از آن جا که مساله فوکو قدرت و هنجار است، تمام آثار وی در یک منظومه معرفت شناسی تاریخی – انتقادی با هم متصل می شوند. آن چه از آثار فوکو را از هم متمایز می کند چیزی است که خودش regard یا نگاه می خواند. این متفکر تاریخ های ناحیه ای، به طرزی ناساز یکی از ستودنی ترین روش های کل گرایانه را در فراسوی ناحیه ها تدوین کرد. منطقا نمی توانست همه چیزهای ممکن را با این روش کل گرایانه اش ارزیابی کند.
پزشکی و علوم مرتبط با آن یکی از حوزه های اصلی و اولیه تحلیل های ساختاری – تاریخی میشل فوکو بوده است. در سال 1954 کتاب die Mentale et Personalite - Mal را منتشر ساخت. همین اثر در سال 1962 به صورت تجدیدنظر شده با عنوان جدید Maladie Mentale et Psycholgie منتشر می شود. ترجمه انگلیسی این اثر با عنوان Mental Illness and Psychology به قلم آلن شریدان و با مقدمه دریفوس در سال 1987منتشر شد. بعدها وی طی دوره های درسی 1974- 1973 در کلژدفرانس درس هایی ارائه داد با موضوع روانپزشکی با عنوان Le pouvoir psychiatrique در ادامه همین درسها دردوره درسی 1975- 1974 درس های Anormaux les را ارائه داد. ( ترجمه انگلیسی به دست گراهام برجل به سال 2003).
درسال 1961 کتاب مشهورتر تاریخ جنون را می نویسد که با تولد پزشکی مدرن در پیوند است و در سال 1963 کتاب Naissance de la Clinique. Une archeology du regard medcal یا تولد کلینیک : دیرینه شناسی نگاه پزشکی را منتشر می کند. موضوع تمام این آثار مکانیزم های فردیت سازی تمدن جدید غرب و سنجش نسبت بدن، روان، دانش ، هنجار، قدرت و جامعه در پیوستاری تاریخی است. در آثار دوره تبارشناسی فوکو نیز پزشک و تجربه پزشکی پوزیتیویستی پاره ای از لحظه امکان پذیر شدن علوم انسانی است.
کتاب Naissance de la nique را ابتدا یحیی امامی با عنوان تولد کلینیک: دیرینه شناسی ادارک پزشکی در سال 1384 براساس ترجمه انگلیسی آلن شریدان ترجمه و منتشر ساخت. یحیی امامی به گواهی کارهایش ساختار زبان انگلیسی را خوب می دانست؛ به علوم اجتماعی جدید تعهد داشت؛ عضو انجمن جامعه شناسی ایران بود؛ "نظم اشیاء" فوکو و نیز کتابی از هابرماس را ترجمه کرده بود. کتابی که از هابرماس ترجمه کرده بود "مهندسی ژنتیک" نام دارد و از علاقه مترجم به حوزه علوم زیستی یا علوم بدن به معنای عام حکایت دارد. به صرف این که ایشان فارغ از مناسبات ناسالم ترجمه و تالیف رتبه جویانه به طرزی علاقه مندانه به ترجمه آثار فوکو پرداخت، برای ایشان بسیار احترام قائلم و ارجمندشان می دانم.
شریدان نیز در کمبریج زبان انگلیسی خوانده و مترجم حرفه ای آثار متفکران برجسته عمدتا فرانسوی است. در کارنامه او ترجمه آثار متنوعی دیده میشود؛ از رمان گرفته تا درس نامه های انسان شناسی و جامعه شناسی. غیر از پنج کتاب از فوکو آثار متفکران مشهوری را ترجمه کرده است؛ از جمله "انسان شناسی سیاسی" ژرژبالاندیه، "شب مقدس" طاهر بن جلون، "نامیرا" ی آلن رب – گریه، "جامعه شناسی رمان" لوسین گلدمن، "نقد خرد دیالکتیکی" ژان پل سارتر، "مساله شهری" مانوئل کاستلز و نوشته های ژان لاکان. او دو رمان و کتابی هم درباره فوکو نوشته است.
اما یک ترجمه را در چهار سطح می توان ارزیابی کرد. سطح نخست به ساختار دستوری متن و گزاره ها مربوط می شود. سطح دوم به واژگان و مفاهیم عمومی زبان مربوط می شود. سطح سوم به گفتمان یا نظریه مربوط می شود و فهم و برگردان واژگان تخصصی را نیز شامل می شود. سطح چهارم به چیزی مربوط می شود که مسامحتا می توان آن را "رتوریک متن" نامید. رتوریک متن ابعاد زیباشناختی و ادبی متن را شامل می شود و تقریبا دشوارترین و پرتنازع ترین بعد برگردان متون است.
از سوی دیگر، به طور خاص درباره ترجمه پیدایش کلینیک طبق ترجمه زنده یاد یحیی امامی به دو صورت می توان داوری کرد. یکی بر اساس متن شریدان که پیش رویش بوده و دیگری بر اساس نوشتار فرانسوی خود فوکو. داوری و سنجش نخست داوری ای یک درجه ای و سنجش دوم داوری ای دو درجه ای است و سنجش اصالت خود متن آلن شریدان را نیز شامل می شود.
ترجمه یحیی امامی از لحاظ خوانا بودن متن فارسی و آشنایی مترجم با مفاهیم علوم اجتماعی متنی ارجمند است . اما هیچ ترجمه ای را نمی توان منعزل از نسخه اصلی اش داوری کرد. متن آلن شریدان به طور کلی ترجمه ای وفادار به اصل است، اما از لحاظ ادبی و رتوریک به دلیل نثر خاص فوکو نمی توان از او یا از هیچ مترجمی انتظار داشت که واژگان یا تعابیری واحد یا مشابه را برای بیان مقاصد فوکو به کارگیرد.
بنابراین ترجمه یحیی امامی ترجمه آلن شریدان است. در مطابقه متن یحیی امامی با متن آلن شریدان تقریبا در هر چهار سطح یاد شده ناراستی هایی مشاهده می شود که بعید است به دانش مترجم فارسی در باب زبان یا مفاهیم علوم اجتماعی مربوط باشد. خطاها احتمالا ناشی از تعجیل در ترجمه و ارائه به نشر است. این تعجیل را در نگاه نخست می توان از ترجمه نشدن اعداد لاتین یا توضیحات لابه لای یادداشت های انتهای کتاب دریافت. همچنین خطاها بعید است از ناحیه ویراستار متن یا عوامل فنی حروف چینی و صفحه آرایی باشد. از لحاظ ساختار دستوری می توان در متن جملاتی یافت که به دلیل برگردان نادرست یا به سوء تفسیر دامن می زند یا خواندن متن را دشوار می سازد. به علاوه غیر از ترجمه خود متن اصلی آلن شریدان، این کتاب افزوده یا تکلمه ای چون مقدمه مترجم یا نمایه نام ها و مفاهیم یا پانوشت یا پیشگفتار و پسگفتاری ندارد. از سوی دیگر، قضاوت درباره دقت زنده یاد یحیی امامی در ترجمه مفاهیم طب و فیزیولوژي را باید به پژوهش گران علوم زیستی و پزشکی سپرد.
ترجمه خانم فاطمه ولیانی با عنوان "تولد پزشکی بالینی : باستان شناسی نگاه پزشکی" ( و در این خبر ) بر اساس نسخه اصلی انتشارات دانشگاهی فرانسه PUF ویرایش 2003 انجام پذیرفته است. این ترجمه جدید متاملانه تر است . مترجم گرامی برای معرفی و برگردان این اثر فراتر از خود اثر، به مطالعه در باب موضوع تخصصی تاریخ پزشکی پرداخته است تا فهم اثر را برای خواننده علوم اجتماعی و فلسفه نیز آسان تر سازد. خواندن این کتاب مستلزم داشتن تصویری از تاریخ پزشکی است. یکی از ویژگی های مثبت ترجمه خانم ولیانی مقدمه ای است که ایشان با عنوان "در حاشیه" به ابتدای متن افزوده اند و کار خواننده را آسان ساخته اند. مترجم با استفاده از منابعی چون تاریخ پزشکی ژان شارل سورئه ( 1993)، و پاره ای مقالات و مصاحبه های فوکو در مجلدات Dits et ecrits یا گفته ها و نوشته ها در این مقدمه خلاصه ای از گفتمان های پزشکی قدیم و جدید را آورده، از منظر تاریخ انتقادی اندیشه به معرفی اثر پرداخته و تفاوت رویکرد دیرینه شناسانه یا رویکرد تاریخی سنتی به گفتمان های پزشکی و سلامت را تشریح کرده است.
برخلاف ترجمه پیشین، در این ترجمه یادداشت های انتهای اثر در موارد لازم به فارسی برگردانده شده، توضیحات و نشانی کتاب شناختی از هم تفکیک شده و توضیحات هر چند اندک اند، اما ترجمه شده اند. کتاب شناسی کامل اثر به متن افزوده شده و در انتها نمایه نام های خاص و نام کتب به متن افزوده شده است . از لحاظ شکلی این ویژگی ها کتاب را برای پژوهش مفید و قابل اعتماد می سازند.
درباره مفاهیم پزشکی و فیزیولوژی انسانی در این ترجمه باید متخصصان آن حوزه قضاوت کنند. اما در مورد مفاهیم تاریخ نظام های اندیشه، تاریخ اجتماعی انتقادی، معرفت شناسی و دستگاه مفهومی خاص میشل فوکو در این جا به طور کلی با ترجمه ای ارجمند و موفق مواجهیم. البته کتاب هنوز از ویرایش صوری بی نیاز نیست. متن در مواردی نقص های ویرایشی ای دارد که گاهی خواندن متن زیبای فوکو درباره موضوعات نازیبایی چون بیماری و جسد بیمارستان را دشوار می سازد. از دیگر سو در لابه لای برخی صفحات کتاب جملات نامفهوم و فاقد معنا نیز وجود دارد؛ که عمدتا به نثر خود فوکو بازمی گردد، نثری که تلاش می کند به تحلیل گفتمان تجربه کانکریت بیماری و درمان بیانی شعر گونه و ادیبانه نیز ببخشد. در مجموع ترجمه این کتاب کار دشواری بوده است و نقایص طبیعی ترجمه خواه در مورد برگردان مفاهیم و خواه در مورد ویرایش صوری از ارزش این ترجمه موفق نمی کاهد.
کتاب تولد کلینیکی یا تولد تاریخ نظام های اندیشه یا تاریخ عقاید (Historie system de pe see) یا تمرکز بر یکی از برجسته ترین نمونه های پوزیتیویسم یعنی تجربه پزشکی مدرن کتاب از فضا، زبان و مرگ سخن می گوید؛ از نگاه سخن می گوید.
فوکو اساسا انسانی است بسیار فروتن، می گوید: زمینه تاریخی این کتاب گسترده نیست و در مجموع به نحوه رشد و گسترش مشاهده پزشکی و روش های آن در مقطع تاریخی ای کمتر از نیم قرن می پردازد. وی از اصطلاح آستانه تاریخی بهره می گیرد. این اصطلاح در تاریخ باوری ساختاری بسیار کلیدی است. طبق تقریر وی، دوره تاریخی رشد و گسترش گاه پزشکی مدرن در اواخر قرن هجده آستانه تاریخی ماندگاری است که در آن اعماق تاریک بیماری از جمله درد، ناهنجاری و مرگ آشکار می شود. در این دوره است که درد، ناهنجاری و مرگ در فضای عمیق، رویت پذیر، محکم و بسته اما قابل دسترس بدن انسان از ظلمت خارج می شوند. چیزی که بنیادا رویت ناپذیر بود، ناگهان درمعرض نگاه روشن و شفاف قرار گرفت. گویا نخستین بار بود که پزشکان از قید تصورات کلی و اوهام رها شدند و پذیرفتند که نفس موضوع تجربه خود را با نگاهی خالص و فارغ از پیش داوری بررسی کنند. صورت های رویت پذیری دگرگون شد. ذهنیت پزشکی جدید که آثار ماری فرانسوا گزاویه بیشا نخستین نمونه منسجم آن است، تجدید سامان معرفت شناختی بیماری بود و مرزهای میان امر رویت پذیر و امر رویت ناپذیر بازتعریف شد.
زبان به منزله قالب بیان و تفسیر درد اهمیت یافت. این زبان می توانست درباره فرد دانشی را مجاز بداند که دیگر در قلمرو تاریخ یا زیبایی شناسی قرون میانه محدود نبود. از این پس نگاه دیگر تقلیل گر نیست، بلکه فرد را با کیفیت تقلیل ناپذیرش بنیان می نهد. این چنین، سامان دادن زبانی عقلانی با محوریت فرد امکان پذیر شد.
مقصود فوکو "گسست" ی است که سامان دانایی مدرن یا پوزیتیویسم در چارچوب ساختار علمی فردبنیاد از سامان نظریه ها و نظام های قدیم ایجاد کرد. آثار این گسست هنوز هم در روزگار ما تداوم دارد. در مقابل گفتمان نادقیق قدیم، گفتمانی علمی و دقیق شکل گرفت. گفتمان علمی جدید، از زمان بیشا به این سو و حرکتی مشخص و معین را بدون مقیاس و اندازه سامان داد، که وجود پر و متراکم اشیا ملموس را با جدول بندی ریز کیفیاتشان در معرض نگاه قرار می داد. عینیت علم جدید علمی تر از ابزار سنجش کمیت بود.
کتاب تولد پزشکی بالینی کتابی درباره علوم انسانی و به طور خاص درباره تولد علوم انسانی نیز است. این کتاب برای فلسفه و علوم اجتماعی و به طور کلی آن چه علوم انسانی خوانده می شود، از چند لحاظ اهمیت دارد. یکی از منظر "روش" ِ آن که دیرینه شناسی و تحلیل گفتمان است و دیگری از منظر اهمیت پزشکی برای شکل گیری علوم انسانی. درباره دیرینه شناسی و روش های هم پیوند آن یعنی تحلیل گفتمان، هرمنوتیک و نشانه شناسی درمحافل ایرانی و اروپایی بسیار سخن گفته شد، اما این اثر به دلیل موضوع تخصصی اش چندان خوانده نشده است.
ازسوی دیگر، از دید فوکو پزشکی اثباتی از لحاظ تجربی یکی از نخستین جلوه های آشکار رابطه انسان مدرن با خاستگاه متناهی بود. از منظر اهمیت پزشکی برای تاسیس علوم انسانی، فوکو می گوید وقتی نقش تناهی در دانش معکوس شد، فرد به سوژه و ابژه ی شناخت بدل گردید. در واپسین سال های سده هجدهم، شناخت بسیار جزیی و دقیق فرد بیمار در دستور کار قرار گرفت. لازمه وجود تجربه بالینی به منزله شکلی از شناخت، دگرگونی عرصه بیمارستان بود؛ تعریفی جدید از جایگاه بیمار در جامعه ارائه شد و میان امداد اجتماعی و تجربه پزشکی و میان مددکاری و دانش رابطه ای خاص برقرارشد. بیمار باید در فضایی جمعی و متجانس قرار می گرفت و زبان به روی قلمروی جدید گشوده می شد. قلمرو ارتباط متقابل دائمی و مبتنی بر عینیت میان امر رویت پذیر و امر بیان شدنی، گفتمان علمی کاربردی به کلی جدید پیدا کرد.
از این منظر ، اهمیت پیدا کردن خرده تکنیک های نمره گذاری، ثبت، تشکیل پرونده، ستون بندی و جدول بندی در انتهای قرن هجدهم به برداشته شدن مانع معرفت شناختی از سر راه علوم مربوط به فرد منجر شد. این چنین تولد علوم انسانی امکان پذیرشد.
در پروژه فوکو چهار شخصیت کودک، بیمار، دیوانه و بزهکار سوژه هایی اند که نگارش تاریخ انتقادی زمان حال با محوریت آن ها صورت می گیرد. در مراقبت و تنبیه دیرینه شناسی رادیکال می شود. در آن جا دیگر سخن از انضباط به منزله وارونگی محورسیاسی فردی سازی است. به گفته فوکو این وارونگی تاریخی روش های فردی ساز، خاستگاه تمام علوم و تحلیل ها و روش هایی است که ریشه روان را به کار می برند. لحظه گذار از سازو کارهای علمی – انضباطی و لحظه جایگزینی فردیت انسان محاسبه پذیر به فردیت انسان به یادماندنی علاوه بر این که لحظه امکان پذیرشدن علوم انسانی است. لحظه کار بست تکنولوژی نوین قدرت و کالبدشناسی سیاسی جدید بدن نیز است.
در مورد دیرینه شناسی و تحلیل گفتمان در کتاب "تولد پزشکی بالینی" می توان چندین نقد وارد ساخت. از جمله این که این دیرینه شناسی یا تحلیل گفتمان اروپا محور است و نگاه متواضعانه فوکو محصور است به بستر مکانی بنام فرانسه. فوکو مقیاس پروژه خود را امری محلی می داند و اثر سنت ها و تاریخ های خارج از اروپا را نادیده می گیرد. شاید هم این اروپا محوری اقتضای کار فوکو به منزله پژوهشگر مدرنیته ای است که اروپایی محض تصور می شود. نقد دیگر را می توان از منظر "بی طرفی" ای که فوکو صریحا مدعی آن است وارد ساخت. مسئله فوکو تحلیل "شرایط امکان" تجربه پزشکی در عصر مدرن است. تصور و مقصود انسان ها در ذیل یا در فراسوی گفته های خود درباره اشیاء برای فوکو چندان اهمیت ندارد، بلکه برای او مهم چیزی است، که از بدو امر به گفته های انسان درباره اشیاء نظام می بخشد و باعث گشوده شدن آن ها به روی گفتمان های جدید و تغییر و دگرگونی های آن ها می شود.
این تاکید بر شرایط امکان پدیدار تاریخی مولف را از ارزش گذاری پرهیز می دهد. فوکو می گوید: "این کتاب له نوعی پزشکی یا علیه نوع دیگری ازعلم یا کلا ضد پزشکی و طرفدار از میان رفتن آن نیست." این اظهار فوکو درنگاه نخست دو دلالت معرفت شناختی دارد. یکی امتناع استخراج رادیکالیسم یا دست کم نظریه انتقادی از دیرینه شناسی وی و دیگری امتناع سیستم سازی . این سخن آشکار فوکو پاسخی است به پرسش هایی که برای مثال کیفرشناسان درمورد کتاب مراقبت و تنبیه مطرح می کنند. فوکو آیا الغاگر است یا متفکر نظریه انتقادی؟ در نگاهی دقیق تر اما نمی توان از امتناع ذاتی رادیکالیسم یا امتناع ذاتی سیستم سازی بر پایه دیرینه شناسی سخن گفت. روش تاریخی اساسا پتانسیل گونه ای رادیکالیسم را در خود نهفته دارد. فوکو نمی تواند رادیکالیسم دیرینه شناختی اش را در تحلیل سازمان و تجربه علوم مدرن بروز ندهد، حتی اگر خودش انکار کرده باشد. نقد دیگر را از منظر مواجهه فوکو با تاریخ علم می توان مطرح کرد. تصور گسست تام از سنت های قرن میانه مسیحی واسلامی در تاریخ علم چندان نمی تواند بنیانی استوار داشته باشد. فوکو بخش های عمده ای از تاریخ علم را به حاشیه می راند تا تاریخ انتقادی تمدن جدید را بنگارد.