نبود، ایشان حین راهنمایی برای نزدیک شدن به واقعیت متن نکته ای را یاداوری کردند که ذکر ان می تواند گره گشای نگاه به جایگاه متن و مولف در نظریه دیریاب ژاک دریدا باشد، ایشان خاطر نشان کردند at work in که در جای جای متن امده است، فعلی است بی مفعول در زبان انگلیسی، بر این سیاق معلوم نیست که خود متن است که کار را به انجام می رساند یا مولف متن، اما در نگره ای دریدایی این خود متن است که به حیاتش خارج از کنترل مولف ادامه خواهد داد و خودش بر خودش تاثیر خواهد گذاشت.
شاید بر این پرداخت باشد که تلاش برای گره زنی دیکانستراکشن با معماری عمیقا سیزیف وار و فارغ از نتیجه ی مقوم و موید نظریه باشد و شاید از همین روست که دریدا در پاسخ به رجوع برنارد چومی به وی می گوید: دیکانستراکشن وضعیتی است ضدِ فرم، ضد سلسله مراتب و ضد ساختار، وضعیتی که به کل با تمام مولفه های مقوم معماری در تضاد است. و البته پاسخ ادیپ گونه چومی را نیز نباید از نظر دور داشت: دقیقا به همین دلایل است که معماران به دیکانستراکشن روی خوش نشان داده و شیفته اش شده اند.
اینجا و اینجا می توانید دو پروژه را مشاهده فرمایید که تمرکزشان بر به عینیت رساندن دیکانستراکشن در خانه شماره شش پیتر آیزنمن است
و اینجا نیز می توانید مراحل ساخت ماکت خانه شماره شش را از نظر بگذرانید
اینجا می توانید به مشاهده بارزه های کلی دیکانستراکشن نشینید