پس از انتشار مقاله گزاره هایی بر اثر داپلر و مدهای آلترناتیو
مدرنیسم نوشته روبرت سومول و سارا وایتینگ غالبا رم کولهاس را به مثابه معماری
پراجکتیو صورت بندی می کنند و او را نماینده ی نوعی از پراگماتیسم می دانند که علی
رغم فهم عمیقش از دیسیپلین معماری برخلاف پیتر آیزنمن می تواند با مناسبات جهانی
شدن گردش سرمایه به تعامل نشیند و به الترناتیوی برای معماری انتقادی بدل شود.
اما علی رغم همه این بسترسازی های گفتمانی هنوز هم رگه های بارزی از
نگاه انتقادی در کولهاس قابل خوانش است حتی اگر خودش انگونه که جورج بیرد در مقاله
"انتقادی بودن و ناخرسندی هایش" از او نقل می کند باور داشته باشد
"معماری در زیرین ترین انگیزه هایش نمی تواند انتقادی باشد."
کولهاس در
برخی سطوح نسبت به قواعد جاری، فرایندهای سرمایه داری جهانی و عواملش موضع انتقادی
اتخاذ می کند. برای مثال اگر طرح پیشنهادی اُاِم ای برای شهر بندری در مرز میان
دبی و ابوظبی(2008) را در مقام یک پروژه صرفا معمارانه در نظر اوریم یا به
نوستالژیای منهتنیسم بازمی گردیم یا به شهرسازی بر استرئیدهای خلیج [فارس]. اما
اگر این طرح را در قالب مکانی و زمانی اش در نظر اوریم پروژه یک نگره عمیقا
انتقادی است به خلتوگاه های ساحلی برای عیاشی ابژه هایی که شکل شهرهای حاشیه جنوبی
خلیج [فارس] را طی دهه های گذشته تغییر داده اند. شهر که با هدف تولید توده عظیمی از تراکم و تنوع بنا نهاده شده در عمل به یک
شهرسازیِ به گونه ای دگماتیک عقلانی، تکراری و نمایشی بدل شده است که نه پویایی
منهتن که بوی نای اش را با خود به همراه دارد. شهر بندری واهه ای از نظم تحمیلی شهری
به نظر می اید که در میانه ی طوفان شن توهم معماری و شهرسازی غرق شده است. طرح
پیشنهادی خلاف امد بزرگی bigness اش شهریت ندارد.