زیست-ریاضت [1] صرفاً مبحثی
درون رشته ای، مرتبط با حوزه زیست شناسی، و در ناتوانی
ذاتی
شخص جهت مقابله با چنین دینامیک های ژنتیکی و عفونی نیست؛ بلکه در چارچوب رژیم های چرخه ای میان مباحث درون رشته ای و سایر اکولوژی های گسترده قرار می گیرد.
طی روزهای
اخیر شاهد سخنرانی بسیاری از سران دولت های غربی با مردم خود بوده ایم مبنی بر اینکه
ملت در حال جنگ با دشمنی نامرئی ست و اکثریت؛ به ظاهر، بی توجه و بی تفاوت بوده اند.
در اینجا می خواهیم پیامدهای خلوت شدن خیابان ها، قرنطینه در مسکن های شخصی در
راستای امنیت و حفظ سلامت؛ و تاثیر چنین تصمیماتی بر جامعه پذیری عمومی و حس شهری؛
را بررسی نماییم.
این مطلب
در دو قسمت ارائه می گردد. تمرکز قسمت نخست؛ در آنچه ما به مثابه زیست-ریاضت می نامیم، بر شیوه های جنگ علیه ویروس است
که رژیم های ریاضت اقتصادی را به سمت مکانیسمهای عینی زیستی حیات انسانی بسط می
دهد، جاییکه موجودیت مشروع این مکانیزم ها از یک حیات اجتماعی قابل تشخیص فاصله بیشتری می گیرد.
روش فعلی جهت کنترل بحران در ایتالیا به مثابه اصلی ترین راهکار ذیل تبیین
این مفهوم قرار می گیرد. قسمت دوم در ارتباط با زوال کیفی تأثیرگذاری یا ارتباط با
حواس درخیابان به مثابه محلی برای چرخه- دانش، اثر و ظرفیت - و عملکرد همبستگی است. و با توجه به ایده های مطرح شده در مورد نحوه مواجهه بواسطه تجدید بالقوه حیات اجتماعی در زمان وقوع این بحران؛ به نتیجه گیری می پردازیم.
قسمت اول: ریاضت اقتصادی جدید
خطر همیشگی؟
در پاسخ به اپیدمی کووید19، بنیاد ایتالیایی وو
مینگ، تفاوت بین خطر (pericolo) و وضعیت اضطراری (emergenza) را که در حال ساختاربندی زمان و مکانهای فعلی ما می باشد؛ مورد
توجه قرار داده است. خطر یک تهدید قریب الوقوع و بالقوه است، مانند ظرفیتی که
ویروس جهت آلود ه سازی/تأثیرگذاری بر بدن ما دارد. وضعیت اضطراری همان چیزی ست که بر حسب و پیرامون تهدید شکل می گیرد. فضایی که منبعث از
خطر اوضاعی معین است: فضایی که متشک از لایه های بالا و پایین است، از طریق
انواع مختلف روابط و قدرت، مانند مواردی که توسط دولت ها و ادارات دولتی (از جمله
دانشگاه ها)، قدرت های اقتصادی و مالی اداره می شوند. اما این امر مستلزم اعمال
مشاركت روزمره در سیاست های خرد آن شرایط اضطراری نیز می باشد. با اشاره به قدرت
مولد آن فضا برای بازسازی زندگی روزمره، می توان آنرا به مثابه روشی درراستای نفی
ضرورت عمل در مقابل یک خطرمعین تلقی نمود. اما همانطور که مفسرانی مانند وو مینگ
در حال هشدارند، هوشیار بودن در برابر چگونگی تنظیم فضای اضطراری -و در مورد
پیامدهای آن- به همان اندازه شستن دست های مان برای زنده ماندن در شرایط کنونی، بسیار مهم است.
یک مفهوم رویه ای از "سکونت" در
اینجا کلیدی است. ذهنیتهای
ما از طریق رژیم های حاکمیتی، احساسات، اعتقادات و مسائل تاریخی، لایه بندی
اجتماعی، و نوسانات روزمره، تعاملات و تجمعات شکل می گیرد. (بوندی ، 2005 ؛ گاتاری
، 1996 ؛ اُسالیوان ، 2012) هنگامیکه
شرایط روزمره متغیراست، بدن ما تحت فشار قرار می گیرد و وادار به تنظیم خود می
گردد. این روند
به همان اندازه که بحث برانگیز و سیاسی است (هاراوی ،1991) مبتنی بر ناخودآگاه نیز می باشد. فضای اضطراری کووید
19 استرس بی سابقه ای را ایجاد می کند، همچنین سؤالاتی پیرامون تأثیرات طولانی مدت
آن و شیوه هایی که (مجدداً) روش های تعاملی، کنترلی و تأیید خود/جمعی را بر قرار
می سازند. در عین
حال؛ وضعیت اضطراری فرصتی را
برای تفکر و تجسم درباره شیوه های خودگردان و رهایی بخش برای سکونت در آن فضاها فراهم می آورد.
در حال حاضر؛ یک عامل مهم در نحوه سکونت ما؛ ریاضت اقتصادی است. ریاضت
اقتصادی به مثابه دامنه ای از مداخلات، تاثیرات و ابزار کلیدی حاکم بر پروژه
نئولیبرال؛ موضوعاتی را تولید می کند که به آسانی تحت کنترل قرار می گیرند تا
ظرفیت ها، دانش، نیروی کار و جریان های درآمدی را از آنها استخراج نماید. زندگی تحت
شرایط پرمخاطره و بحران دائمی به یک هنجار بدل شده، و شیوه های سکونتی همه جا
را همانطور که مشهود است باز-سازی کرده است. به عنوان مثال؛ درمورد امور مسکن. (مادن و مارکوزه ، 2016 ؛ رولنیک ، 2019) باوجود محدودیت های حرکتی،
افزایش احتیاط شغلی و نظارت سراسری بر تعامل اجتماعی، بدیهی به نظر می رسد که وضعیت
اضطراری کووید 19؛ بسط تکنولوژی های
ریاضتی است. اما این وضعیت اضطراری دقیقا چه چیزی را به نمایش می گذارد؟ چگونه
چنین بسطی با سرکوب عادی سازی شده ای که اکنون در آن وضعیت ساکن هستیم؛ تلاقی
دارد؟ این موارد مربوط به روزهای اول است و تجربه مستقیم ما در این زمینه فقط به
پرونده های ایتالیا، آلمان، ایالات متحده و انگلیس محدود می شود، اما در حال حاضر؛
این وضعیت واجد خصایص عجیب و غریب و قابل توجه ای است.
زیست ریاضت
فضای اضطراری فعلی خود را به لحاظ مقیاس و سرعت
متمایز می سازد -به انتشار اقدامات محدود کننده بی سابقه از چین تا ایتالیا،
ایران، اسپانیا و فراتر از آن توجه کنید. اما چیزهای بیشتری وجود دارند. در هسته
آن؛ فضای اضطراری پیرامون یک چارچوب زیستی ساخته شده است، یعنی حول نیاز به کنترل
جریان خاصی از چرخه زیستی سراسر بدن در فضا و مکان. از ژرژ
کانگویلم و فوکو (1989؛ 2016) تا فرانکو باساگلی و فرانکا اُنگارو(2013) و کار بحث برانگیز در مورد تابعیت زیستی از رز و نواس (2005)؛ بسیاری در مورد چگونگی بکارگیری حوزه های زیستی/
بهداشتی؛ هم برای مدیریت و هم سازماندهی مطالبات مربوط به منابع و حقوق بحث کرده
اند. اسپارک خاطرنشان می سازد که چگونه رابطه بین اقتصاد نئولیبرالی، سیاست ریاضت
اقتصادی و زیستی منجر به بازسازی و تولید اشکال جدید "تابعیت زیستی"
(2017) می شوند. در اینجا؛ اقدامات ریاضت اقتصادی، مجسم شده و منجر به تعریف
نابرابری های زیستی خاص و ذهنیتهای مربوطه می گردد. اما کووید 19 چالشی متفاوت است.
این فضای اضطراری فقط مربوط به تأثیر ریاضت اقتصادی
بر سلامت، مدیریت آن و ظهور تابعیت زیستی نیست. همچنین نشانه هایی از یک شکل
ریاضتیِ منتشر شده و ورای حوزه سلامت (وضعیت اضطراری) وجود دارد که بر روی لایه حوزه بهداشت و درمان بنا شده است (خطر). این روند با ایجاد تابعیت
زیستی همراه است، به عنوان مثال؛ اجازه بدنام سازی و کنترل اجتماعی مسافران از ووهان، ایران و ... را
می دهد. اما در عین حال؛ وضعیت اضطراری در مورد کاربرد "سلامتی" به مثابه
دروازه ورود به حوزه های غیر زیستی است که به دلیل پایه زیستی وضعیت اضطراری به
سرعت و دقت قابلیت دسترسی پذیری دارد. این نوعی از ریاضت اقتصادی ساختمند زیستی
است -یا آنچه که ما به طور موقت آن را زیست-ریاضت می نامیم- که می تواند روندهای پیشین
حکومت مداری را تقویت نماید. به عبارت دیگر؛ ظرفیت های موثر اقدامات فعلی ممکن است ذهنیت هایی را تقویت نماید که نه تنها
سرکوب خود را می طلبند (دلوز و گتاری ، 1977)، بلکه مایلند تا آن را ایمنیِ درک شده
بنامند. با فرض اینکه آن ذهنیت ها از مدت زمان بسیار طولانی -از طریق مانورهای
نئولیبرالی و ارتجاعی حول کار/مسکن/ تروریسم- در حال ساخت بوده اند؛ اساس زیستی
اقدامات ریاضتی کنونی، چرخش جدیدی به آن می بخشد.
تجربه جدیدی که از فضای اضطراری کووید 19 به وجود
آمده، در نقطه آغازین اقدامات خود قرار دارد. زیست ریاضت حالت درک شده خود را در لایه ویروس شناسانه جانمایی می کند: سطحی از چرخه های زیستی بنیادی که فراتر از ادراک و تجربه فردی است. در این سطح؛ رقابت
دشوار است، نه تنها به دلیل دامنه محاصره توسط ویروس، بلکه به این دلیل که مرزهای آن
توسط حقایق مقرر علم پزشکی محافظت می شود. این جدا سازی مضاعف -ناشی از سیر چرخه ای فراتر
از حوزه درون رشته ای و همچنین ایجاد فضاهای هم مرزتوسط علم- فضایی را می گشاید که
تصرف و برون کشی می تواند سریع و فوری رخ دهد. گشودن چنین فضایی البته اتفاقی نیست،
به همین دلیل ما آن را در راستای بخش های فراگیرتری از سیاست ریاضت اقتصادی هم
تراز می کنیم که اکنون، نه تنها با اخراج نژادپرستانه دیرپا (روی ، 2019)، توسعه نامتوازن
شهری ( هاروی ، 2012) و مدیریت نئولیبرالی فاجعه بار محیط زیستی (وینکان ، 2013) تلاقی
دارد، بلکه حیات تازه ای در مبارزه با مرگ ومیر همه گیر می یابد. در اینجا؛ زیست
ریاضت به روابط متقارن میان جریانهای اکتشافی جهانی و زندگی روزمره اجازه می دهد
تا هموار تر و سریعتر عمل نمایند. (هارت و نگری ، 2019).
در راستای محافظت از "حیات" دربرابر ویروسی که "ما" نمی توانیم بطور جداگانه با آن مقابله نماییم، منافع
سیاسی و اقتصادی همدست؛ بسرعت در حال دستیابی بی واسطه به لایه ای از ترس بدنی
مشترکند که یک نقطه برتری منحصر به فرد برای تعدادی از اقدامات بالقوه ارتجاعی و
استخراجی فراهم می آورد .مانند
نظریه دیدیه فاسین از "زیست مشروعیت" - "مقدس بودن زندگی به این
ترتیب" (2009 ، ص 50) - چگونه بسیاری می توانند به فضای اضطراری احداث شده در
راستای محافظت از حیات خود؛ نه بگویند، و حیرت انگیز تر؛ چگونه پراکسیس های سکونتی را که در این مدت تحت سلطه آنها بوده اند، ترک
کرده و به چالش بکشند؟
برخی از تجلیات عینی از زیست ریاضت در حال حاضر
مشهودند. در نمونه ایتالیایی؛ فرد شاهد تشدید تنزل ساختاری و خاموش سازی خشونت
آمیز متعاقب آن و بازسازی اقتصادهای كار همراه با ظهور بی ثباتی پسا زیستی است. فراتر از موارد گویا و پارادایمی از مردم بی
خانمان که به دلیل سرگردانی در خیابان های میلان؛ در برابر محاصره فعلی اعمال شده
توسط دولت ملی، محکوم شده اند، مدیریت زندان ها نمونه بارز دسته اول است.
زندان از کجا آغاز می شود و در کجا پایان
می یابد؟
وزارت دادگستری ایتالیا برای مهار شیوع ویروس
کرونا، ملاقات ها و جلسات خانوادگی با مددکاران اجتماعی را برای زندانیان در بیشتر
زندانها به حالت تعلیق درآورد. این سیاست (تصویب شده در تاریخ 7 مارس) اولین و
تنها اقدامی بود به طور خاص در زندان ها مورد بررسی قرار گرفت، جاییکه هیچ اقدام
دیگری صورت نپذیرفت. هیچ ماسک یا ضد عفونی کننده دست توزیع نشده است و به زندانیان
گفته می شود که فاصله خود را از یکدیگر حفظ کنند -در یک سیستم کارسیرال متشکل از
189 تشکل که برای 50،000 نفر طراحی شده است، جایی که 61 هزار و 200 نفر در آن
زندگی می کنند (با نرخ ازدحام جمعیت 120٪). در 8 مارس، و در روزهای بعد، شورش
زندانیان علیه این سیاست در ده ها زندان در سراسر کشور آغاز شد -مهمترین آنها در فوگیا،
آولینو، بولونیا و مودنا. برخی از زندانها مانند مودنا به شدت آسیب دیدند که منجر
به انتقال زندانیان به سایر شهرها و افزایش ازدحام بیش از حد جمعیت شد. همه مرگ و
میرها به عنوان "اور دوز" ثبت شدند –ادعا می شود که سوء استفاده
زندانیان از موادی که هنگام شورش از بیمارستانهای زندان بدست آوردند عامل مرگ و
میر بوده است. بیشتر مرگ ها نژادپرستانه اند. نه نفر از ده کشته شده ثبت شده بین
مودنا و بولونیا در میان افرادی با اصلیت آفریقای شمالی اتفاق افتاد که سه نفر
منتظر اولین جلسه دادگاه خود بودند.
در این چارچوب؛ یک پاسخ عملی در جهت مقابله
با ویروس می بایست کاهش تعداد زندانیان از طریق عفو برای جرایم جزئی باشد، یا از
طریق تعلیق حبس برای کسانی که منتظر اولین جلسه رسیدگی خود هستند؛ (که روی هم حدود
10،000 نفر می شوند که در حال حاضر در کشور زندانی اند) خواهند بود.
توزیع کیت های پیشگیری کافی، و همچنین اقدامات پیشگیرانه تکنولوژیکی مانند استفاده از اسکایپ و دیگر سیستم عامل های
از راه دور برای تسهیل ارتباط با خانواده ها، تنش ها را نیز کاهش می دهد.
همانطور که تشکل های زندانیان بدرستی خاطرنشان می کنند؛ عدم تمایل
محرز، عدم مراقبت و پذیرش عمومی آنچه که برخی آن را "پوپولیسم کیفری"
خوانده اند، مانع از اجرای این اقدامات شده است.
در پی این شورش ها؛ وزارت دادگستری با
شهادت در مقابل پارلمان، این اقدامات را به یک "عمل مجرمانه" تقلیل داد و
اظهار داشت که "ایتالیا در برابر رفتارهای غیرقانونی بودن عقب نخواهد نشست."
هیچ
اشارهای به علت اصلی این ناآرامی نشده است.
سیاستمداران جناح راست مانند جورجیا ملونی و متئو سالوینی خواستار
"اقدامات عبرت آمیز و سخت گیرانه" برای آشوبگران شدند.
عموم مردم تا حدود زیادی این موضوع را نادیده گرفته اند. یک هفته پس از این وقایع؛ هیچ خبر دیگری در هیچ
یک از رسانه های ملی جریان اصلی نمی توان دید. به نظر می
رسد؛ تحقیقات درباره دلایل واقعی مرگ و میرها به تعویق افتاده است، چه رسد به اینکه در مورد آنها علناً صحبت شود.
درک حس اضطرار و اقدامات ناشی از مسئولیت
پذیری که توسط نخست وزیر ایتالیا، جوزپه کونته در توییتر یا فیس بوک وی از مردم
خواسته شده، جای حرف باقی نمی گذارد، زیرا این امر در مورد دفاع از حقیقت عینی
زندگی خصوصی برای بسیاری از افراد است (فاسین ، 2009). در این چارچوب؛ واکنش های بی توجه به شورش های زندانیان، صرفاً اثرات
بحران (در حال حاضر چیزهای مهم دیگری وجود دارند که باید در مورد آن فکر کنید) یا
بیان آشکار نظام نژادی نیست. آنها؛ مهمتر از همه، نقطه شروع ریاضت اقتصادی جدید بر
اساس یک ضرورت زیستی دستوری اند. برای کسانی که در زمان ظهور زیست ریاضت شورش
کردند –از منظر زیستی، داشتن بنیه برای مقابله با ریاضتی که بر آنها تحمیل شده
است؛ اهمیت دارد، با وجود فقدان بنیه زیستی از آنان خواسته شده که مسئولیت پذیر و
زرنگ و دانا باشند -آینده فقط می تواند تاریک باشد. در چشم انداز پسا کووید؛ يعني
فضايي كه زيست ریاضت تا حد زيادي در آن رخ خواهد داد، احتمالاً با هنجارهاي جديد
مهار -"مشت آهني" كه توسط سالويني ابراز شده است- روبرو
خواهیم شد تا از وقوع مجدد داستانهای
مشابه پیشگیری گردد.
چه کسی کار خواهد کرد
و چگونه؟
تجدید ساختار اقتصاد
کار، دومین اثر در این روزهای آغازین ریاضت زیستی است. شهردار جنجالی روم در مصاحبه ای با موضوع بحران ویروس کرونا؛ ،همبستگی خود با کسانی که شغل خود را در اقتصاد غیر
رسمی (مشاغل غیرقانونی) به دلیل محدودیت
های جاری در تحرکات جمعیتی از دست می
دهند؛ ابراز نمود. ویرجینیا راجی با انتقاد از رسانه های جریان اصلی، نگرانی زیادی که توسط بسیاری از دوستان و نزدیکان طبقه کارگر ما در کشور احساس و زیست شده را به
اشتراک گذاشته است. چگونه این کارگران،
در شرایط امکان ناپذیر بودنِ مطلقِ ادامه زندگی خود، کنار می آیند و معدود منابع
مالی تخصیص یافته به کارگران رسمی نیز متوقف می شود؟ و مهمتر از همه؛ در كشورهایی
كه تقریباً 13 درصد از تولید ناخالص داخلی مبتنی بر مشاغل غیررسمی است؛ و به احتمال زیاد کنترل های سفت و سخت باقی
خواهند ماند، چگونه در شرایط پسا اضطراری به کار خود ادامه خواهند داد؟
مسلماً؛ اقدامات زیست ریاضت نه تنها
امکان بحث و گفتگو عمومی پیرامون این موضوعات را کاهش می دهند بلکه در حال آماده
سازی برای کنترل های سختگیرانه تری در مورد نحوه انجام کارها (شاید بر اساس داده
های جمع آوری شده در طول "بحران") هستند.
این امر
در راهکارهای شرکت های چند ملیتی و دانشگاه های بزرگ، در آستانه شیوع بیماری، اقدام
به اجرای آزمایشی برنامه های کار از راه دور بصورت انبوه؛ بیشتر مشهود
است. هنگامیکه ایتالیا هنوز هیچ محدوده مهاری را در نظر نگرفت، آمازون، گوگل، فیس
بوک و مایکروسافت در ایالات متحده در حال تعطیلی دفاتر بزرگ مقیاس خود بودند. از جمله تأثیراتی که این اقدامات ایجاد می کنند، تضعیف همبستگی و
تعامل مبتنی بر مکان و افزایش قابلیت های کنترل دیجیتال از راه دور، به احتمال
زیاد فراتر از فضای اضطراری فعلی خواهند بود.
با توجه به این محیط؛
قسمت دوم متن، بر پاسخ های محتمل پیشرو و عقلانی تر در مورد چنین فضاهای ریاضتی
مبتنی بر آنچه که به نظر می رسد در تجربیات ما از زندگی جمعی گم شده، و آنچه ممکن
است از نو رخ دهد؛ تمرکز خواهیم داشت.
.
.
.
Bio-Austerity | Bioterity [1]
www.societyandspace.org/articles/bio-austerity-and-solidarity-in-the-covid-19-space-of-emergency