موسیقی همیشه برای من مهم بوده است، وقتی به موسیقی گوش می دهم در فضایش غرق می شوم. به گمان من سکوت هم بخش مهم موسیقی است و به همان میزان در معماری جایگاه ویژه ای دارد. یکی از عمده نگرانی های من زیاد از حد نویزْ دار بودن معماری معاصر است، البته جنس این نویز بیشتر ذهنی است، من مشتاق معماری ای هستم که برای دنیا سکوت و ارامش بیاور به جای انکه ان را بیش از پیش الوده کند.
هر تجربه ای از فضا تجربه ای چند حسی است و به گمان من تجربه بصری یا ترکیبی است از تجربه های اوایی و بساوشی یا مبتنی است بر این تجربیات. من عمیقا باور دارم که وقتی می بینیم عملا داریم لمس می کنیم.
فیلسوف مورد علاقه من؛ موریس مرلوپنتی، گزاره زیبایی دارد:"با دیدنْ خورشید و ستاره ها را لمس می کنیم." من علقه عمیقی به این برخورد غیرمستقیم و ضمنی دارم و متاسفانه معماری معاصر هم در این زمینه از رقت کم سابقه ای رنج می برد، معماری معاصر کمتر بر مواجه بساوشی برامده از دیدن موکد است، حال انکه محیط طبیعی پیرامون ما و معماری بومی و کهن ما مملو از تجربه بساوشی یند.