شهر فوریِ آرشیگرام، تلاش های رم کولهاس از پروژه تبعید تا سی سی تی وی، ایده ال گرایی کلود پره و پل ویریلیو با ابلیک سیتی، ارمان های ویل السوپ با طرح جامع بارنسلی، تاثیرات کوچک مقیاس اما مهم جیمز وینز با سالن نمایش سه پوسته ای و بلند مرتبه بست، شیگرو بان با خانه کاغذی و ام وی آر دی وی با پیگ سیتی و متابولیست هایی مثل کیشو کوروکاوا، کیوناری کیکوتاکه و کنزو تانگه با اثار درخشانی همچون ساختمان مرکزی رادیو تله ویزیون یاماناشی در کوفو و گروه هایی همچون سوپر استودیو با مونومان ممتد: اتدی برای معماری شهر یکپارچه و انسان های نیک سرشتی همچون پائولو سولری با ارکوسانتی و یونا فریدمن با شهر فضایی اش همگی جدا از فهم های متفاوت از تکنولوژی به دنبال تدقیق توسعه متراکم و بلند مرتبه، مدولار، تطبیق پذیر، متناسب با مقیاس شهر و پایدار بوده اند، توسعه ای که به هر قسم تحلیل شود، نمی تواند خود را از خیمه سنگینی که یوتوپیا بر سامانه ای به نام معماری زده خارج کند. اتووود برای یوتوپیا و تفاسیر متفاوت از ان ارزش قائل است، شاید مهمترین منبع برای تحلیل این مفهوم بر اتووود را بتوان در نوشتار "جهانِ مدرن در دو روایت؛ از یوتوپیایِ تامس مور تا عالمِ طبیعیِ تاریخیِ ماکیاوللی" نوشته داریوش آشوری مشاهده کرد، نوشتار "یوتوپیا و بحران اصالت" نوشته فریبا شفیعی نیز تلاش دارد بر نگره توتال مستتر در ذات یوتوپیا نقبی زند، حتی تلاش برای نشان دادن ابهامات موجود در نگاه لوکوربوزیه، اسکار نیومیر و فرانک لوید رایت به شهر نیز در همین راستاست، تمرکز ویژه بر "ارکوسانتی" شهری که پائولو سولری با ایده ال هایش گام در ساختش نهاد نیز می تواند اهمیت عینیت گرایی در مواجه با یوتوپیا را نشان دهد، تلاش برای ارائه تصویری کامل از جنبش متابولیسم ـ در سه مقاله [اینجا]، [اینجا] و [اینجا] که عملا یک گرایش عمیقا یوتوپیایی با محوریت تکنولوژی است نیز در همین راستا قابل تحلیل است، ارائه نگاه امثال ژیژک و ژان بودریار به این مفهوم نیز تلاشی بوده است برای مواجه با تئوری پردازی یوتوپیا و همچنین معرفی کتاب هایی همچون "خروج از یوتوپیا، انگیزش های معمارانه از 1956 تا 1976 " و "توپولوژی ها؛ یوتوپیای شهری در فرانسه دهه 1960 و 70 " نیز می تواند نگره معمارانه حاکم بر یوتوپیا در دهه های اخیر را نمایندگی نماید.
شهر فوریِ آرشیگرام، تلاش های رم کولهاس از پروژه تبعید تا سی سی تی وی، ایده ال گرایی کلود پره و پل ویریلیو با ابلیک سیتی، ارمان های ویل السوپ با طرح جامع بارنسلی، تاثیرات کوچک مقیاس اما مهم جیمز وینز با سالن نمایش سه پوسته ای و بلند مرتبه بست، شیگرو بان با خانه کاغذی و ام وی آر دی وی با پیگ سیتی و متابولیست هایی مثل کیشو کوروکاوا، کیوناری کیکوتاکه و کنزو تانگه با اثار درخشانی همچون ساختمان مرکزی رادیو تله ویزیون یاماناشی در کوفو و گروه هایی همچون سوپر استودیو با مونومان ممتد: اتدی برای معماری شهر یکپارچه و انسان های نیک سرشتی همچون پائولو سولری با ارکوسانتی و یونا فریدمن با شهر فضایی اش همگی جدا از فهم های متفاوت از تکنولوژی به دنبال تدقیق توسعه متراکم و بلند مرتبه، مدولار، تطبیق پذیر، متناسب با مقیاس شهر و پایدار بوده اند، توسعه ای که به هر قسم تحلیل شود، نمی تواند خود را از خیمه سنگینی که یوتوپیا بر سامانه ای به نام معماری زده خارج کند.
اتووود برای یوتوپیا و تفاسیر متفاوت از ان ارزش قائل است، شاید مهمترین منبع برای تحلیل این مفهوم بر اتووود را بتوان در نوشتار "جهانِ مدرن در دو روایت؛ از یوتوپیایِ تامس مور تا عالمِ طبیعیِ تاریخیِ ماکیاوللی" نوشته داریوش آشوری مشاهده کرد، نوشتار "یوتوپیا و بحران اصالت" نوشته فریبا شفیعی نیز تلاش دارد بر نگره توتال مستتر در ذات یوتوپیا نقبی زند، حتی تلاش برای نشان دادن ابهامات موجود در نگاه لوکوربوزیه، اسکار نیومیر و فرانک لوید رایت به شهر نیز در همین راستاست، تمرکز ویژه بر "ارکوسانتی" شهری که پائولو سولری با ایده ال هایش گام در ساختش نهاد نیز می تواند اهمیت عینیت گرایی در مواجه با یوتوپیا را نشان دهد، تلاش برای ارائه تصویری کامل از جنبش متابولیسم ـ در سه مقاله [اینجا]، [اینجا] و [اینجا] که عملا یک گرایش عمیقا یوتوپیایی با محوریت تکنولوژی است نیز در همین راستا قابل تحلیل است، ارائه نگاه امثال ژیژک و ژان بودریار به این مفهوم نیز تلاشی بوده است برای مواجه با تئوری پردازی یوتوپیا و همچنین معرفی کتاب هایی همچون "خروج از یوتوپیا، انگیزش های معمارانه از 1956 تا 1976 " و "توپولوژی ها؛ یوتوپیای شهری در فرانسه دهه 1960 و 70 " نیز می تواند نگره معمارانه حاکم بر یوتوپیا در دهه های اخیر را نمایندگی نماید.