جولیا آردابیوِسکایا: شهر در فیلم شبح در پوسته پوشیده از تصاویر بزرگ هولوگرافیک است و هنگ کنگ معاصر را در خاطرم زنده می کند: شهری که نمی توان بدون بیلبوردها تصورش کرد، بیلبوردها پوسته دوم شهرند. در نظریه معماری، این رابطه میان فرم مصنوع و تبلیغات بزرگ محیطی، تقریبا مفقود مانده است، تنها مثال شاخصی که به ذهنم می رسد کتاب رابرت ونتوری ـ یکی از چهره های تاثیرگذار معماری پست مدرن ـ و دنیس اسکات براون است. قبل از نگارش کتاب، نویسندگان و دانشجویانشان به لاس وگاس سفر می کنند تا به مطالعه پدیده ارتباطات از طریق معماری بپردازند. ان ها نشانه های هتل ها و کازینوها را تحلیل کردند، نشانه هایی که بسیاری شان از خود کازینوها و هتل ها بزرگتر بودند. نویسندگان در کتابشان، بر این نکته تاکید می گذارند که جعبه های مدرنیستی ای که غالبشان از شیشه و بتن ساخته شده اند برای نمایش پیام های تبلیغاتی و نشانه ها الصاقی مناسب نیستند. از نظر ایشان معماری مدرن فقط می تواند در محیط های مرده و استریل درست عمل کند. لوگوی بزرگی که بر فراز اسمانخراشی همچون ساختمان سیگرام میس ون دروهه نصب شده است، باشکوه و بزرگ به نظر می رسد، اما تبلیغاتی عادی خیلی مطلوب معماری مدرن نیست. تلاش ونتوری ساخت بناهایی بود که نشانه ها، انتن ها و سیستم تهویه شان به مرور زمان خراب نشوند [بلکه بخشی از فیزیک مقرر ساختمان یا حتی خود ساختمان باشند]. شهر در فیلم شبح در پوسته با همین هدف طراحی شده است: تبلیغات ساختمان ها را نابود نمی کنند، ان ها نوعی از فردیت و یکتایی را در ساختمان ها تزریق می کنند. برای آشنایی با موضوع و محوریت داستان فیلم شبح در پوسته، مشاهده بفرمایید اینجا را.
برای آشنایی با موضوع و محوریت داستان فیلم شبح در پوسته، مشاهده بفرمایید اینجا را.
شهر همچون چشم اندازی از بیلبوردها