یکی از مهمترین کانسپت هایی که در طراحی معماری به کار می
اید تایپولوژی ست، کانسپتی که به لحاظ لغوی به معنای منطق حاکم بر تایپ ها می
باشد، وقتی از تایپولوژی سخن می گوییم، غالبا به کارکردها می اندیشیم؛ انبار به
مثابه یک تایپ و همچنین اپارتمان و . . .
این تعبیر از تایپولوژی غلط نیست، اگرچه کامل هم نیست و واجد محدودیت [های ذاتی]
است؛ چرا که [طبق تجربیات تاریخی] می توان یک انبار را به یک آپارتمان، یک
آپارتمان را به یک بوتیک، یک کاخ را به بیمارستان و یک بیمارستان را به مدرسه
تبدیل کرد.
یکی از تئوریسین هایی که لایه پردازی های جذابی به مفهم تایپ اضافه کرد کوئاترمر
دی کوئینسی بود:" کلمه تایپ را خیلی هم نمی توان تصویری از چیزی دانست که بایستی
متداوما تکرار شود و به صورت کامل تقلید گردد، تقلیل ان به عنصری که اجبارا خود را
به حکمی واحد یا قاعده ای برای یک مدل تسری می دهد، نیز تمام وجوه این واژه را
بازنمی نمایاند."
تعبیر صرفا کارکردی از تایپ غلط نیست، اما ما به نظریه ای در مورد تایپ احتیاج
داریم که بینهایت عمیق تر باشد. ما نیازمند نظریه پردازی ای بر تایپ هستیم که به
کار شرح سبک و ساقی اید که دیاگرام پالادیو در قالب ان می تواند واریاسیون های
چندگانه ای از ویلا را تولید کند.
هیچکدام از ویلاهای پالادیو، مدلی برای ویلاهای دیگرش نیستند،
چیزی بیش از یک حکم واحد ـ یک مجموعه واحد از دستورالعمل ها ـ و یک سازمان دهی
فضایی وجود دارد، که به تولید واریاسیون هایی از تایپ ویلا منجر می گردد.
ویلاهای پالادیو کارکرد اجتماعی دارند، ان ها هم خانه های
رعیتی هستند و هم به موازات بازنمودهایی اند از طبقه ی [اجتماعی] اصیلی که ارام
ارام در مقطع مشخصی از زمان ظهور می کند و جایگاه خودشان را در تاریخ تثبیت می
نماید و البته بنْ مایه ی این نشانه شناسی و عرف های جدید اجتماعی از دل ظهور بی واسطه
تایپی به عنوان ویلا بیرون می اید، از همین روست که می توان گفت مناسک و مناسبات
اجتماعی این قابلیت را دارند تا در معماری نیز به منصه ظهور رسند.
مجموعه تکه نوشته های مرتبط با مایکل هیز بر اتووود را می
توانید اینجا مشاهده فرمایید.