از منظری آیکونُگرافیک، کتدرال هم یک آشغال بزک شده decorated shed است و هم یک اردک. اگر به کتدرال متروپلی متعلق به دوره بیزانس متاخر در
آتن به عنوان یک بنای معمارانه نگاه کنیم [حتما] ابزورد و بی معناست، این بنا خارج
از مقیاس طراحی شده است، ابعاد کوچک بنا تناسبی با فرم پیچیده اش ندارد ـ این را
از ان رو می گویم که فرم به طریق اولی باید بر قوام سازه بنا تدقیق و تعیین گردد ـ
چرا که فضایی که در قالب یک اتاق مربعی محصور می شود می تواند بدون نیاز به پشتیبان
های داخلی و پیکره بندی پیچیده سقفِ گنبد، طاق و ساق گنبد بسط یابد.
البته اگر به این بنا در قالب یک اردک نگاه بیاندازیم ابزورد
و بی معنا نیست، این کتدرال به عنوان یک بنای گنبدی شکلِ شبیه به صلیب یونانی، به
لحاظ سازه ای از ساختمان های بزرگ در شهرهای بزرگتر منتج شده است، و به نحوی توسعه
یافته است که به صورت نمادین معنای کتدرال را تداعی کند. این اردک خــودش به واسطه
کلاژی تکه دوزی شده از یافتْ شده های [مارسل دوشانی] ـ حجاری و نقش برجسته هایی که
در بنا جانمایی شده اند ـ کم و بیش و به صورتی واضح در محتوا حالتی نمادین به خود
گرفته است.
کتدرال
آمْیِن هم با ساختمانی که در پشت نمایش پنهان کرده بیشتر یک بیلبورد است. کتدرال
های گوتیک از این نظر که نتوانسته اند بین جبهه نما و جناحین کناری شان به یک
"همبستگی ارگانیک "دست یابند ضعیف اند و این انفصال بازتاب طبیعی تضادی
نهادینه شده در یک ساختمان پیچیده است؛ ساختمانی که در جبهه ی رو به میدانی که رو
به روی کتدرال قرار دارد ما را با یک صفحه نسبتا دو بعدی ِ نما برای پروپاگاندا
مواجه می کند، در حالیکه جبهه ی پشتی اش صرفا یک ساختمان مصالح بنایی است. این
تضاد، بازتابی از تضاد میان انگاره و کارکرد نیز هست، تضادی که الونک های بزک شده
غالبا ان را نمایندگی می کنند (الونکِ گم شده در پس این تزیینات البته یک اردک هم
هست، چرا که شکلی همچون یک صلیب دارد.)