میشل فوکو یکی از فیلسوفانی است که نقش و کارْویژه خاصی برای نظارت به مثابه نیروی مقوم ساختارهای قدرت در دوره مدرن قائل می شود، او همچنین تاثیر نظارت بر فضا و برنامه ریزی فضاهای شهری را نیز از نظر دور نمی دارد. اصل نظارت و تاثیرش بر فضا و محیط مصنوع برای میشل فوکو در مناسبات مدرن قدرت و همچنین استقرار نهادهای مدرن و فردیت بخشی به کنش گران درون این نهادها نقشی اساسی دارد، بر این سیاق نظارت برای فوکو تبدیل به بن مایه ای مسلط روشنگری و فضای مدرن می گردد.
این اصل به طور مثال در هوسمانیزه ساختن پاریس نیز عنصری کلیدی در شکل گیری فضای عمومی شهری بوده است. در یک چارچوب کلی نقش نظارت و سامان دهی فضا و فرم های عمومی در چارچوب دو نگره عمل می کند؛ اولین ان تاثیر فیزیکی کنترل کردن و پرداخت وجوه بیرونی فضاها از طریق نظارت و سامان دهی ان هاست و دومین نگره به یک سطح یوتوپیایی اشاره دارد، جایی که برنامه ریزی کلان و البته توتال و در معرض دید قرار گرفتن تمام و کمال کنش گران به مثابه بن مایه نظم و نظارت افراد و بدنه اجتماعی ان هم درون مکانیسم قدرت عمل می کند.
نوشتار میشل فوکو؛ جغرافیا، فضا و مکان نوشته کریس فیلو تلاش دارد نوع برخورد میشل فوکو با مفاهیمی همچون فضا و مکان و تعامل قدرت با این مفاهیم را از لابه لای تالیفاتش استخراج نماید.