بخشی از دهکده ی گورنا جدید بین سالهای 1945 تا 1948 ساخته شد. این پروژه ممکن است شناخته شده ترین پروژه ی فتحی باشد. به دلیل محبوبیت بین المللی کتاب او" معماری برای فقرا " که نزدیک به بیست سال بعد از تجربه و تمرکز اولیه بر تاریخ نهایتاً تراژیک از این دهکده ی تنها منتشر شد. گرچه توضیحات ارائه شده ی معمار در کتاب بسیار تأثیر گذار و نهایتاً مجاب کننده است.
گورنا جدید هنوز هم برای مسائلی که به جای مشکلاتی که تلاش کرده حل شان کند مهم ترین می باشند. این سوالات هنوز هم در انتظار تجزیه و تحلیل عینی هستند. ایده برای دهکده توسط دپارتمان آثار باستانی مصر به مثابه یک راه حل بالقوه ی مقرون به صرفه در مسئله ی جابجایی یک جامعه ی کاملاً محصور از حفاران کار آفرین که بر روی نکروپلیس سلطنتی در اقصر تأسیس شده, شکل گرفت.
دهکده ی گورنا جدید چنان به نظر می رسد که یک فرصت مناسب برای فتحی که در نهایت به آزمایش ایده هایی که در منصوریه بر روی یک مقیاس بزرگ برای دیدن پرده برداری شدند ایجاد می کند به این منظور که بتوانند یک راه حل موفقیت آمیز در مسئله ی خانه سازی روستایی در مصر پیشنهاد کند. روستا به مثابه یک پیش نمون به منصه ی ظهور رسید. اما به جای تأیید ایده های اخیر از تعداد محدودی از انواع واحدها بهره برد.
فتحی رویکرد بی سابقه ای در پی برآوردن نیازهای فردی هر خانواده در طراحی اتخاذ کرد. همانطور که او در معماری برای فقرا بیان می کند , در طبیعت هیچ دو انسانی شبیه هم نیستند. حتی اگر آنها دوقلو و از لحاظ فیزیکی همسان باشند. آنها رویاهای مشابه ای ندارند. معماری خانه از رویا پدیدار می شود. به همین دلیل است که روستاها توسط ساکنین شان ساخته شدند. ما هیچ خانه ی مشابه ای پیدا نخواهیم کرد. این تنوع به شکل طبیعی رشد کرده همانطور که انسان سکونتگاه هایش را در طی اعصار طراحی کردند.
اما زمانی که معماری با طراحی کردن صدها خانه در یک زمان به جای رویا برای هزاران نفری که او باید در خود پناه دهد, مواجه می شود. او یک خانه را طراحی و آن را به هزاران خانه بسط مدولار می دهد و خلاقیت خودش و انسان را انکار می کند. مانند صورتگری که با هزاران مشتری فقط یک تصویر را نقاشی کرده و نهصد و نود و نه کپی از آن ساخته است, اما معمار تحت فرمان وضعیت بی روح رویاها است. او می تواند تعداد خانواده, موقعیت اجتماعی, ثروت, اقلیم و در آخر امیدها و آرزوهای کسانی که او باید در خانه جا دهد بررسی کند. همانطور که او نمی تواند هزاران نفر را در ذهنش در یک زمان جای دهد.
اجازه دهید این بار معمار این درک را با تعداد انگشت شماری از مردم یا گروه طبیعی از خانواده هایی که طراحی در حوزه ی اختیارشان شکل می گیرد آغاز کند. هنگامی که او به یک گروه مدیریتی از بیست یا سی خانواده می پردازد, انواع مطلوبی که به شکل منطقی و طبیعی در خانه سازی دنبال می شود. در این پروژه بهترین نیت های معمار هیچ مطابقتی با آزمندی خود گورنایی ها نداشت. این مردم هر فرصتی را ممکن ساختند تا در دهکده ی جدیدشان به منظور ماندن در آنجا و ادامه دادند به ناشیگریشان به خرابکاری بپردازند.
خانه هایی که از منظر باستان شناسیِ آماتور غنی هستند. به طور معمول,عدم درک مردم از پروژه آنها را در همکاری طراحی و ساخت دهکده به عنوان یک نشانه ی مطمئن هم در حوزه ی برنامه ریزی و هم فرمی بی میل کرده بود. بسیاری از منتقدان معاصر از نگاه عمیق تر به مسائل مبتلابه که در این پروژه تولید شد, سر باز زدند. این مسائل در حال حاضر که بیش از پنجاه سال از آن می گذرد حول مهم ترین مسائل از چگونگی خلق یک معماری ارزشمند از منظر محیطی و فرهنگی می چرخد.
و نسبت به سنت های قومی و مذهبی بدون ممکن ساختن ارزش های ذهنی و انگاره هایی که در فرایند طراحی مداخله می کنند, حساس است. در تحلیل نهایی بخش گورنای جدید که نهایتاً به اتمام رسید, باید مبتنی بر چنین اصولی مورد قضاوت قرار گیرد.