ناتانیل کان: او بخش قابل توجهی از زمانش را اینجا [در احمداباد] با معماری به نام [بالک ریشنا] دوشی می گذراند. . . یک روز قبل از مرگ، لو[یی کان] برای اخرین بار در مجموعه در حال ساخت گشتی می زند و شام اخر را نیز با او و خانواده اش می خورد، 16 ام مارچ 1974.
بال کریشنا دوشی: برای ما دیدن لو همیشه خوشایند و هیجان اور بود، یک اضطراب عظیم و پیش بینی اینکه از او خواهیم اموخت، تعداد ادم هایی که در مورد ماده در وضعیتی معنوی صحبت می کنند خیلی خیلی کم است، اما برای او هیچ چیز، نقش ماده را ایفا می کرد، سکوت برای او ماده بود، رازالودگی و رمز پیچید در نور برای او نقش ماده را بازی می کرد و این ها به هیچ وجه در گفتمان رسمی معماری نگاه بهنجاری نبودند و کسی که به چنین درکی رسیده باشد، حتما ادم معمولی ای نبوده است، او روحی عمیقا بارور و فرهیخته داشت، ما [در هند] ان را گورو می نامیم و به این دلیل است که من فکر می کنم لویی کان به همین جا تعلق داشت، من فکر می کنم او واقعا به فهمی معنوی نائل امده بود، در هند ما همیشه می گوییم، هیچ کس نمی میرد، ان ها به جهان دیگرْ می روند، این یک گذر است، بدن می میرد، اما روح نمی میرد، اگاهی و وجدان فناناپذیر اند.و لو به این مرحله رسیده بود، فهم فراانسانی وی به او اموخته بود که هیچ چیز نمی میرد و همه چیز از یک وضعیت به وضعیت دیگر انتقال می یابند، و ما منتظریم که او بازگردد، او در نگاه، در شکرگذاری و در ارزو کردن هست و من حس می کنم اگر در عمق این سکوت [مواج در موسسه مدیریت احمد اباد] غور کنی، او را همین جا می یابی من مطمئن هستم.
خلاصه ای نسبتا جامع از فیلم را می توانید اینجا مشاهده کنید
نسخه کامل فیلم را هم می توانید اینجا، اینجا و اینجا دانلود فرمایید
مصاحبه خواندنی پال کامستاک با کارتر وایزمن پیرامون معماری لویی کان را می توانید [اینجا] مشاهده فرمایید، با برگردانی از محمد فتحی