پیچیدگی و نظم شهری
به ضرر توسعه تئوری معماری و شهری در امتداد سایر خطوط؛ مفهوم "معماری عامه" ونتوری چندین سال قبل از آنکه پیچیدگی و تناقض
نوشته شود؛ مورد انتقاد قرار گرفته بود. داگلاس هاسكل در پوشش اولیه "معماري
گوگی" به سال 1952 آن را نقد كرد و بعدها ورود
"معماري عامه" را به سال 1958 پيش بيني نمود. به زودی پس از آن همکار
هاسکل، جیکوبز؛ گرایشات هاسکل را در کتاب زندگی و مرگ بازتاب داد، به ویژه رد
"اردک ها"یی که ونتوری بعد ها آنها را بجهت فقدان پیچیدگی های شهری؛ بسیار جذاب یافت.(شکل 4) 22 "دکه های هات داگ فروشی به شکل
هات داگ، دکه های بستنی به شکل قیف های بستنی"، جیکوبز اظهار داشت: "نمونه هایی واضح از
تلاشهایی در جهت همسان سازی مجازی؛ با ضربات
خودنمایانه، به نظر می رسد منحصر به فرد و متفاوت از همسایگان تجاری مشابه خود است." جیکوبز؛ چنین "هم پوشانی های به ظاهر بی نظم از عناصر "هنکی تنک" که رابرت
ونتوری به مثابه بیان "یک نوع جذاب از سرزندگی و روایی" پیشنهاد داد را
به مثابه " چشم اندازهای پر زرق و برق، پراکنده رویی، و تجارت بی وقفه" می دید که در واقع، نشان دهنده
"شکوفایی تنوع شهری" نبود.23 به عبارت دیگر؛ اردک ها عملکرد خود را انکار کردند و یکنواختی نشات یافته از ویژگی های خود، و محیط
جمعی شهرشان تحت سلطه سطحی نگری را پنهان ساختند.24
در ماهیت انتقادات هاسکل و جیکوبز، به سال 1964، ساختمان اصلی
"اردک" بدین ترتیب به معنای تضعیف شهر و منظر آمریکایی در کتاب "اسقاطگاه
شخصی خدا"ی پیتر بلیک بود: تضعیف برنامه ریزی منظر
آمریکا (1964) (شکل 4). در مقابل؛ در پیچیدگی و تناقض، ونتوری استدلال می کند که نمونه های بلیک از بی نظمی محیطی و تجاری
"که احتمالا بد فرض می شوند اما اغلب خوب هستند" منجر به یک استدلال ضد
فرهنگی انحرافی شده است.25 ونتوری به طور موثری حمله "بلیک" نسبت
به همه کسانی که از پیش تر ها، بخش بزرگی از این کشور را برای کسب سود شخصی آلوده کرده اند و درحال سوء استفاده از بقیه اند،
بررسی نمود. به عنوان نمونه، مقایسه ی بلیک از پردیس ویرجینیا جفرسون و مین استریت تیپیکال. (شکل1 در بخش اول) دو عکس از این مکان تهیه شده است.
اولین در کتاب اسقاطگاه شخصی خدا از پیتربلیک و دومی در کتاب پیچیدگی و تناقض در معماری رابرت
ونتوری؛ مقایسه این دو عکس از نظر بلیک به معنای نشان دادن چیزی کمتر از
"زوال، سقوط، و فروپاشی و متعاقب آن تمدن شهری در ایالات متحده نیست"، ونتوری این مقایسه را به مثابه امری نامربوط رد نمود. 26
رد این موضوع نه از این واقعیت است که مقایسه بلیک ایده آل نبود (پردیس جفرسون تنها به طور
انتزاعی در بهترین حالت، امری"شهری" بود) و نه از رتوریک هذلولی اش؛ بلكه به دلیل تمركز بیش از حد بر عناصر بصری بود. تناقض گرایشات بیان شده ونتوری در ساختارهای پنهان و نظم های اساسی معماری و شهر در پیچیدگی و
تناقض و کارهای بعدی و بی توجهی او در مواجهه با دست طراحی نامرئی سرمایه
داری و غفلت اجتماعی موجب شد تا بیشتر بر پیچیدگی های بصری تأکید داشته باشد. او پیشنهاد داد: "در یک ساختمان پیچیده یا سیمای شهر،" چشم نمی خواهد
بیش از حد به راحتی و یا به سرعت در جستجوی وحدت در کل راضی شود." "استراتژی پیشنهادی برای مقابله با مشکلات عمیق از طریق
"پیچیدگی زمینه" محور، به این معنا
که "ما همان چیزها را با شیوه ای متفاوت می بینیم"، ممکن است از یک ناسازگاری کنترل شده روشنگرانه-مدرنیستی پیشنهاد
شده توسط نظم برنامه ریزی شده نمونه پردیس جفرسون و یک بی رغبتی همگن برای حمله ها
و بیانیه های نه چندان ملایم جیکوبز و بلیک ناشی شود.27 اما سال بعد، در بررسی
مجدد 1967
کتاب ونتوری، بلیک اعتقاد داشت تناقضات نظری منتج شده با کمبود اصالت، و نمونه های انتقادی همانند
اوایل کار دوشان و اواخر مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی جیکوز آمیخته
شده است. 28 یک دهه بعد، در پیشگفتار نسخه پیچیدگی و تناقض به سال 1977،
ونتوری نه تنها از سوءکاربرد، اغراق و نقیصه
گذاری ایده هایش ابراز پشیمانی کرد، بلکه از خود نیز پرسید که آیا هنرمند باید "تمام مسیر را با فلسفه ورزی های خود طی نماید."29
تحقیقات ونتوری در مورد نظم دیداری شهر، مطالعات مشابهی از زمان خود
را در بر دارد، از جمله تحقیقات جیکوبز و بلیک، و همچنین تحقیقات ملهم از کتاب سیمای شهر کوئین لینچ
(1960). به همین ترتیب، آنها همچنین تقدم ادراک در شکل دهی به توسعه مجدد شهر
و یا ارائه مجوز پراکنده رویی های بی قید وشرط مناطق مرفه خارج شهری را تشخیص دادند. به عنوان مثال، هدف بلیک در کتابش، از اعتقاد او مبنی بر این قضیه
بود که "برای ما خیلی دیر نشده که بار دیگر؛ دیدن را بیاموزیم."30
در مقایسه؛ جیکوبز پژوهش بیشتری انجام داد. برای جیکوبز؛ نظم دیداری
شهرها، انعکاسی مستقیم از پیچیدگی فرآیندهای اساسی بود. او اظهار داشت: "ظاهر چیزها و نحوه کار آنها بطور جدایی ناپذیر
به یکدیگر پیوند خورده اند" و این مورد در هیچ مکانی بیشتر از شهرها نیست...
برنامه ریزی برای ظاهر شهر یا اندیشیدن به
چگونگی ظاهر دلپذیری از شهر، بدون دانستن
اینکه چه نوع نظم درونی، عملکردی در آن است؛ بیهوده می باشد. "چشم هایی که بی نظمی را در شهر می بینند، زمانی که نظم
عملکردی آن را درک نمایند، بی نظمی شهر را متفاوت خواهند یافت. همان طور که جیکوبز در این زمینه نوشت، مشاهده سیستم های پیچیده نظم
عملکردی به مثابه نظم، و نه به مثابه بی نظمی، درک می شوند. برگها در پاییز از درختان می ریزند، داخل موتور هواپیما، داخل بدن
خرگوش تشریح شده، ستون میزشهر یک روزنامه، اگر بدون درک و فهم سیستم باشند بی نظم
محسوب می شوند. هنگامی که آنها به عنوان سیستمی از نظم کلی در نظر گرفته می شوند، واقعاً
دید ما متفاوت خواهد شد.31
علاوه بر این؛ مطالعه نظم دیداری برای جیکوبز به طور مستقیم با نقد
گسترده پساجنگی از عملکردگرایی مرتبط بود. واکنش نسبت به عملکردگرایی
منشور آتن، که در استدلال های
جیکوبز برای محله های شهری چندعملکردی و ساختمان های چند منظوره، منعکس شده است،
در استدلال ونتوری برای "عنصر عملکردی دوگانه"، "اتاق چند
منظوره" و "ساختمان های چند عملکردی"، و همچنین "نقد عملکردگرایی خام" آلدو روسی
به سال 1966 در معماری شهر مطرح شد.32 با این حال؛ حتی در زمینه انتقاد
گسترده از عملکردگرایی معماری، جیکوبز نتوانست
فرضیه های اساسی خود را، که توسط عملکردگرایی بیولوژیکی یا طبیعی در مشابهت با تئوری
پردازان اولیه عملکردگرایی هدایت می شد؛ کنار بگذارد. همانطور که در پروپوزال پیشنهادی اولیه وی نشان داده شده است، تحقیق
او برای مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی در واقع از سال 1958 به مثابه مطالعه "رابطه عملکردی برای طراحی در
شهرهای بزرگ" آغاز شد.33
نوعملکردگرایی جیکوبز، که ممکن است به مثابه تئوری پیچیدگی او توصیف شود، به طرز شگفت آوری
تاثیرات رهایی بخشی داشت. به عنوان مثال، باوجود اینکه جیکوبز با شمایل شکنی ضد
مدرن کلیشه ای مخالف بود، همچنان می توانست ساختمانی مانند سیگرام را به مثابه
"شاهکار طراحی مدرن" تحسین نماید، در حالیکه برای ونتوری، سیگرام ساختمانی
"یکنواخت و خسته کننده" بود، زیرا "عملکردها غیر از دفاتر" و همچنین
عناصر معماری مانند خط های اریب در آن حذف
شده اند.(شکل 5)34 نقد ونتوری این بود که فرم ساختمان از عملکردش پیروی نمی کند –به ویژه آنکه اجزای عملکردی مختلفش تحت یک پوسته ناخوشایند پنهان شده اند– در عوض
بحث درباره تاثیر زمینه ای ساختمان برایش جالب بود. با این حال؛ جیکوبز به طور متناقضی ساختمان را به مثابه بخشی از متن
خیابان و شهر بزرگتر پذیرفت. علاقه او به تنوع معمارانه و فضایی؛ نه مدرنیته ساختمان و نه عقب نشینی بحث برانگیز آن از خیابان پارک را که حتی مورد نقد رسمی پیتر آیزنمن در این زمان
قرار گرفت، انکار کرد: "اگر ما اجازه دهیم ساختمان ها در زوایای عجیب و غریب
قرار بگیرند تا توجهات را به خودشان جلب نمایند، آنها حتی اگر -مطابق با نقل
قول- زیبایی طبیعی داشته باشند آیا پس از
آن ارزش طبیعی و نظم ارگانیک خیابان
پارک را از بین نمی برند؟"35 برای جیکوبز، پیش آمدگی ساختمان سیگرام خود عملکردهای
چندگانه ای، یعنی فضای عمومی ایجاد نمود، در حالیکه این امر؛ باعث گسترش ساختمانهای
اداری در محدوده وسیعتری از خیابان پارک شد که عملکرد های چندگانه، به ویژه مسکونی
را در میدتاون منهتن از بین برد.
اواخر دهه 1950 با کشف تئوری پیچیدگی علمی جیکوبز تأیید شد تجزیه و
تحلیل غیر معمول جیکوبز از پویایی شهر در مثال سیگرام در مطالعات شهری اش از دو
دهه پیش؛ هم نشان داده شده بود. مقالات نوشته شده جیکوبز به سال 1937 بر روی بخش
های عملکردی منهتن؛ مشخصه تجربی، شهودی و رویکرد چندجانبه به عملکردهای پیچیده شهری
و زندگی شهری بهم پیوسته را نشان داده اند.36 . علاوه بر این؛ تا
سال 1955، چند سال پیش از کشف علم پیچیدگی، او پویایی خودسازمانده شهرها را با
سیستم های طبیعی مرتبط ساخته بود. جیکوبز این گونه شرح
می دهد: "این پویایی به مثابه ظهور محضی از انرژی؛ بسیار جذاب است. خیلی چیزها در مورد قدرت و سرسختی زندگی می گوید همانطور که برگ های
جنگل در بهار می گویند. صدها هزار نفر از مردم با
صدها هزار طرح و اهداف، شهر را ساخته اند و تنها آنها قادر خواهند بود که شهر را
دوباره بسازند "37
چنین مفاهیم اولیه ای به سال
1958؛ همان زمان که جیکوبز مقاله ای از وارن
ویور رییس بازنشسته بنیاد راکفلر در علوم طبیعی، در زمینه علم پیچیدگی یافت در همان نشریه ای که کمک مالی خود را
برای نوشتن یک کتاب در مورد عملکرد و طراحی در شهرها اعلام نمود؛ ذهن او را به خود جلب کرده بودند. 38 جیکوبز در مقاله ویور؛ تایید تحلیل خود را از
زندگی پویای شهرها یافت که در عنوان همان کتابش منعکس می شود. او در رد مفهوم سازی
فاجعه آمیز از شهرها که توسط لوئیس مامفورد محبوبیت یافت (مامفورد معتقد بود
سرنوشت مقدر شهرها این است که به گورستان
تبدیل شوند)، پیشنهاد کرد از طریق انرژی تجسم یافته و تجربه صدها هزار نفر از
طراحان خودسازمانده، زندگی جدیدی از پویایی های غیر خطی شهرهای بزرگ پدیدار می
گردد.
21.
داگلاس
هاسکل، "معماری گوگی"، خانه و خانه (House and
Home) 1 (فوریه 1952)، 88-86؛ هاسکل،
"معماری وذایقه عامه"، انجمن معماری 109 (اوت 1958)، 104-9. چندین سال بعد، رینر بنهام به همین ترتیب، ورود معماری عامه
پسند را به سال 1966 پیش بینی کرد و نوشت:
«پیش بینی شده است که ارتباطی میان هنر عامه و معماری مانند یک کمربند سبز
متروپلیتینی در حال وقوع است و معماری
عامه پسند به سال 1966 ظهور می کند. این
"ضرورت" باز نخواهد ایستاد. مقایسه
کنید با رینر بنهام، "به سوی معماری
عامه پسند"، نقد معماری 132 (ژوئن 1962)، 43.
22.
ساختمان
اردک لانگ آیلند در
"از لاس وگاس چه می آموزیم"
(کمبریج، MA: MIT Press، 1972) صفحات13،17 اما این را می توان به طور مثال به
مثابه "هُنکی-تُنک" در نظر گرفت.
23.
ونتوری،
پیچیدگی و تناقض، ص. 104؛ جیکوبز، مرگ و زندگی، ص
224-223.
24.
جیکوبز،
زندگی و مرگ . ص2
25.
ونتوری،
پیچیدگی و تناقض، ص 104
26.
پیتر
بلیک، اسقاطگاه شخصی خدا: زوال برنامه ریزی شده منظر آمریکایی" نیویورک:
هولت، راینهارت و وینستون، 1964. ص33. از سوی مثبت، بلیک پیشنهاد بهبود محیط شهری
را داد از طریق "قوانین منطقه بندی دقیق تر، با استفاده از سود حاصل خارج از
زمین خواری، با استفاده از سیاست مالیاتی برای تشویق خوب ساختن و جلوگیری از بد
ساختن، با آزاد سازی کشور از بوروکرات هایی که
بیشترین معماری حکومتی-یارانه ای را دارند و با از بین بردن آژانس های
محکوم به زوال خوشان." 142
27.
ونتوری،
پیچیدگی و تناقض، ص 44-104
28.
بلیک،
پیچیدگی و تناقض، ص 57
29ونتوری،
پیچیدگی و تناقض، ص 15
30. بلیک، اسقاطگاه شخصی خدا، ص7
31. جیکوبز، مرگ و زندگی، صفحات 14،376.
32. استدلال جیکوبز برای ساختمان های چند منظوره، به عنوان مثال،
"ارتباط گمشده"، 132؛ مرگ و زندگی، ص. 193. مقایسه
شود با ونتوری، پیچیدگی و تناقض، ص. 34 و آلدو
روسی، معماری شهر (کمبریج، MA: MIT Press، 1982)، ص. 64
33. گزارش سالانه بنیاد راكفلر، 1958 (نیویورك: بنیاد راكفلر، 1958)، ص. 291
34. جیکوبز، مرگ و زندگی، ص. 227؛ ونتوری، پیچیدگی و
تناقض، ص 34، 50، 54..
35. نقل قولی از پیتر آیزنمن. کنفرانس
تمدن آمریکایی در پرینستون، 1964، لورنس بی. هلند، ویرایش (نیویورک ( 1966 Anchor Doubleday)، ص. 335
36. جین جیکوبز، "گلها به شهر می آیند"، وگ (15 فوریه 1937)، ص
113-14. مقالات جیکوبز در مورد الماس، چرم و مناطق
منهتن نیز توسط وگ خریداری شده است.
37. جین جیکوبز، "توسعه مجدد فیلادلفیا: گزارش یک پیشرفت"،
انجمن معماری 103 (جولای(1955، .11 8.
38. مقایسه کنید با وارن ویور، "علم و پیچیدگی"، گزارش
سالانه بنیاد راکفلر، 1958 (نیویورک: بنیاد راکفلر، 1958)، ص 7-15
منبع: ژورنال آموزش معماری (1984)، جلد. 59، شماره
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم