برای نزدیک به 75 سال، بتمن و گاتهام سیتی به صورتی هم افزا در هم تنیده اند و یکی برای فرم دهی به دیگری وجهی حیاتی پیدا کرده است و هر کنش جدیدی از سوی شخصیت بتمن بعد جدیدی به شهر می دهد. گاتهام در قامت نیویرکی که برخی وجوهش تا اندازه ای بزرگ نمایی شده بودند متولد شد، اما از دهه 1980 به این سو، بتمن تیره تر و روانکاوانه تر از پیش گردید و بر همین سیاق، شهر وجهی خیالی و کابوس زده تر یافت. کریستفر نولان در سه گانه شوالیه تاریکی، که اخرین ان با عنوان شوالیه تاریکی برمی خیزد بر پرده سینماها رفت، گاتهام را از پرده خارج کرد به این شهر در قامت شهری واقعی نگریست با مشکلات کاملا واقعی، در فیلم های نولان، گاتهام عملا بازنمودی است از امریکا در عصر تروریسم. بتمن های گذشته، گاتهام را در قامت جهانی بیرون از زمان و واقعیت تصویر می کردند. برای مثال شهر در بتمن تیم برتون(1989) و بازتمن بازمی گردد(1992) در فضایی پس زمینه ای و گنگ شکل می گیرد و گویی از نیمْ اگاهی ای برمی خیزد که لهجه ای آرت دکویی و اکسپرسیونیستی دارد و با یک منظر شهری نوآر گره می خورد. این شهرها از نظر بصری هیجان انگیزند اما بیشتر به خوابی می مانند تا واقعیتی شهری.
فیلم های نولان راهی متضاد برگزیدند، گاتهام او محسوس است و بر قوام فضاهای فیزیکی موجود شکل گرفته است، هر چند همچنان برای انکه جایی باشد ناشناخته است. این جهت گیری عملا بازتابی است از تمایل او به پرداخت شهری برامده از توصیفات مندرج در کتاب هنر و ساختن شوالیه تاریکی برمی خیزد (2012)، فیلمی اکشن و ماجراجویانه که در واقعیت ریشه دارد تا انکه از دل فانتزی فیلم های کمیک استریپی براید. البته همین جهت گیری هم نتیجه اشوب شهری ایست ماحصل سه تفسیر واقعی از گاتهام، طی این سه گانه ها.
گاتهام در بتمن اغاز می کند(2005)، ملغمه ایست از صداهای پس زمینه ی شیکاگو و نیویرک در شوالیه تاریکی(2008)، غالب سکانس ها یاداور شیکاگوست؛ شهری مدرن با منظر شهری ای عمیقا به هم پیوسته. شوالیه تاریکی برمی خیزد(2012) گاتهام را با اقتباس از نیویرک، پیتسبورگ و لس انجلس خلق می کند، شخصیت ها و روایت فیلم در فضایی میان نشانه های شهری آشنای این سه شهر می گذرد.
با پیوند زدن شهرهای از نظر مقیاس متنوع، شهرهایی که در گستره ای حدفاصل یک کلان شهر تا یک شهر به لحاظ مقیاسی متوسط می نشینند نولان گاتهامی خلق می کند که پا در واقعیت دارد و می تواند به یک هرجاْشهری در ایالات متحد تبدیل شود. در گام بعد نولان شهر را با تهدید تروریسم ترکیب می کند، تهدیدی که همان فرهنگ اشنای ترس را در کالبد شهر می دمد و به قهرمان های روایت (بتمن، هاروی دنت و پلیس) این اجازه را می دهد تا به نام حفظ امنیت شهروندان اشکالی از شکنجه، بازجویی و حتی توطئه را اجرا نمایند. این شهر همچنین این امکان را برای ضد قهرمان هایی مثل(ژوکر و بین) فراهم می اورد تا تحت شمول ایده ئلژی حملاتی هسته ای، شیمیایی و انارشیستی را علیه شهروندان گاتهام ترتیب دهند و ساکنان شهر نیز به موجوداتی مفلوک و بی امید تبدیل می شوند که بین این نیروهای به لحاظ ادراکی غیر قابل درک گیر افتاده اند. این تصویر عملا خُردْ جهانی از امریکای قرن بیست و یکم را توصیف می کند. نولان با ترسیم یک شبحْ شهر اشنا ولی گنگ در سه گانه اش این فکر را القا می کند که هر شهر می تواند هدف باشد و هر فرد از جمعیت شهری مستعد تبلور تخریبی خودْ آیین و برامده از به تعلیق دراوردن حقوق و القای وحشت است، درست به مانند شبح اشنایی که امریکای پس از یازدهم سپتامبر را دربرگرفتــــــه است.
در واقع، سایه یازدهم سپتامبر بر تمام شئونات گاتهام های نولان، عمیقا، اعمال شده است. دو فیلم اول برگشت های بصری بسیار زیادی به پی ایندهای انی حملات یازدهم سپتامبر و فرایندهای امداد و نجات در زمین صفر دارند. اما این ارتباط در فیلم شوالیه تاریکی برمی خیزد وضوح شایان ذکر می یابد و نمود بارز ان را می توان در فروریزی هم زمان نشانه های شهری گاتهام مشاده کرد که البته تمامی شان پایی در واقعیت دارند، از پل های بروکلین، کویینز برو و ویلیامزبورگ در نیویرک گرفته تا مناظر شهری لس انجلس و هینز فیلدِ پیتسبورگ.
گاتهام سه گانه نولان یکی از فرا.اقع گراترین بتمن هاست، به واقع بتمنی است که زمانه ما بدان نیاز دارد. نولان تعریف ما از اَبَر قهرمان های امریکایی را تغییر می دهد و تعریفی از شهرها و امریکای قرن بیست و یکم ارائه می دهد. نولان نشان می دهد، انباشتی از ترس و اشوب درست زیر پوست شهرهای معمولی امریکا لانه کرده است. ترس و اشوبی که کافیست تلنگری بخورد تا توسط یک تروریست یا یک دلقگ انارشیست به سیلی بن فکن تبدیل گردد.
برای بررسی تدقیقی فیلم می توانید مشاهده فرمایید نوشته اسلاوی ژیژک تحت عنوان "سیاست های بتمن[؛ شهر به مثابه ترومای سرمایه داری]" را