انتقاد حسن فتحی از صنعتی شدن و رهاوردهایش کاملا اساسی بود. او براحتی از پذیرش اسطوره های پیشرفت امتناع کرد و مدعی شد که در شرایط حاکم بر جهان سوم، روستایی بهتر از هر معماری می تواند برای خودش خانه بسازد. او اظهار داشت که هر خانواده باید به نحوی به خانه سازی بپردازد که با استفاده از خردورزی متبلور در سنت، نیازهای ویژه خود را براورده سازد، نه با به کارگیری هوس های پر هزینه معماران حرفه ای. بی تردید رمانتیک گری روستایی، بخشی از کاوش فکری بزرگتری در پی ریشه های ملی بود. هر جا که گذشته روستایی به کمال می رسید و ماخذ اسطوره شناسی فرهنگی تلقی می شد، دیدگاه وی جاذبه ویژه ای می یافت.