برای ایوان بان(Iwan Baan)، مدرنیسم نه فراز مشهور قدیمی؛ " فرم تابع عملکرد است"، و نه دیدگاه معماری آرمان گرایانه و بی مانندِ اروپای غربی که می تواند به راحتی در تمام جهان گسترس یابد. در عوض، در کتاب او؛ برازیلیا- چندیگار: زندگی با مدرنیته، بان چگونگیِ دیکته کردن همه چیز را با سلاست بیان، از ساختمان ها به تعاریف نشان می دهد. هدف بان مستند کردنِ تغییراتی بود که هم در معماری و هم در پلان جامع شهری طیِ پنجاه سال گذشته، در این دو شهر اتفاق افتاد. ما تصمیم گرفتیم که درباره ی سفر و اقامت در برازیلیا با او مصاحبه کنیم. او جستجوی خود را با معماریِ اسکار نیمه یِر(Oscar Niemeyer)، عناصر پلان جامع لوچیو کوستا(Lucio Costa) و در عین حال، تاریخچه ی ساخت این شهر آغاز کرد .
همان طور که بان این نکته را درک کرده است،" در هنگام ظهور مدرنیته، آرزوهای یوتوپیک در این میان نقش ایفا می کردند، و نیز مفهوم هایی که امروزه ما آنها را مهمل می انگاریم. برای مثال وسعت شبکه ی راه ها بر این اساس طراحی شد که هر نفر می تواند یک اتومبیل داشته باشد، نکته ای که ما آن را هدفی اشتباه تلقی می کنیم." اتفاقی که به سمت پرسش هایی در این موضوع رهنمون می شود که چه عناصری در شکل دهی شهرهای آینده ی ما نقشی سودمند خواهند داشت. بان در مورد شهرسازی در آفریقا که با سرعت بی سابقه ای در حال افزایش است و در نهایت، مطالعه ی شهرهایی همچون برازیلیا و جایی که آنها توانستند بر آگاهی ما نسبت یه طراحی و برنامه ریزی شهر آینده بیافزایند و همچنین قسمتی که موفق به این کار نشدند، صحبت می کند. در واقع، چیزی که بان از آن پرده برداشت؛ چندی از عناصر این شهر بود که دارای بیشترین نیروی بالقوه بودند که توجه زیادی به آنها نمی شد:" یکی از پر جنب و جوش ترین محله ها، در حقیقت مساکنی است که به سرعت برای تعداد کثیری از کارگران ساختمانی ساخته شد. سکونتگاه مذکور هنوز در آنجا قرار دارد، پنجاه سال بعد، و این محله، مقیاس بسیار مانوسی برای زندگی دارد."
این تواناییِ مشاهده ی آنسوی استعاره ای تجسمی، معمارانه و استاندارد است که ستایشِ سازه ی ساخته شده به عنوان تمجیدِ نبوغ مردی را در بر دارد که تصاویر بان را بسیار جذاب می کند:" معماران علاقه دارند تا طرح های فراگیر و تاثیرگذار از ساختمان ها را با تمام جزییات نشان دهند. معماری برای من، قابی است برای موضوعات، و بستری برای بازخوردها. من مسحور معماری هستم زیرا حرفه ای آینده گرا ست. بنابراین، یک پروژه ی جدید، می تواند در اغلب موارد ایده های جدید را در حوزه ی اجتماعی محک بزند." اما چیزی که در تصاویر او نمایش داده می شود این است که: " زندگیِ حقیقی هرگز این برنامه را دنبال نمی کند، و مردم اغلب متفاوت از دیکته های طراح شهری رفتار می کنند." در واقع، تصاویر او سیالیت و انعطاف پذیریِ ذاتیِ مشروح ترین پلان های معمارانه را به طور جلوه گرانه ای آشکار می کند. فضاها با کسانی که از آنها استفاده می کنند مطابقت دارند، و در نتیجه بان، نگاه ممتد ما را بر این قشر متمرکز می کند:" در درجه ی اول، با چگونگیِ استفاده ی مردم از فضا ارتباط برقرار می کند، و معمولا یک داستان از آن بیرون می کشد...مردم هستند که در نهایت نقش هیئت ژوریِ یک شهر را ایفا می کنند. اشکالِ یکپارچه و هموار نیمه یِر، ایده آل های مدرنیته رابیان می کنند، هرچند مردم در تعامل با محیط اطراف خود، کاملا خارج از کنترل معمار و برنامه ریز شهری هستند. من بیشترین علاقه را به چگونگیِ ساکن شدن مردم در این شهر و انطبلاق بستر محیطی ایجاد شده با نیازهای آنها داشتم. اغلب زندگی ها در گوشه ها، حاشیه، و قسمت های کوچک شهر قرار گرفتند، در تضاد با میدان عمومی بزرگ و باز که برای تعامل عمومی هدفمند شده بود.
در پایان، رویکرد بان پوییدن نکته ای منحصر به فرد است،" من قصد ندارم تا بیانیه ای جامع برای مردم تدارک ببینم....در عوض، این تصاویر، ارتباط لحظه های متمایز، سلیقه ای و گاهی اوقات صمیمی را که من در زندگی روزانه یافته ام، قاب بندی می کند...آنجا هیچ چیز نقش اصلی را برای رویدادها بازی نمی کند، و این تنوع غیر منتظره در زندگی هر روزه است که این پروژه را جذاب می کند."
در اینجا می توانید روایتی دیگر از این کتاب را مشاهده فرمایید