کتاب انگاره مجسم سومین و آخرین بخش پژوهشِ این معمار ، استاد و نویسنده ی فندلاندی، یوهانی پالاسما است که "در زمینه ی نقش حس ها، تجسم و تصور در ادراک حسی، تفکر و آفرینشِ معماری و هنری به بحث و بررسی می پردازد " ؛ این اثر کتاب های چشمان پوست و دست های متفکر یوهانی پالاسما را دنبال می کند . کسانی که با این کتاب و دیگر آثار پالاسما آشنایی دارند، راه های زمینه ی آشنای پالاسما را همچون : برتری تجربه ی معماری بر ادراک ذهنی؛ مشاهده ی تصاویر در غالب استعاره ای از ساختار زندگیمان بیش از موضوعات و فرم های یادمانی و پذیرفتن هنر و معماری به شکل راه های ارتقاع تجربه های زندگی پیدا خواهند کرد . این بدان معنا نیست که پالاسما هیچ موضوع جدیدی را برای بازگو کردن ندارد . اگر چه هر بُعد استدلال او بسیار حرفه ای است و تشریح هنر تصویر گری او دارای تفاوت های ظریفی است ولی این مقاله دعوت پالاسما را بر معماریی تقویت و افزایش می دهد که سنت و بداعت را با تجربه هایمان در غالب افراد تجسم یافته ای متعادل می کند .
پالاسما تصویر سازی ذهنی در معماری، هنر، شعر و ادبیات را در پنج فصل مطرح می کند . اکثراین فصول بر " بسیاری از سطوح تصویر " در میانه ی کتاب تمرکز می کنند که نویسنده میان تصویر نا خودآگاه، تصویر مجسمه ای، تصویر کلاژ و بسیاری گونه های دیگر تمایز قائل می شود . این دسته بندی تا فصل اخر کتاب به میان آورده نمی شود برای آنکه او درصدد یافتن عمقِ تصویرِ معماری است ولی بعد از شرح قبلی این راستا کاملا واضح به چشم می آید . با این وجود، خوانش " تصویر شکننده " ی پالاسما، راستایی دقیق است که اکنون در معماری پیتر سالتر، سارا ویلگسوُرت و دیگر معماران می توان یافت ولی در ساختمان های کارلو اسکارپا و آلوارو آلتو با مثال نشان داده می شوند .
پالاسما معماریی را با ارزش می بیند که به بافت بیش از معماری پاسخ می دهد ؛ نه معماری که برای مفاهیم و تصاویر قوی کوشش بسیاری می کند . شاید ازدیاد انتشارات، هم چاپی و هم آنلاین، این خوانش پالاسما را تعمیم داد که به تمرکز بر آخرین فرم های مجسمه ای ادامه داد ولی هر کنشی را دارای واکنشی می دید . در این رویکرد، استدلال های خوش فرمِ پالاسما مبانیِ قوی را برای بازخوانی تصاویر فراهم می کند که بر پایه ی تجربیات ساخته شده اند و نه تصاویری بر پایه ی تازگی محض .