مکتب طراحی و معماری دیکانستراکتیویسم، ملهم از کانستراکتیویسم روسی، از دل فلسفه ادبی دیکانستراکشن [که غالبا تحت تاثیر انگاره های ژاک دریدا صورت بندی گردید] زاده شد، دیکانستراکتیویست ها خود را متعهد به زیر سئوال بردن مفروضات طراحی مدرنیستی (مثلا، اتاق های مربع شکلِ راست گوشه و دیوارهای صاف) می دانستند. در ره یافت ان ها البته تاثیر فوتوریسم ایتالیایی و سرامدشان سانت الیا نیز دیده می شد، تمسک به فرم های پویا عملا ترجمه تلاش های متقدم فوتوریست ها در ان بازه است، از بارزه های کلی این منش که به واسطه معمارانی هم چون پیتر ایزنمن، برنارد چومی و. . . . بسط یافت می توان به این موارد اشاره کرد
- تلاشی فرم معمارانه و تحریر ان در ترکیبی سست از تکه های مرتبط
ـ فروریختن قامت های راست گوشه و فیگورهای مکعب گون با تاکید بر زوایای شکسته و فضاْ تکه های
ـ استفاده از ایده ها و انگاره های معماران انقلابی روسی؛ کانستراکتیویسم روسی
ـ جست و جوی امکانات دینامیک فضایی ای که معماری مدرن ان ها را قدغن اعلام کرده یا در پستو نگاهشان داشته بود
ـ دامن زدن به شوک، عدم قطعیت، نارضایتی، انحراف، ناارامی و اختلال با مسئله گون نمودن ایدئلژی مدرن در مواجه با فضا، نظم و ترتیب در محیط
ـ طرد ایده فرمِ کاملِ موید به کارکرد مشخص و پس زدن مناسبات تاریخی مقرر میان فرم و کارکرد
اینجا نیز می توانید تعریف ژاک دریدا از دیکانستراکشن را از نظر بگذرانید